اختصاص در نحو عربی در عین سادگی اسلوبی زیبا و مهم است که در این مقاله به طرح و بررسی نکات مهمی از آن می‌پردازیم. 

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

یک مثال

در ابتدا برای فهم هرچه بهتر مفهوم اختصاص بیایید با طرح یک مثال شروع کنیم: «نحن نكرم الضيف»

وقتی کسی ضمیر «نحن» را می‌شنود در ذهن او این سؤال ایجاد می‌شود که منظور از ضمیر «ما» کیست؟ آیا منظور از «ما» ایرانی‌ها هستند؟ یا مسلمانان؟ یا اهل مشرق زمین؟ یا اشخاص دیگری که حقیقت آن‌ها بر شنونده آشکار نیست؟ در واقع این ضمیر به خاطر عمومیت و گستره وسیعی که شامل می‌شود دارای ابهام و نیازمند توضیح و محدود ساختن است.

حال اگر بعد از این ضمیر یک «اسم ظاهر معرفه» قرار دهیم که بر همان مفهوم مورد اشاره ضمیر دلالت می‌کند مشکل رفع می‌شود. مثلا اگر به جای «نحن نكرم الضيف» بگوییم «نحن المسلمين نكرم الضيف» گرچه منظور از کلمه مسلمین همان است که ضمیر نحن هم به آن اشاره دارد ولی نسبت به آن از عمومیت و ابهام کمتری برخوردار است.

با دقت دوباره در جمله «نحن المسلمين نكرم الضيف» می‌بینیم که چهار عنصر در آن گرد آمده‌اند. اول: ضمیر غیر غائبی که دارای عمومیت و ابهام است. دوم: اسم ظاهر معرفه‌ای که مراد از آن همان مدلول ضمیر است با این تفاوت که واضح است و دارای عمومیت و ابهام نیست. سوم: یک حکم معنوی که بر ضمیر واقع می‌شود، و چهارم: گسترش آن حکم از ضمیر به اسم ظاهر معرفه و اختصاص و انحصار حکم در آن اسم ظاهر به ترتیبی که می‌توان گفت اسم ظاهر اخص از ضمیر است.

علمای نحو «اسم ظاهر معرفه» موجود در جمله را به این دلیل که معنی یا حکم جمله به آن اختصاص دارد و همچنین نقش مفعول به را برای فعل محذوف أخُصُّ بازی می‌کند «اسم مختص» یا «مخصوص» و به دنبال آن این نحوه بیان و ارائه مطلب را «اسلوب اختصاص» نامیده‌اند. شرط تحقق اسلوب اختصاص وجود همان چهار عاملی است که به آن اشاره شد.

صفحه «کلاس‌های نتحدث پلاس +» را ببینید:

اسلوب اختصاص

بنابر آن چه گفتیم اسلوب اختصاص در نحو عربی عبارت است از: «صدور یک حکم برای ضمیر غیر غائبی که بعد از آن یک اسم ظاهر معرفه قرار گرفته و معنای آن با معنای ضمیر یکسان است به شکلی که حکم جمله با آن اسم معرفه تخصیص پیدا کرده و در آن منحصر می‌شود.»

هدف اصلی از به کارگیری اسلوب اختصاص؛ تخصیص و حصر است به ترتیبی که شرح داده شد. دیگر اهداف اسلوب اختصاص عبارتند از افتخار مثل: «لنا معشرَ الأنصارِ مجدٌ مؤثلٌ ... بإرضائنا خيرَ البرية أحمدا»، تواضع مثل: أنا العبدَ فقيرٌ إلى رحمة الله، و یا تفصیل و زیادت در معنای ضمیر از نظر جنس و نوع و عدد و.. مثل: نحن الناسَ نخطئ ونصيب، أنتم الإثني عشرَ الأئمةَ نجومُ الهداية.

صفحه «مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید:

انواع اسم مختص و اعراب آن

۱. اگر اسم مخصوص؛ لفظ أيُّ یا أيّةُ باشد همواره مبنی بر ضم در محل نصب مفعول‌به است و به آخر آن «ها» تنبیه اضافه می‌شود. أيها و أيتها برای مفرد و مثنی و جمع یکسان هستند و باید دارای نعتی باشند که با الف و لام عهد حضوری آغاز می‌شود. این نعت مرفوع است و ضمه آن نه بر اساس اعراب و بناء بلکه صرفا برای تناسب با حرکت أيُّ و أيّةُ است: أنا -أيُّها الجنديُّ- فداء وطني، نحن -أيُّها الجنديّان- نقضي الليل ساهرين، نحن -أيُّها الجنودُ- حُماة الأوطان، نحن -أيتُها الصانعاتُ- حريصات على الاتقان. به اعراب این مثال‌ها توجه کنید:

