هر جمله تام مفیدی که از مسند و مسند الیه تشکیل شده باشد می‌تواند خبری یا انشائی باشد. جمله خبریه جمله‌ای است که احتمال صدق و کذب در آن وجود دارد و می‌تواند گزاره‌ای درست یا نادرست باشد مثل: زيد قائم، خالد يكرم الضيف ويرعى الحقّ. در مقابل در جمله انشائیه احتمال صدق و کذب یا درست و نادرست بودن گزاره مطرح نیست مثل: أدِّ واجبَك، و ما أجمل الإحسان!

در یک گزاره خبری تحقق و وجود خبر بستگی به کلام گوینده ندارد ولی در گزاره انشایی تحقق انشاء وابسته به قول متکلم است.

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

انواع انشاء

انشاء بر دو نوع است: طلبی و غیر طلبی.

  • انشای طلبی برای درخواست آن چه که در زمان درخواست فراهم نیست و به شکل ساختارهای امر، نهی، استفهام، تمنی، و نداء به کار می‌رود مثل: اسمع النصيحة، لا تؤجّل عمل اليوم إلى الغد، أمجتهد أنت؟، هل تطالع؟، ليت الشباب يعود، يا غافل انتبه.
  • انشای غیر طلبی برای درخواست چیزی به کار نمی‌رود و دارای صیغه‌های بسیاری است همچون افعال مدح و ذم، تعجب، قسم، رجاء، و صیغ عقود: بئس رجلًا الجبان، ما أصدقك!، والله لأجتهدنّ، لعلّ المريضَ يَشفى، بعتك الدار.

امر

امر؛ درخواستی است که از سوی شخصی در رتبه بالاتر برای زیردستان صادر می‌شود و دارای وجوب و التزام است: {وأوفوا بالعهد إنّ العهد كان مسؤولا}. صیغه‌های امر عبارتند از فعل امر {خذ الكتاب بقوّة}، مضارع همراه با لام امر {لينفقْ ذو سعة من سعته}، اسم فعل امر (عليكم بالصدق)، و مصدر نایب از فعل امر {وبالوالدين إحسانا}.

خروج امر از معنای اصلی آن

گاهی صیغه امر با خروج از معنای اصلی خود بیانگر معانی جدیدی می‌شود که از سیاق کلام فهمیده می‌شوند. مهم‌ترین این معانی عبارتند از:

  • التماس یعنی درخواست بین دو نظیر و همسان مثل: «يا خليليّ خلّياني وما بي ... أو أعيدا إليّ عهدَ الشباب»
  • دعاء به معنای درخواست از شخصی در رتبه بالاتر مثل: {ربّ اجعلني مقيم الصلاة ومن ذريتي}
  • ارشاد درخواستی است که در آن تکلیف و الزام نیست مثل: «شاور سواك إذا نابتك نائبة ... يومًا وإن كنت من أهل المشُورات»
  • تخییر: تزوج هندًا أو أختها. «عش عزيزًا أو متّ وأنت كريم ... بين طعن القَنا وخفق البُنودِ»
  • اعتبار: یعنی عبرت گرفتن {انظروا إلى ثمره إذا أثمر وينعه}
  • اباحه: {وكلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الأسود} 
  • تمنی: «ألا أيها الليل الطويلُ ألا انجَلِ ... بصبحٍ، وما الإصباح منك بأمثلِ»
  • تعجیز برای آشکار ساختن ناتوانی مخاطب مثل: «أولئك آبائي فجئني بمثلهم ... إذا جمعَتنا يا جرير المجامع»، {وإن كنتم في ريب مما أنزلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله}
  • تهدید: {اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير}
  • تحقیر: «زعم الفرزدق أن سيقتل مَربعًا ... أبشر بطول سلامة يا مربعُ»

صفحه «کلاس‌های نتحدث پلاس +» را ببینید:

نهی

نهی درخواست انجام ندادن چیزی از سر استعلاء و الزام است. نهی دارای یک صیغه یعنی فعل مضارع همراه با لا ناهیه جازمه است مثل: لا تتکاسلْ.

خروج نهی از معنای حقیقی آن

صیغه نهی نیز گاهی بیانگر معانی جدیدی غیر از معنای اصلی خود است که مهم‌ترین این معانی عبارتند از:

  • دعا: {ربنا لا تؤاخذنا إن نسينا أو أخطأنا}
  • التماس: «لا تحسبوا البعد تنسيني مودّتكم ... هيهات هيهات أن تنسى على الزمن»
  • ارشاد: «ولا تجلس إلى أهل الدنايا ... فإنّ خلائقَ السفهاء تُعدي»
  • تمنی: «يا ليل طُلْ، يا نوم زُلْ ... يا صبح قف، لا تطلعِ»
  • تهدید: هنگامی که به کسی که در درس تنبلی می‌کند می‌گویی: «لا تدرسْ» (باشه درس نخوان!)
  • توبیخ: «لا تَنهَ عن خُلق وتأتي مثلَه ... عار عليك إذا فعلت عظيم».
  • تحقیر: {لا تمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجا منهم}، «دع المكارمَ لا ترحلْ لبغيتها ... واقعُد فإنّك الطاعم الكاسي»
  • تیئیس: {يا أيها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم إنّما تجزون ما كنتم تعملون}

استفهام

استفهام درخواست آگاهی از چیزی است که در نزد سؤال کننده ناشناخته است.

