اهمیت نعت در میان توابع موجب شد تا آن را به عنوان اولین موضوع از مجموعه مقالات شناخت توابع انتخاب کنم. مهارتیابی در مطابقت نعت و منعوت و اطلاع از حالتهای متنوع به کارگیری آنها نقش بسیار مهمی در هر چهار مهارت اصلی در زبان عربی یعنی نوشتن، خواندن، شنیدن و مکالمه عربی دارد و نیازمند صرف وقت کافی و اجرای برنامه مستمر از سوی اساتید و فراگیران است.
صفحه «مکالمه عربی پیشرفته» را ببینید:
نعت
همان طور که میدانید نعت یا صفت؛ تابعی است که متبوع خود را با بیان صفتی از آن متبوع یا متعلق به آن کامل میکند و فایده آن ایضاح اسم معرفه و تخصیص اسم نکره است.
این مقاله را هم بخوانید:
قطع نعت
نعت گاهی برای یک دلیل بلاغی مثل مدح و ذم و ترحم به کار گرفته میشود. در چنین حالتی برای اشاره به این که هدف از این نعت مدح و ذم و ترحم است میتوان نعت را از منعوتش قطع کرد. وقتی نعت از منعوت خود قطع میشود دیگر از اعراب آن تبعیت نمیکند بلکه به عنوان خبر مرفوع برای یک مبتدای محذوف، و یا به عنوان مفعولبه منصوب برای یک فعل محذوف به حساب میآید مثل: الحمد للهِ العظيمُ، {وامرأتُه حمّالةَ الحطب} در قرائت عاصم، و {سبحان الله عما يصفون عالمُِ الغيب والشهادة} در قرائت نافع و حمزه و کسائی و روایت ابوبکر شعبه از عاصم که عالم را مرفوع خواندهاند.
- در حالت نصب؛ تقدیر فعل محذوف؛ أمدح و أذمّ و أرحم است.
- در هنگام رفع؛ مبتدای محذوف ضمایری مثل «هو»، «هي» و «هما» هستند.
- اگر منعوت مرفوع باشد پس از قطع؛ منصوب و اگر منصوب باشد بعد از قطع؛ مرفوع و در صورتی که مجرور باشد بعد از قطع میتواند منصوب یا مرفوع باشد.
- در قطع نعتی که با هدف انشاء مدح و ذم و ترحم انجام میشود حذف عامل (مبتدا یا فعل) واجب است. در واقع همین حذف است که به شنونده نشان میدهد که قصد انشاء مدح و ذم و ترحم در میان بوده است اما اگر نعت با هدفی جز مدح و ذم و ترحم آورده شده باشد حذف عامل رافع یا ناصب جایز است: مررت بخالدٍ التاجرَ و التاجرُ و یا میتوانیم بگوییم: مررت بخالدٍ أعني التاجرَ و مررت بخالدٍ هو التاجرُ. همان طور که میبینید در این جا در حالت نصب تقدیر فعل محذوف «أعني» است.
- نعت پس از قطع، از نعت بودن خارج میشود و جمله مستأنفه به حساب میآید.
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
تعدد نعت و منعوت
تعدد نعت و منعوت را در سه حالت بررسی میکنیم:
یک نعت برای چند منعوت
- یک نعت برای دو یا چند منعوت به شکل تثنیه یا جمع آورده میشود: جاء عليّ وخالد الفاضلان، جاء زيد وعلي وخالد الفضلاء.
چند نعت برای چند منعوت
- هنگامی که چند نعت برای چند منعوت آورده میشود در صورتی که عامل آنها یکسان باشد باید بین نعتها با واو عطف فاصله ایجاد شود: مررت بطالبين خطيب وشاعر، مررت برجال شاعر وكاتب وفقيه.
- اگر عامل متعدد باشد ولی معنی و عمل آن یکسان باشد اتباع و قطع جایز است: حضر خالد وقدم بكر العاقلان (یا العاقلين)، حدّثت صالحا وكلمت عليّا الكريمين (یا الكريمان)، مررت بعاصم ومررت بمحمد الصالحين (یا الصالحان).
- اگر عامل متعدد و معنی یا عمل آن متفاوت باشد قطع واجب است و اتباع جایز نیست. مثال اختلاف در معنی: أقبل الضيف وانصرف الزائر السائحين. مثال اختلاف در عمل: مررت بالضيف ولاقيت الزائر الغريبان. مثال اختلاف در معنی و عمل: قابلت الرسول وسلمت على الزميل الظريفان.
چند نعت برای یک منعوت
- اگر چند نعت برای یک منعوت آورده شود عطف برخی از آنها بر دیگری جایز است: جاء زيد العالم الكاتب الشاعر، جاء زيد العالم الكاتب والشاعر.
- در صفاتی که منعوت تنها با آنها شناخته میشود اتباع لازم است: مررت بمحمدٍ الكاتبِ الشاعرِ الخطيبِ.
- در صفاتی که بدون آنها هم منعوت در نزد شنونده شناخته شده است قطع و اتباعِ همه یا بعضی از نعوت جایز است به شرط آن که نعت تابع مقدم بر نعت مقطوع باشد: عرفت الخوارزمي العالِمَُ الرياضيَُّ الفلكيَُّ البارعَُ.
- در صورتی که منعوت نکره باشد به دلیل شدت نیاز اسم نکره به تخصیص در نعتِ اول اتباع واجب و در نعتهای بعدی اتباع یا قطع جایز است. در جمله: جاء طالبٌ خطيبٌ وشاعرَُ وكاتبَُ، خطيب بنا بر اتباع وجوبا مرفوع است اما شاعر و کاتب میتوانند بنا بر اتباع مرفوع و بنا بر قطع و تقدیر فعل، منصوب باشند.
