جمله در زبان عربی علاوه بر تقسیمبندی مشهور آن به جمله اسمیه و فعلیه، به انواع مختلف دیگری نیز تقسیم میشود. در این مقاله جملات انشائیه و خبریه، انشاء طلبی و غیر طلبی، جمله کبری و جمله صغری، و همچنین جملههایی که محلی از اعراب دارند و آنهایی که محلی از اعراب ندارند را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
صفحه «کلاسهای نتحدث پلاس +» را ببینید:
تقسیم جمله به اسمیه و فعلیه
جمله اسمیه جملهای است که اصالتا با اسم شروع شده باشد. جمله «زيدًا كافأتُ» گرچه با اسم شروع شده ولی اسمیه نیست چرا که زید مفعول به است و حق مفعول به تأخیر است که در این جا بنا بر یک هدف بلاغی مقدم شده است. در تعریف جمله اسمیه میتوان گفت جمله اسمیه جملهای است که رکن اول آن اسم است مثل: زيد نجح و الطقس ممطر. در مقابل جمله فعلیه جملهای است که رکن اول آن فعل است مثل: نجح زيد.
این مقاله را هم بخوانید:
تقسیم جمله به انشائیه و خبریه
جمله از نظر احتمال صدق و کذب در آن به دو دسته «خبریه» و «انشائیه» تقسیم میشود. در جمله خبریه احتمال صدق و کذب وجود دارد ولی در جمله انشائیه این احتمال نمیرود. انشاء خود بر دو قسم است:
۱. انشاء طلبی: جملههای انشائیه طلبیه مطلوبی را که هنگام طلب وجود ندارد درخواست میکنند و عبارتند از:
- امر: اجتهدْ
- نهی: لا تكذبْ
- استفهام: {هل جزاء الإحسان إلا الإحسان}
- تمنی: ليت الشباب يعود
- نداء: أيها الطلاب اجتهدوا
۲. انشاء غیر طلبی: در جمله انشائیه غیر طلبیه درخواست و طلب مطرح نیست و این جملهها را شامل میشود:
- صیغههای مدح و ذم: نِعم المجتهد زيد
- صیغه تعجب: ما أجمل الصدق
- قسم: بالله لأجتهدنّ
- رجاء: لعلّ الله يرحمنا
- صیغه عقود: بعتك الدار
- صیغه عهود: حرام عليّ الطعام والشراب
برای اطلاع بیشتر درباره جملههای انشائیه مراجعه کنید به مقاله «انشاء و جمله انشائیه».
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
تقسیم جمله به کبری و صغری
جمله از جهت ترکیب به «جمله کبری» و «جمله صغری» تقسیم میشود. جمله کبری جمله اسمیهای است که خبر آن جمله (اسمیه یا فعلیه) باشد مثل: الظلم مرتعه وخيم، و الصدق يجب التزامه. جمله صغری جمله اسمیه یا فعلیهای است که خبر برای مبتدا قرار گرفته است مثل مرتعه وخيم و يجب التزامه در دو مثال قبل.