  • ضمیر: مبتدا.
  • أي و أية: مبنی بر ضم در محل نصب مفعول‌به برای فعل أخصّ که وجوبا همراه با فاعل خود حذف شده.
  • ها: حرف تنبیه مبنی بر سکون.
  • اسم معرفه مقرون به ألف: نعت مرفوع که ضمه آن ضمه اتباع صوری لفظی از بابت تناسب شکلی با أيُّ یا أيّةُ است و محلی از اعراب ندارد گرچه خود أيّ یا أيّة مبنی بر ضم و در محل نصب هستند. 

تأخیر أيّ و أيّة به همراه نعت آن‌ها جایز است مثل: نحن أنصار الحق أيها الطلابُ، نحن أنصار الفضيلة أيتها الفتياتُ.

۲. اگر اسم مختص کلمه‌ای به جز أي و أية باشد نصب آن واجب است چه مضاف باشد و چه غیر مضاف. اسم مختص غیر أي و أية به سه شکل دیده می‌شود: 

  • مقرون به أل مثل: أنا -الطبيبَ- لا أتوانى في إجابة الداعي،
  • مضاف به معرفه مثل: أنا -صانعَ المعروف- لا أرجو عليه جزاء.
  • عَلم که البته به ندرت یافت می‌شود مثل: أنا -عليّا- لا أهاب في سبيل الحق شيئا.

صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:

شباهت‌های اختصاص و نداء

  • اختصاص و نداء هر دو بیانگر معنای اختصاص هستند.
  • اختصاص و نداء هر دو برای شخص حاضر به کار می‌روند. نداء برای مخاطب و اختصاص برای مخاطب و متکلم.
  • اختصاص به دلیل تحدید و ایضاح موجب تقویت و معنی و توکید است که این امر گاهی در نداء هم دیده می‌شود مثل این که می‌گوییم: إنّ الأمر -يا فلان- هو ما فصّلته لك. 

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

تفاوت‌های اختصاص و نداء

  • حرف نداء هیچگاه نه لفظا و نه تقدیرا با اسم مختص نمی‌آید ولی به همراه منادی می‌تواند ذکر یا حذف شود.
  • اسم مختص هیچگاه در صدر جمله قرار نمی‌گیرد بلکه در میانه یا پایان جمله می‌آید اما منادی در ابتدا، وسط، و آخر جمله می‌آید.
  • اسم مختص همواره مسبوق به ضمیر متکلم و گاهی ضمیر مخاطب است (دقت دارید که پیش از آن هیچ‌وقت ضمیر غایب یا اسم ظاهر نمی‌آید) مثل: سبحانك اللهَ العظيم، و بك اللهَ نرجو الفضل، اما منادی هیچگاه مسبوق به ضمیر نیست.
  • اسم مختص جز در أيُّ و أيَّةُ که مبنی هستند همواره منصوب است اما منادی وقتی علم یا أيُّ و أيَّةُ یا نکره مقصوده غیر موصوفه باشد مبنی، و هنگامی که مضاف یا شبیه به مضاف باشد منصوب است.
  • اسم مختص برعکس منادی معمولا علم نیست.
  • اسم مختص می‌تواند مقرون به أل باشد ولی منادی جز با شروط خاصی الف لام قبول نمی‌کند.
  • اسم مختص بر خلاف منادی نمی‌تواند اسم نکره، اسم اشاره، و ضمیر باشد.
  •  أيُّ و أيَّةُ وقتی اسم مختص باشند با اسم اشاره توصیف نمی‌شوند بر خلاف زمانی که منادی هستند. و همچنین نعت أيُّ و أيَّةُ به تبع از لفظ واجب الرفع است ولی زمانی که منادی باشند می‌تواند مرفوع یا منصوب باشد.
  • اسم مختص بر خلاف منادی ترخیم نمی‌شود و به آن استغاثه نمی‌شود و بر آن ندبه هم نمی‌شود.
  • غرض اصلی از اختصاص حصر معنی در یک اسم معرفه و یا افتخار و تواضع و زیادت در بیان است اما هدف از ندای اصیل تنها درخواست توجه است.
  • در اسلوب اختصاص کلام خبری است و احتمال صدق و کذب در آن می‌رود ولی اسلوب نداء انشائی و طلبی است و احتمال صدق و کذب در آن وجود ندارد.

این مقاله را هم بخوانید:

صفحه «کلاس‌های دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید: