در مقاله پیشین با تعریف حال و انواع و خصوصیات آن آشنا شدیم. در دفتر دوم از مجموعه مقالات حال در زبان عربی به طرح نکات مهمی درباره عامل حال و صاحب الحال میپردازیم. عناوین اصلی این درس عبارتند از: عامل حال، صاحب الحال، مسوغات تنکیر صاحب الحال، حکم صاحب الحال، مرتبه حال و صاحب الحال، مرتبه حال و عامل آن.
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
عامل حال
عامل حال فعل یا شبه فعل یا کلمهای در معنای فعل است که پیش از حال میآید. منظور از شبه فعل صفات مشتق از فعل مثل اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه و دیگر مشتقات عامل است. کلماتی که در معنای فعل هستند عبارتند از:
- اسم فعل: صه ساكتًا، نَزالِ مسرعًا.
- اسم اشاره: هذا خالدٌ مقبلًا، {وهذا بعلي شيخًا}، {فتلك بيوتهم خاويةً بما ظلموا}، {إنّ هذه أمّتُكم أمّةً واحدةً}
- ادوات تشبیه: كأنّ خالدًا مقبلًا أسدًا، «كأنّ قلوبَ الطير رطبًا يابسًا ... لدى وَكرِها العُنّابُ والحشَفُ البالي»
- ادوات تمنی و ترجی: ليت السرورَ دائمًا عندنا، لعلّك مدّعيًا على حقٍّ.
- ادوات استفهام: ما شأنُك واقفًا؟ ما لك منطلقًا؟ كيف أنت قائمًا؟ كيف بزهير رئيسًا؟ {فما لهم عن التذكرة معرضين}
- حرف تنبیه: ها هو ذا البدر طالعًا.
- جار و مجرور: الفرس لك وحدَك.
- ظرف: لدينا الحقُّ خَفّاقًا لواؤه.
- حرف نداء: «يا أيها الرَّبعُ مَبكيًّا بساحته»
صاحب الحال
صاحب الحال اسمی است که حالت آن توسط حال بیان میشود و به عبارتی حال وصف آن در معنی است. در جمله «رجع الجند ظافرًا»؛ ظافرًا حال، الجند صاحب آن و فعل رجع عامل آن است.
مسوغات تنکیر صاحب الحال
صاحب حال در اصل معرفه است اما با حصول فائده و بنا بر مسوغات و شروطی میتواند نکره باشد:
- حال مقدم بر صاحب الحال باشد مثل: يدعو متألمًا مظلومٌ.
- صاحب الحال با نعت یا اضافه یا عمل تخصیص یافته باشد: أشفقت على طفلةٍ صغيرةٍ جائعةً، حافظت على أثاث الغرفة نظيفًا، أُطرَب لمنشدٍ قصيدةً مبتدئًا، مررت بضاربٍ هندا قائما، {فيها يفرق كلّ أمر حكيمٍ أمرًا من عندنا}، {في أربعة أيامٍ سواءً للسائلين}
- صاحب الحال معطوف بر معرفه باشد: ذهبتْ جماعةٌ وخليلٌ راكضين.
- صاحب الحال مسبوق به نفی و نهی و استفهام باشد: {وما أهلكنا من قرية إلا ولها كتاب معلوم}، لا تشربْ من كأس مكسورةً، هل تعجب بأمٍّ عطوفًا قلبُها؟
- حال جمله همراه با واو باشد: مررت بفلاحين وهم يأكلون، {أو كالذي مرّ على قرية وهي خاوية على عروشها}
صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:
حکم صاحب الحال
این کلمات میتوانند صاحب الحال قرار گیرند:
- فاعل: جاءت هندٌ مسرعةً.
- نایب فاعل: تؤكَل الفاكهةُ ناضجةً.
- مفعول (به، معه، فیه، لأجله، مطلق): قطف سمير التفاحةَ ناضجةً.
- فاعل و مفعول: واجهَ سميرٌ عليًّا ضاحكَين.
- مبتدا: زيدٌ مبتسمًا قادمٌ.
- خبر: هذا زيدٌ قائمًا.
- مضاف الیه: هنگامی که مضاف جزء حقیقی مضاف الیه یا به منزله جزء حقیقی آن باشد یا مضاف عامل در مضاف الیه باشد. در این حالت واجب است که حال پس از صاحب الحال بیاید، مثل: أعجبتني أسنانَ الرجل مهذّبًا، {ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبراهيم حنيفًا}، {إليه مرجعكم جميعًا}.
مرتبه حال و صاحب الحال
جواز تقدم یا تأخر حال نسبت به صاحب الحال مثل: جاء زيدٌ ضاحكًا و جاء ضاحكًا زيدٌ.
وجوب تأخر حال از صاحب الحال که در چهار صورت زیر رخ میدهد:
- وقتی حال محصور باشد: {وما نرسل المرسلين إلا مبشّرين ومنذرين}
- هنگامی که صاحب الحال مجرور با حرف جر غیر زائد باشد: مررت بهندٍ جالسةً.
- وقتی که صاحب الحال مجرور به اضافه معنوی باشد: {إليه مرجعكم جميعًا}
- زمانی که حال جمله همراه با واو باشد: جاءني الطالب وهو يضحك.
وجوب تقدم حال بر صاحب الحال در زمانی که صاحب الحال محصور یا نکره فاقد شروط ابتدائیت باشد: ما جاء ناجحًا إلا زيدٌ، جاء مسرعًا رجلٌ.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
مرتبه حال و عامل آن
جواز تقدم یا تأخر حال نسبت به عامل خود در زمانی است که عامل؛ یک فعل متصرف یا وصفی شبیه به فعل متصرف باشد. وصف شبیه به متصرف مشتقاتی مثل اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه، و امثله مبالغه هستند. اگر عامل حال اسم تفضیل باشد تقدم حال بر آن جایز نیست. در آیه {خشّعًا أبصارهم يخرجون من الأجداث} یخرجون فعل متصرف و در «مسرعً زيدٌ منطلقٌ» منطلق اسم فاعل شبیه به عامل متصرف است.
وجوب تقدم حال بر عامل آن: حال در دو صورت باید پیش از عامل خود بیاید:
- هنگامی که حال دارای صدارت باشد مثل: كيف انطلق الموكب؟ که كيف اسم استفهام مبنی بر فتح در محل نصب حال است و چون صدارت طلب است بر عامل خود یعنی انطلق مقدم شده است.
- آن گاه که عامل حال اسم تفضیلی باشد که در دو حال عمل کرده است به شکلی که صاحب یکی از دو حال بر صاحب دیگری تفضیل داده شده باشد مثل: سالمٌ مبتسمًا أجملُ من زيدٍ عابسًا.
این مقاله را هم بخوانید:
وجوب تأخر حال از عامل آن هنگامی است که عامل یکی از موارد زیر باشد:
- فعل جامد مثل: ما أحسنه مطيعًا
- وصف شبیه به جامد یعنی أفعل تفضیل مثل: هذا أفصحُ الناس خطيبًا
- اسم فعل مثل: نَزالِ راكضًا
- ادوات متضمن معنای فعل بدون حروف آن باشد مثل: تلك هندٌ قادمةً. ادواتی که متضمن معنای فعل بدون حروف آن هستند عبارتند از: اسمهای اشاره، حروف تمنّی و ترجّی و تشبیه، ظرف، و جار و مجرور. که البته در این جا ظرف و جار و مجرور استثنا میشوند و این دو وقتی خبر قرار گیرند حال میتواند بر آنها مقدم شود مثل: ليت هندًا مقيمةً عندنا، و زيد في الدار نائمًا.
دیدگاه خود را بنویسید