این دو مقاله را هم بخوانید:

خروج استفهام از معنای حقیقی آن

استفهام برای بیان معانی جدیدی که از سیاق کلام فهمیده می‌شوند از معنای اصلی خود خارج می‌شود. برخی از این معانی عبارتند از:

  • نفی: «هل الدهر إلا ساعة ثمّ تنقضي ... بما كان فيها من بلاء ومن خفضِ» یعنی: ليس الدهر إلا ساعة ...
  • انکار: «أتلتمس الأعداءُ بعد الذي رأت ... قيامَ دليلٍ أو وضوح بيانِ؟!»
  • تقریر: «ألستم خيرَ من ركب المطايا ... وأندى العالمين بُطونَ راحِ»
  • تعظیم: «مَن للمَحافل والجَحافل والسُّرى؟ ... فقدت بفقدك نيّرًا لا يَطلعُ»
  • تحقیر: «فدع الوعيدَ فما وعيدُك ضائري  ... أطنين أجنحة الذباب يضيرُ»
  • توبیخ: «حتى متى أنت في لهو وفي لعبٍ ... والموتُ نحوَك يهوي فاتحًا فاهُ»
  • تعجب: «أبنتَ الدهر عندي كلُّ بنتٍ ... فكيف وصلتِ أنتِ من الزحام»

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

تمنی

  • تمنی طلب و آرزوی به دست آوردن چیزی است که امید به دست آوردن آن یا به کلی وجود ندارد و یا بسیار کم و دور از دسترس است: «ألا ليت الشبابَ يعود يومًا ما ... فأخبره بما فعل المشيب»، {يا ليت لنا مثل ما أوتي قارون}.
  • تفاوت «تمنی» با «ترجی» این است که ترجی طلب نیست و در زمره انشای طلبی به شمار نمی‌رود بلکه انتظار انجام چیزی است که احتمال رخ دادن آن وجود دارد مثل: «لعلّ لي دار».
  • ادات اصلی تمنی «لیت» است و گاهی با هدفی بلاغی و بیانی «هل، لو، لعلّ، هلّا، لولا، لوما» نیز با خروج از معنای اصلی خود برای ابراز معنای تمنی به کار می‌روند. این مثال‌ها را بینید: {فهل لنا من شفعاء فيشفعوا لنا}، {يقولون هل إلى مردّ من سبيل}، {فلو أنّ لنا كرّةً فنكون من المؤمنين}، {لو أنّ لي بكم قوّة}، {وقال الذين اتّبعوا لو أنّ لنا كرّةً فنتبرّأ منهم كما تبرّءوا منّا}، {فلولا كان من القرون من قبلكم أولو بقيّةٍ ينهون عن الفساد في الأرض إلا قليلا من أنجينا منهم}، {لو ما تأتينا بالملائكة إن كنت من الصادقين}، هلّا عملت بنصيحتي، {فاجعل لي صرحًا لعلّي أطّلع إلى إله موسى}

نداء

نداء درخواست و طلب توجه مخاطب به وسیله حرفی جایگزین فعل‌هایی مثل أدعو و أنادي است. ادوات نداء بر دو نوعند: آن‌هایی که برای اشاره به نزدیک به کار می‌روند و حرف‌هایی که برای اشاره به دور استفاده می‌شوند. ادوات ندای قریب؛ «همزه و أي» و ادوات ندای بعید؛ «یا، أیا، وا، هیا، آ، آي» هستند. گاهی «دور» بنا بر دلایل و اهدافی به منزله «نزدیک» در نظر گرفته می‌شود و با «همزه و أي» مورد نداء قرار می‌گیرد. این اهداف عبارتند از:

  • برای بیان این که منادی دارای شأن و مقامی بلند است: «يا ربّ إن عظمت ذنوبي ... فلقد علمت بأنّ عفوك أعظمُ»
  • برای بیان این که منادی حقیر و پست است: «أولئك آبائي فجئني بمثلهم ... إذا جمعَتنا يا جرير المجامعُ»
  • برای اشاره به این که شنونده آن چنان غافل است که گویی حضور ندارد: «يا أيها السادر المزوَّر من صلفٍ ... مهلًا فإنّك بالأيّام منخدعُ»

خروج نداء از معنای اصلی خود

نداء گاهی با خروج از معنای حقیقی خود معانی دیگری را بیان می‌کند. بعضی از این معانی که بنا بر قرینه شناخته می‌شوند عبارتند از:

  • زجر و ملامت: «أفؤادي متى المتاب ألمّا ... تَصحُ والشيب فوق رأسي ألمّا»
  • تحسّر و توجّع: {أن تقولَ نفسٌ يا حسرتى على ما فرطت في جنب الله وإن كنت لَمِن الساخرين}
  • اغراء: مثل این که به سرباز که در جنگ مردد است می‌گویی: يا شجاع تقدّم.

موارد دیگری از خروج ندا از معنای اصلی خود را در مقاله «اسلوب نداء» یا «منادی و احکام آن در زبان عربی» | دفتر سوم بخوانید.

صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید: