«مبتدا» و «خبر» دو اسمی هستند که با آنها یک جمله مفید ساخته میشود. جمله متشکل از مبتدا و خبر «جمله اسمیه» نام دارد. در جمله اسمیه خبر به مبتدا اسناد داده میشود و در نتیجه مبتدا مسند الیه یا محکوم علیه، و خبر مسند یا محکوم به است. برای آشنایی بیشتر با مسند و مسند الیه مراجعه کنید به اسناد در نحو عربی.
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
اعراب مبتدا
مبتدا مرفوع و مجرد از عوامل لفظی است ولی گاهی توسط «باء زائده» یا «مِن زائده» یا «ربّ شبیه به زائد» در لفظ مجرور میشود:
- مبتدا زمانی با مِن مجرور میشود که مسبوق به نفی یا استفهام باشد مثل: ما في الرَّبع من أحدٍ، هل في الصف مِن غائبٍ؟ {هل من خالقٍ غيرُ الله يرزقكم}
- «حسب» وقتی مبتدا باشد به وسیله باء مجرور میشود مثل: بحسبِك النضالُ.
- وقتی مبتدا نکره باشد با «رُبَّ» مجرور میشود مثل: رُبّ أخٍ لم تلده أمُّك، رُبّ ضارةٍ نافعةٌ.
- علامت رفع در همه این حالتها ضمه مقدره است که اشتغال محل به حرکت عارضه حرف جر زائد مانع ظهور آن شده است. مبتدا در همه این حالتها به منزله مجرد از عوامل لفظی تلقی میشود.
انواع مبتدا
مبتدا به طور کلی بر دو نوع است: نوعی که به خبر نیاز دارد و نوعی که به خبر نیاز ندارد:
- مبتدایی که به خبر نیاز دارد؛ به سه شکل «اسم صریح»، «ضمیر منفصل»، و «مصدر مؤول» دیده میشود. اسم صریح مثل: زيدٌ قادمٌ. ضمیر منفصل مثل: أنت كريم النفس. مصدر مؤول مثل: {وأن تصوموا خيرٌ لكم}، {سواءٌ عليهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون}، و «أن تسمع بالمعيدي خير من أن تراه».
- مبتدایی که به خبر نیاز ندارد؛ وصفی است که عمل فعل را انجام میدهد و معنای آن با مرفوع ساختن معمولش کامل میشود. منظور از وصف؛ اسم فاعل و صیغه مبالغه آن، صفت مشبهه، اسم مفعول، و اسم منسوب است. در ادامه به شرح مبتدای وصفی خواهیم پرداخت:
صفحه «کلاسهای میزگرد عربی» را ببینید:
مبتدای وصفی
وصف با چند شرط میتواند مبتدا باشد: اول آن که بعد از نفی یا استفهام قرار گیرد، دوم: عامل در اسم ظاهر یا ضمیر منفصل بعد از خود باشد، سوم: معنای جمله با آن کامل شود، و چهارم: در تثنیه و جمع با موصوف خود مطابقت نداشته باشد، مثل: ما ناجحٌ الكسولان، أناجحٌ المهملان؟، ما مذمومٌ المجتهدون، ما نبيلٌ القتلةُ. با وجود این شروط وصف مبتدا خواهد بود و مرفوع بعد از آن ما را از خبر بینیاز میکند که در اصطلاح گفته میشود سادّ مسدّ الخبر یعنی جانشین و قائم مقام خبر است.
- اگر معنا با مرفوع صفت کامل نشود مثل: ما قائمٌ أبواه زيدٌ در این صورت زید مبتدای مؤخر و قائم خبر مقدم و أبواه فاعل قائم خواهد بود.
- اگر وصف در تثنیه و جمع مطابق با موصوف خود باشد خبر مقدم و بعد از آن مبتدای مؤخر است مثل: هل ناجحان الكسولان؟ و اگر مطابقت با موصوف در اِفراد باشد هر دو وجه جایز است مثل: ما ناجحٌ الكسولُ.
احکام مبتدا
مبتدا باید معرفه باشد زیرا مسند الیه و موضوع کلام است و سخن گفتن از مجهول معنایی ندارد. نکره نیز در صورتی که مفید باشد میتواند مبتدا قرار گیرد. علمای نحو مواضع متعددی از نکره مفیده را یادآور شدهاند که در این جا به ذکر مهمترین آنها خواهیم پرداخت:
«ولا يجوز الابتدا بالنكرة ... ما لم تفد كعند زيدٍ نمرة»
«وهل فتىً فيكم فما خلّ لنا ... ورجلٌ من الكرام عندنا»
«ورغبةٌ في الخير خيرٌ وعمل ... برٍّ يزين وليقس ما لم يقل»
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
مسوغات ابتداء با نکره
- وقتی اسم نکره به اسم دیگری اضافه شود چه در لفظ مثل: طالبُ العلمِ مجتهدٌ و چه در معنا مثل: {قل كلٌّ يعمل على شاكلته} به معنای: كلّ إنسان.
- وقتی نکره در لفظ یا تقدیر یا معنا توصیف شود. در لفظ مثل: {ولعبدٌ مؤمن خير من مشرك}، در تقدیر مثل: «شرٌّ أهرَّ ذا ناب» به معنای شرّ عظيم، خطبٌ وقع به معنای خطب عظيم وقع، و در معنا مثل: شويعر أنشدنا به معنای شاعر صغير أنشدنا.
- اسم نکرهای که جانشین موصوف باشد مثل: عالمٌ خيرٌ من جاهل به معنای رجلٌ عالمٌ، عالمٌ يحاضر في النادي، جبانٌ فرّ من المعركة، «ضعيفٌ عاذ بقَرمَلَة».
- وقتی خبر؛ شبه جمله مقدم بر اسم نکره باشد مثل: {وفوق كلّ ذي علم عليمٌ}، {لكلّ أجلٍ كتابٌ}، {وعلى أبصارهم غشاوةٌ}، {ولدينا مزيد}.
- وقتی نکره بعد از کلماتی که به طور معمول بر مبتدا وارد میشوند مانند «لام ابتداء»، «لولا» و «إذ فجائیه» آمده باشد: لَرجلٌ حاضرٌ، لولا حادثٌ لزرتك، خرجت فإذا صديقٌ ينتظرني.
- بعد از نفی و استفهام مثل: ما أحدٌ عندنا، {أإلهٌ مع الله}.
- وقتی اسم نکره عامل باشد مثل: إطعامٌ جائعًا حسنةٌ، أمرٌ بمعروفٍ صدقةٌ ونهيٌ عن منكر صدقةٌ. (حرف جر متعلق به أمر و نهي و مجرور مفعول غیر صریح آنهاست)، رغبةٌ في الخير خيرٌ، مُشرقٌ وجهُه محبوبٌ.
- نکره از اسمهای مبهمی که دارای حق صدارت در جمله هستند همچون أسماء شرط و استفهام و ما تعجبیه و کم خبریه باشد مثل: من يدرسْ ينجحْ، من زارك؟، ما أحسنَ العلمَ، كم فائدةٍ للكتاب الجيد. و یا مضاف به اسم صدارت طلب باشد مثل: كتابُ من استعرتَ؟
- بیانگر دعای خیر یا شر باشد مثل: {سلامٌ عليكم}، {ويلٌ للمطفّفين}.
- اسم نکره در صدر جمله حالیه قرار گیرد مثل: دخلت الصفّ ومحفظة في يدي.
- نکرهای که دلالت بر تنویع یعنی تفصیل و تقسیم داشته باشد مثل: يومٌ لك ويومٌ عليك، «فأقبلت زحفًا على الركبتين ... فثوبٌ لبست وثوب أجُر»
- در عطف به شرط صحت ابتدا با یکی از متعاطفین ابتدای با نکره جایز است مثل: {قولٌ معروفٌ ومغفرةٌ خيرٌ من صدقةٍ يتبعها أذى}، {طاعةٌ وقولٌ معروفٌ}، جنديٌّ والقائدُ يتابعان أخبار المعركة، خالدٌ ورجلٌ يتعلّمان النحو.
- منظور از اسم نکره حقیقت جنس باشد نه یک فرد تنها مثل: تمرةٌ خيرٌ من جرادة، رجلٌ أقوى من امرأة.
- وقتی اسم نکره در جواب یک سؤال بیاید مثل: رجلٌ در جواب مَن عندك؟
جواز ابتدای با نکره در واقع تنها حصول فائده است و به همین دلیل هر اسم نکرهای که در صورت مبتدا شدن بیانگر معنای مفیدی باشد میتواند مبتدا قرار بگیرد. بر همین اساس ابتدا با نکره موصوفه یا نکرهای که خبر آن شبه جمله است ولی ابتدای با آن بیانگر معنای مفیدی نیست جایز نخواهد بود مثل: رجلٌ من الناس عندنا، عند رجلٍ مالٌ، لإنسانٍ ثوبٌ. زیرا در همه اینها وصف یا تقدم خبر افاده تخصیص ندارند و عمومیت و شیوع نکره را کاهش نمیدهند.
صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:
حذف مبتدا
مبتدا یکی از دو رکن اساسی جمله اسمیه است و تصور جمله بدون آن ممکن نیست اما مبتدا میتواند با وجود قرینهای که بر آن دلالت دارد حذف شود. این حذف ممکن است جایز یا واجب باشد:
جواز حذف مبتدا
حذف مبتدا آن گاه جایز است که دلیلی بر آن دلالت داشته باشد مثلا در پاسخ به سوال «أين أخوك؟» میگوییم: «مسافرٌ». یعنی «أخي مسافرٌ». همچنین {من عمل صالحا فلنفسه ومن أساء فعليها} به معنای «فعمله لنفسه وإساءته عليها» است. ونیز تقدیر {سورةٌ أنزلناها} «هذه سورة» است.
وجوب حذف مبتدا
حذف مبتدا در موارد زیر واجب است:
- وقتی جواب قسم دلالت بر مبتدا داشته باشد مثل: في ذمّتي لأفعلنّ كذا یعنی في ذمّتي قسمٌ أو عهدٌ أو ميثاقٌ.
- اگر خبرِ مبتدا؛ مصدر نائب از فعل باشد مثل: صبرٌ جميلٌ به معنای صبري صبر جميل.
- اگر خبر؛ مخصوص نعم یا بئس یا ساء باشد مثل: نعم الرجلُ زيدٌ یعنی هو زيدٌ. (مراجعه کنید به اسلوب مدح و ذم)
- وقتی خبر آن نعت مقطوع مرفوع برای مدح و ذم و ترحم باشد مثل: مررت بالرجلِ الأديبُ أو السفيهُ أو البائسُ یعنی هو الأديبُ أو هو السفيهُ أو هو البائسُ. (مراجعه کنید به «قطع نعت» در شناخت توابع | دفتر دوم: «قطع، حذف، تعدد و تقدم نعت»)
- وقتی که مبتدا؛ مبتدا برای اسم مرفوع بعد از «ولا سیّما» باشد مثل: أحبّ التلامذة ولا سيّما زيدٌ. (مراجعه کنید به اعراب ولا سیّما)
صفحه «کلاسهای مقالهخوانی» را در نتحدث پلاس + ببینید:
وجوب تقدیم مبتدا بر خبر
اصل در مبتدا تقدیم آن بر خبر است. این تقدیم در موارد بسیاری واجب است که در این جا به برخی از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد:
- وقتی مبتدا از اسمهای دارای حق صدارت در کلام (صدارت طلب) باشد مانند اسمهای شرط و استفهام و ما تعجبیه و کم خبریه مثل: من يدرسْ ينجحْ، من تكلّمَ؟، ما أجمل السماءَ، كم كتابٍ عند معلّمي.
- وقتی مبتدا مضاف به اسم صدارت طلب باشد مثل: غلامُ من مجتهدٌ؟ زمامُ كم أمرٍ في يدك.
- وقتی مبتدا همراه با لام ابتدا (لام تأکید) باشد مثل: {ولَعبدٌ مؤمن خيرٌ من مشرك}
- وقتی مبتدا شبیه به اسم شرط باشد مثل: الذي يجتهد فله مكافأة، كلُّ تلميذٍ يجتهد فهو على هدًى. در جمله الذي يجتهد فله مكافأة با اسم موصول معامله اسم شرط شده است. یعنی مبتدا در عمومش و استقبال فعل بعد از آن و این که سبب برای مابعد خود است شبیه به شرط شده پس به جای آن میتوان گفت: من يجتهد فله مكافأة. و به همین دلیل هم فاء همان طور که بر سر جواب شرط میآید بر سر خبر آن هم آمده است.
- وقتی خبر جمله فعلیهای باشد که فاعل آن ضمیر مستتری است که به مبتدا برمیگردد مثل: الولد يدرس.
- وقتی مبتدا و خبر در درجه تعریف یا تنکیر یکسان باشند به شکلی که هر یک از آنها بتوانند مبتدا قرار گیرند مثل: أخي صديقي، أَعَزُّ مَكانٍ في الدُنى سَرجُ سابِحٍ [وَخَيرُ جَليسٍ في الزَمانِ كِتابُ].
- وقتی که مبتدا با إلّا یا إنّما محصور در خبر شده باشد مثل: {وما محمّدٌ إلا رسولٌ قد خلت من قبله الرسل}، {إنما أنت نذيرٌ}.
- وقتی خبر با ضمیر فصل (ضمیر عماد) از مبتدا جدا شده باشد مثل: الله هو القادر.
- وقتی خبر جمله طلبی باشد مثل: وطنُك دافعْ عنه. (این بنا بر نظر آنانی است که اِخبار با جمله طلبیه را جایز میدانند).
- وقتی خبر همراه با فاء باشد مثل: الذي ينصحني فمخلصٌ.
دیدگاه خود را بنویسید