اسم‌های زمان و مکان و آلة از مشتقات غیر عامل هستند که عمل فعل را انجام نمی‌دهند.

صفحه «مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید:

اسم زمان و اسم مکان

«اسم زمان» اسم مشتقی است که دلالت بر زمان وقوع فعل و معنای فعل دارد مثل مطلِع الشمس به معنای زمان طلوع خورشید.

«اسم مکان» اسم مشتقی است که دلالت بر مکان وقوع فعل و معنای فعل دارد مثل مغرِب الشمس {حتى إذا بلغ مَغرِبَ الشمس} به معنای مکان غروب خورشید.

  • اسم زمان و اسم مکان در فعل ثلاثی در حالات زیر بر وزن «مَفْعِل» هستند:
    • وقتی فعل آن‌ها مثال واوی باشد مثل: ولد مَولِد، وقع مَوقِع، وعد مَوعِد.
    • وقتی فعل آن‌ها اجوف یائی باشد مثل: باع يبيع مَبيع، بات يبيت مَبيت، صاف مَصيف. مجمع اللغة العربية در قاهره ساخت مصدر میمی و اسم زمان و مکان را از اجوف یائی بر وزن «مَفْعَل» مجاز دانسته است مثل مَسار به معنای سیر و مکان سیر و زمان سیر و همچنین گفته می‌شود: طار مَطارًا، هنالك المَطار، الآن مطاره.
    • وقتی فعل آن‌ها صحیح و مضارع آن‌ها مکسور العین باشد مثل: جلَس يجلِس مَجلِس، عرَض يَعرِض مَعْرِض.
  • اسم زمان و مکان در غیر این حالت‌های سه‌گانه بر وزن «مَفْعَل» هستند مثل: كتب مَكتَب، رمى مَرمى، قام مَقام، قال مَقال.
  • اسم زمان و مکان در غیر ثلاثی بر وزن اسم مفعول هستند مثل: أقام يقيم مُقام، استقبل يستقبل مُستقبَل، انصرف ينصرف مُنصرَف.
  • در برخی اسم‌های زمان و مکان هر دو وزن «مَفْعِل» و «مَفْعَل» وجود دارد به این دلیل که هم فتح و هم کسر در آن‌ها شنیده شده و یا این که در عین مضارع آن‌ها کسر و غیر کسر وارد شده است مثل مَشرِق، مَغرِب، مَسجِد، مَرفِق، مَنسِك، مَجزِر، مَسقِط، مَنبِت، مَسكِن، مَحشِر، مَخزِن، مَركِز، مَنفِذ.
  • اسم زمان و مکان مشتق هستند و به همین دلیل شبه جمله می‌تواند متعلق به آن‌ها باشد ولی عمل فعل را مثل رفع فاعل و نایب آن و نصب مفعول به انجام نمی‌دهند.
  • مصدر میمی و اسم مفعول و اسم زمان و اسم مکان در بالاتر از ثلاثی دارای یک وزن هستند و بر اساس سیاق و قرینه شناخته می‌شوند.

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

اسم مکان بر وزن مَفْعَلَة

  • صیغه‌های اسم مکان بسیاری (و اندکی در اسم زمان) وجود دارند که از مصدر ثلاثی طبق قاعده ساخته شده‌اند ولی با تاء تأنیث پایان می‌یابند مثل: مَزَلَّة، مَظَنَّة، مَوقَعَةُ الطائر، مَعبَرَة، مَشرَقَة، مَنامَة، مَشرَبَة، مَزرَعَة. این تاء تأنیث برای دلالت بر معنای مورد نظر از این کلمات یعنی بقعه افزوده شده است. 
  • گاهی از اسم جامد ثلاثی حسی صیغه‌ای بر وزن مَفْعَلَة با هدف دلالت بر بقعه و مکانی که آن شیء در آن جا بسیار وجود دارد ساخته می‌شود مثل: مَعنَبَة، مَبلَحَة، مَأسَدَة، مَذأبَة به معنای زمینی که در آن عنب و بلح و أسد و ذئب فراوان است. این اشتقاق به نام «اشتقاق از اسم‌های اعیان ثلاثی» نامیده می‌شود. تفاوت این صیغه با صیغه مَفعَل و مَفعَلَة مخصوص اسم مکان در این است که این صیغه از ثلاثی محسوس برای دلالت بر مکان و بر یک شیء حسی مشخص که در آن مکان فراوان است ساخته شده است اما صیغه‌های مَفعَل و مَفعَلَة مخصوص اسم مکان از مصدر مشتق شده‌اند و بر مکان و یک معنای مجرد که در آن حادث شده دلالت دارند. در اسم‌های غیر ثلاثی مثل ضفدع و ثعلب و سفرجل وزن مَفْعَلَة با این هدف ساخته نمی‌شود مگر آن که مشتمل بر حروف زائدی باشد که بدون احتمال اشتباه (لبس) بتوان آن را حذف کرد مثل مَبطَخَة برای زمینی که بطيخ در آن بسیار است یا مَغزَلَة برای غَزال و مَحصَنَة برای حصان. در غیر این صورت و در رباعی و بیشتر باید از روش‌های دیگر برای بیان این معنا استفاده کرد.

صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:

اسم ابزار یا اسم الآلة

  • اسم آلة اسمی است که برای نامگذاری ابزارها به کار می‌رود و دارای هفت وزن قیاسی است. در حقیقت اوزان اسم الآلة در نزد قدما سه وزن «مِفْعال و مِفْعَل و مِفْعَلَة» بوده است که مجمع اللغة العربیه چهار وزن دیگر یعنی «فاعِلَة، فاعول، فَعّالَة، و فِعال» را به آن افزوده است:
    • مِفْعال: مزمار، منشار، ميزان، مفتاح. وزن مِفْعال مشترک بین اسم آلة و صیغه مبالغه است مثل: «نشرت الخشب بمنشار جديد» و «زيد راوية مُحدّث مِنشار للأحاديث»
    • مِفْعَل: مِصعد، مِبرد، مِقصّ، مدفع، منجل
    • مِفْعَلَة: مِلعَقَة، مسطرة، مبراة، مكنسة، مدخنة، مدفأة
    • فاعِلَة: ساقية، قاطرة، كاسحة، رافعة
    • فاعول: ساطور، ناقور، حاسوب
    • فَعّالَة: غَسّالَة، ثَلّاجة، كَسّارة
    • فِعال: قِطار، إراث

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

  • وزن‌های دیگری به شکل شاذ برای ساخت اسم آلة به کار می‌روند مثل: مُنْخُل، مُدْهُن، مُكْحُلَة. در این اسم‌ها اشتقاق صیغه قیاسی از افعال ثلاثی نیز جایز است مثل: مِنخال، مِنخَل،  مِنخَلَة، ناخِلَة، ناخول، نَخّالَة گرچه اکتفای به مسموع بهتر است.
  • اسم آلة از فعل (مصدر) ثلاثی مجرد متعدی مثل مِكنَسَة و منشار، یا از فعل (مصدر) ثلاثی مجرد لازم مثل: مِعراج و  مِصباح (از صَبُحَ الوجه) و از غیر ثلاثی مثل: مِئزَر از ائتزار، و گاهی هم از اسم جامد مثل: مِحبَرَة از حبر، مقلمة از قلم، و مملحة از ملح ساخته می‌شود.
  • اسم الآلة گاهی جامد است یعنی از فعل گرفته نشده و بر هیچ یک از اوزان قیاسی نیست مثل: سكّين، قلم، فأس، جَرَس، رُمْح، و قَدّوم (به معنای تیشه).
  • اسم آلة مثل اسم مکان و اسم زمان و مصدر مرة عامل نیست و عمل فعل را انجام نمی‌دهد و فاعل و نایب فاعل را رفع نمی‌دهد و مفعول را منصوب نمی‌سازد.

صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید: