در ادامه مجموعه مقالات حال در زبان عربی این بار در دفتر سوم نیز احکام مربوط به حال و صاحب الحال و عامل حال مطرح میشود. عناوین اصلی این درس عبارتند از: حذف حال و صاحب الحال، حذف عامل حال، تعدد حال، اسمهای مرکبی که حال قرار میگیرند، و احکام واو حالیه.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
حذف حال و صاحب الحال
حال میتواند بنا بر قرینه حذف شود. این حذف بیشتر هنگامی رخ میدهد که حال از ریشه قول باشد. در این صورت ذکر مقول گوینده را از آوردن حال بی نیاز میکند و میتواند آن را حذف کند مثل: {والملائكة يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم} یعنی يدخلون قائلين سلام عليكم، {وإذ يرفع إبراهيم القواعد من البيت وإسماعيل ربنا تقبّل منّا} به معنای يرفعان قائلَين ربنا تقبّل منّا.
صاحب الحال نیز گاهی به قرینه حذف میشود: {أهذا الذي بعث الله رسولا} یعنی بعثه الله.
امتناع حذف حال:
در چند حالت زیر حذف حال ممکن نیست:
- زمانی که حال جواب باشد مثلا این که در پاسخ به سؤال كيف جئت؟ بگوییم: ماشيًا.
- وقتی حال جانشین (ساد مسد) خبر باشد: «أفضل صدقة الرجلِ مستترًا».
- آن گاه که حال جایگزین فعل خود شده باشد مثل: «هنيئًا لك» به جای «هنأك الشيء» یا «يهنئك الشيء» به معنای «ثبت لك الشيء هنيئًا».
- وقتی کلام آن چنان وابسته به وجود حال باشد که حذف آن موجب خراب شدن کلام شود، مثل: {يا أيها الدين آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون}، {ولا تمش في الأرض مرحًا}. محصور بودن حال در صاحب الحال و محصور بودن صاحب الحال در حال هم از همین نوع است مثل: «ما جاء راكبًا إلا عليّ»، «ما جاء عليّ إلا راكبًا».
صفحه «کلاسهای نتحدث پلاس +» را ببینید:
حذف عامل حال
عامل حال در دو شکل جوازی و وجوبی قابل حذف است:
جواز حذف عامل حال
حذف عامل حال بنا بر وجود قرینهای در کلام جایز است مثلا به کسی که از حج برگشته میگوییم «مأجورا» یعنی رجعت مأجورًا، یا به کسی که قصد سفر دارد میگوییم «راشدا» یعنی تسافر راشدًا، و یا به آن که با ما سخن میگوید میگوییم «صادقا» یعنی تتكلم صادقًا. همین طور است «راكبًا» در پاسخ به كيف جئت؟ و «بلى مسرعًا» در جواب إنك لم تنطلق. {أيحسب الإنسان أن لن نجمع عظامه بلى قادرين على أن نسوّي بنانه} یعنی بلى نجمعها قادرين. {حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى وقوموا لله قانتين فإن خفتم فرجالًا أو ركبانًا} یعنی فصلّوا رجالًا أو ركبانًا.
وجوب حذف عامل حال
در موارد زیر عامل حال باید حذف شود:
- هنگامی که حال بیانگر افزایش و کاهش تدریجی باشد مثل: تصدّق بدرهم فصاعدًا أو فأكثرَ، اشتر الثوب بدينار فنازلًا أو فأقلَّ أو فسافلًا. در این جا حال باید حتما همراه با فاء یا ثُمّ باشد.
- وقتی حال برای توبیخ آمده باشد مثل: أقاعدًا عن العمل وقد قام الناس؟، أمتوانيًا وقد جَدّ قُرناؤك، و مثل: «أتَميميًّا مرّةً وقيسيًّا أخرى؟»
- زمانی که حال مؤکد مضمون جمله باشد مثل: أنت أخي مواسيًا به معنای أعرفك مواسيًا. [مراجعه کنید به انواع حال مؤکده در مقاله: «حال در زبان عربی | دفتر اول؛ انواع حال».]
- آن گاه که حال جانشین (ساد مسد) خبر باشد مثل: تأديبي الغلام مسيئًا یعنی: تأديبي إيّاه حاصل إذ يوجد مسيئا.
- در آن جایی که حذف عامل سماعا واجب باشد مثل: هنيئًا لك به معنای: ثبت لك الشيء هنيئا.
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
تعدد حال
تعدد حال وقتی صاحب الحال مفرد یا متعدد باشد جایز است: {فرجع موسى إلى قومه غضبانَ أسفًا}.
در صورتی که حال و صاحب الحال هر دو متعدد باشند اگر چند حال از یک لفظ و معنی باشد به شکل مثنی یا جمع میآید مثل: {وسخّر لكم الشمس القمر دائبين} که در اصل دائبةً و دائبًا بوده. {وسخّر لكم الليل والنهار والشمس والقمر والنجوم مسخّراتٍ}. اما اگر دو حال در لفظ متفاوت باشند و بین آنها هم عطف نباشد مثل: لقيتُ خالدا مُصعدًا مُنحدرًا، لقيت هندًا راكبةً ماشيًا، نظرت خليلًا وسعيدًا واقفَين قاعدًا، در صورتی که احتمال اشتباه و التباس در میان باشد حال اول را به صاحب الحال دوم و حال دوم را به صاحب الحال اول بر میگردانیم. اگر بخواهیم برعکس عمل کنیم باید بگوییم: لقيت خالدا منحدرًا مصعدًا که او منحدر و من مصعد خواهم بود. اگر احتمال اشتباه وجود نداشته باشد مثل دو مثال دیگر به دلیل وضوح معنی تقدیم و تأخیر جایز است: لقيت هندًا ماشيًا راكبةً، نظرت خليلًا وسعيدًا قاعدًا واقفَين. «خرجتُ بها أمشي تَجُرُّ وراءَنا ... على أثرَينا ذيلَ مِرطٍ مُرَحَّلِ»
اسمهای مرکبی که حال قرار میگیرند
الفاظ مرکبی که ترکیبشان ترکیب خمسة عشر است میتوانند حال واقع شوند. در این صورت هر دو جزء لفظ مرکب مبنی بر فتح هستند مگر این که جزء اول آن یاء باشد که مبنی بر سکون است. این الفاظ مرکب بر دو نوع هستند:
- ترکیبی که اصل آن عطف بوده است مثل: «تفرّقوا شذرَ مذرَ أو شغرَ بغرَ» (يعنى متفرّقين يا منتشرين يا متشتّتين)، «هو جاري بيتَ بيتَ» (یعنی ملاصقًا)، «لقيته كَفّةَ كَفَّةَ» (يعنى مواجهًا). در مثال اخیر فک ترکیب هم جایز است: «لقيته كَفّةَ لكَفَّةٍ»، «لقيته كَفّةَ عن كَفَّةٍ».
- ترکیبی که اصل آن اضافه است: مثل: «فعلته بادئَ بدءَ، وبادئَ بدأةَ، وبادي بدأةَ، وبادئَ بداءَ، وبادي بداءَ، وبدأةَ بدأةَ» (یعنی فعلته مبدوءًا به). «تفرّقوا أيدي سَبَا وأيادي سَبا» (يعنى متشتّتين).
صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:
واو حالیه
واو حال واوی است که میتوان به جای آن إذ ظرفیه قرار داد مثلا به جای «جاء المعلم ووجهه ضاحك» میتوان گفت: «جاء المعلم إذ وجهه ضاحك».
واو حالیه مبنی بر فتح است و محلی از اعراب ندارد و عامل هم نیست. واو حال تنها بر جمله وارد میشود و جمله بعد از واو حالیه در محل نصب حال است: {لا تقربوا الصلاة وأنتم سكارى}.
وجوب ارتباط با واو
اصل ربط بین جمله حال و صاحب الحال با ضمیر صاحب الحال است ولی اگر ضمیری در میان نبود وجود واو واجب میشود. حالتهای وجوب ارتباط با واو به این شرح است:
- جمله حال جمله اسمیه بدون ضمیر صاحب الحال باشد: زرتك والشمس طالعةً.
- جمله حال با ضمیر صاحب الحال آغاز شود: جاء زيد وهو يضحك.
- جمله حال جمله ماضویه غیر مشتمل بر ضمیر صاحب الحال باشد: زرتك وقد طلعت الشمس.
- جمله حال جمله فعلیهای باشد که فعل آن مضارع مثبت مقرون به قد است: {يا قوم لم تؤذونني وقد تعلمون أنّي رسول الله إليكم}.
صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:
وجوب عدم ارتباط با واو
در حالتهای زیر آوردن واو برای ایجاد ارتباط بین جمله حال و صاحب الحال جایز نیست:
- در جملهی بعد از عاطف مثل: {فجاءها باسنا بياتًا أو هم قائلون}، «أحبّك راسلتني أو قاطعتني»
- در جمله حالیهای که مضمون جمله پیش از خود را تأکید میکند مثل: هو الحقّ لا شكّ فيه.
- در جمله ماضویه بعد از «إلّا» مثل: {يا حسرةً على العباد ما يأتيهم من رسول إلا كانوا به يستهزؤون}
- در جمله مضارعیه منفی با «لا» یا «ما» مثل: {وما لنا لا نؤمن بالله}، یا جمله مضارعیه مثبت بدون «قد» مثل: {ولا تَمنُن تستكثر}، یا جمله مضارعیه منفی با «لم» و «لما» که البته صحیحتر اقتران آن با واو و ضمیر با هم است مثل: «أدّبتُ المجرمَ ولم أشفق» و «قطفت الثمرة ولمّا تنضج».
دیدگاه خود را بنویسید