صفحه «کلاسهای تخصصی مقالهخوانی» را ببینید:
حذف نعت
هرگاه دلیل و قرینهای بر وجود نعت یا منعوت وجود داشته باشد جایز است که هر یک از آنها حذف شوند و دیگری جای آن را بگیرد اگرچه حذف نعت کمتر از حذف منعوت اتفاق میافتد. در آیه کریمه {ومن آياته الجوارِ في البحرِ كالأعلامِ} الجوار نعت است برای منعوت محذوف و تقدیر آن «السفن الجواري» است. دلیل و قرینه حذف هم عبارت «في البحر» است. شاهد دیگری بر حذف نعت آیه ٧٢ سوره مبارکه الکهف است: {أما السفينة فكانت لمساكين يعملون في البحر فأردت أن أعيبها وكان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبا} یعنی: كلّ سفينة صالحة، و قرینه حذف نعت هم «فأردت أن أعيبها» است.
تقدم نعت
تقدم نعت بر منعوت در اصل جایز نیست و اگر نعتی پیش از منعوت خود بیاید حکم اعرابی آن به دو شکل زیر تغییر میکند:
- اگر نعت و منعوت معرفه باشند نعت پس از تقدیم دیگر فاعل خواهد بود: نجح زيدٌ الذكيُّ ← نجح الذكيُّ زيدٌ. در جمله دوم الذكيُّ فاعل و زید بدل آن است. (برای آشنایی با بدل و انواع آن مراجعه کنید به مقاله شناخت توابع | دفتر چهارم؛ «بدل»)
- اگر نعت و منعوت نکره باشند نعت پس از تقدیم؛ حال و منصوب میشود، مثل: عاد من المعركة قائد مظفّر ← عاد من المعركة مظفّرًا قائدٌ.
صفحه «کلاسهای تخصصی کتابخوانی» را ببینید:
چند نکته درباره عَلَم
- اسم علم هیچگاه صفت قرار نمیگیرد بلکه منعوت واقع میشود و با چهار چیز وصف میشود: ۱) معرّف با أل: جاء خليل المجتهد. ۲) مضاف به معرفه: جاء زيد صديقُ خالدٍ. ۳) اسم اشاره: أكرم عليًّا هذا. ۴) اسم موصولی که با الف و لام شروع میشود: جاء عليٌّ الذي اجتهد.
- معرّف با أل با اسم دارای أل یا مضاف به اسمی که أل دارد وصف میشود: جاء الغلام المجتهد، جاء الرجلُ صديقُ القومِ.
- مضاف به علم مانند خود علم وصف میشود: جاء تلميذُ عليٍّ المجتهدُ، جاء تلميذُ عليٍّ صديقُ خالدٍ، جاء تلميذُ عليٍّ هذا، جاء تلميذُ عليٍّ الذي اجتهد.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
سید علی احمدی
801 روز پیشبا سلام و احترام. ممنون بابت توضیحات کامل تون.
اگه ممکنه ترجمه دقیق "و امرأتُه حمالةَ الحطب" رو با توجه به قطع نعت بیان بفرمایید. با تشکر
مدیر سایت
801 روز پیشبا سلام و سپاس از جنابعالی
همان طور که توجه دارید قطع نعت در واقع یکی از صیغ و ساختارهای ایجاز است که به وسیله آن معنای دو یا چند جمله در جملهای کوتاهتر بیان میشود. بنابراین شنونده یا خواننده در مواجهه با نعت مقطوع معانی مثل مدح و ذم و ترحم و امثال آن را در نفس خود درک می کند بدون آن که در کلام به آن مستقیما اشاره شده باشد.
با این مقدمه در ترجمه نعت مقطوع به فارسی تا آن جایی که اطلاع دارم اسلوبی مشابه وجود ندارد الا این که گوینده با تغییر در آهنگ کلام میتواند این حالت و احساس را منتقل کند که البته این در نوشتار ممکن نیست، و یا از قالب ایجاز خارج شده آن مفهوم و حالت نفسی را شرح دهد.
آرزوی موفقیت
/مهدی صادقی
سید علی احمدی
799 روز پیشبا سلام و عرض ادب. ممنون بابت پاسخ. آیا میشه اینطوری ترجمه عبارت "و امرأتُه حمالةَ الحطب" رو بیان کرد: "و همسرش (که بدبخت)، حمل کننده هیزم است". اینجوری بحث ذم هم در ذهن تداعی میشه. با تشکر مجدد
مدیر سایت
799 روز پیشسلام، بله. ترجمه خوبی است.
در مجموع ترجمه این چنین اسالیبی به سلیقه و انتخاب مترجم و تسلط او بر دو زبان عربی و فارسی بستگی دارد و در هر حال ناچار از شرح و خروج از ایجاز است. / موفق باشید
سیدمحمد مهدی قریشی
193 روز پیشبا سلام و خسته نباشید اگه میشه شرایط حذف منعوت هم توضیح دهید؟
مدیر سایت
192 روز پیشبا عرض سلام.
همان طوری که در بخش حذف نعت هم ذکر شد؛ قاعده کلی برای حذف نعت و منعوت شناخته شدن آنها با قرینه است. «وما من المنعوت والنعت عقل...يجوز حذفه وفي النعت یقل»
بر این اساس منعوت را نیز در صورتی که به روشنی با قرینه شناخته شود میتوان حذف کرد و نعت را به جای آن قرار داد.
شروط دیگری که در این باب به تفصیل در برخی کتابهای نحو بیان شده راجع به همین اصل ابتدایی و قاعده فراگیر است.