تقسیم جمله از نظر اعراب و بناء
جمله بر اساس محل اعرابی آن به دو دسته جملههایی که محلی از اعراب ندارند و جملههایی که محلی از اعراب دارند تقسیم میشوند.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
جملههایی که محلی از اعراب ندارند
جملههایی که محلی از اعراب ندارند جملاتی هستند که تأویل آنها به مفرد (غیر جمله و شبه جمله) جایز نیست و به عبارت دیگر در محل کلمه مفرد قرار نمیگیرند و در نتیجه در موضع رفع و نصب و جر و جزم واقع نمیشوند. مهمترین این جملهها عبارتند از:
- جمله افتتاحیه (ابتدائیه): جملهای است که در ابتدای کلام میآید مثل: أقبل الربيع
- جمله استئنافیه: جملهای است که در اثنای کلام میآید ولی منقطع از ما قبل خود است مثل: {ولا يحزنك قولهم إنّ العزة لله جميعا} (جملة إنّ العزة لله جميعا استئنافیه است و محلی از اعراب ندارد)
- جمله تعلیلیه: جملهای است که در اثنای کلام برای بیان علت ماقبل خود میآید: در آیه {وصلّ عليهم إنّ صلاتك سكنٌ لهم} جمله إنّ صلاتك سكنٌ لهم تعلیلیه است و محلی از اعراب ندارد. امکان دارد که جمله تعلیلیه با فاء تعلیل هم همراه باشد مثل: «تمسّك بالفضيلة فإنها زينة العقلاء»
- جمله اعتراضیه که بین دو کلمه که متلازم و همراه هم هستند فاصله میاندازد:
- بین فعل و فاعل: جاء -وأقول الحق- المعلمُ.
- بین مبتدا و خبر: أستاذنا -رحمه الله- كان نشيطا.
- بین شرط و جواب آن: {فإن لم تفعلوا -ولن تفعلوا- فاتقوا النار}
- بین قسم و جواب آن: «لَعَمري -وما عمري عليّ بهيّن- ... لقد نطقتْ بُطلًا عليّ الأقارعُ»
- بین نعت ومنعوت: {وإنّه لَقسم -لوتعلمون- عظيم}
- بین اسم موصول و صله آن: هذا الذي -والله- ضربني.
- بین مضاف و مضاف الیه: هذا صوتُ -والله- المعلمِ.
- بین حرف و توکید لفظی آن: «ليت -وهل ينفع شيئا ليتُ- ... ليت الشباب بوع فاشتريتُ»
- بین سوف و ما بعد آن: «وما أدري وسوف -إخالُ- أدري ... أقومٌ آلُ حصْن أم نساءُ»
- جمله تفسیریه: جملهای است که پیش از خود را تفسیر میکند و حقیقت آن را روشن میسازد. جمله تفسیریه گاهی همراه با حرف تفسیر «أن» و «أي» است مثل: {فأوحينا إليه أن اصنع الفلك} و گاهی بدون آنها مثل: هل أرشدك إلى طريق الكرامة تكونُ مستقيما؟ (جملة تكونُ مستقيما تفسیریه است و محلی از اعراب ندارد.)
- جمله صله موصول. موصول یا اسم است مثل: «جاء الذي فاز بالجائزة» كه جمله فاز بالجائزة صله موصول است و محلی از اعراب ندارد. یا حرف است مثل: «عجبت مما فعلت» که ما حرف است به معنای الذی و جمله فعلت صله موصول است و محلی از اعراب ندارد.
- جمله جواب قسم، مثل «واللهِ لَأكافئنّ المجتهد» که جمله أكافئنّ المجتهد جواب قسم است و محلی از اعراب ندارد.
- جمله جواب شرط غیر جازم: {إذا جاء نصر الله والفتح ورأيت الناس يدخلون في دين الله أفواجا فسبح بحمد ربك}، {لو أنزلنا هذا القرآن على جبل لرايته خاشعا}، {ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض}
- جمله جواب شرط جازمی که با فاء یا إذا فجائیه همراه نباشد، مثل {إن تنصروا الله ينصرْكم} جمله ينصرْكم جواب شرط جازم غیر مقترن به فاء یا إذا است و محلی از اعراب ندارد.
- جمله تابع جمله دیگری که محلی از اعراب ندارد، مثل: «انقطع المطر وتبدّدت الغيوم» که جمله تبدّدت الغيوم معطوف بر جمله ابتدائیه انقطع المطر و محلی از اعراب ندارد.
صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:
جملههایی که محلی از اعراب دارند
جملههایی هستند که تأویل آنها به مفرد جایز است و چون در محل کلمه مفرد قرار میگیرند متصف به اعراب رفع و نصب و جر و جزم هستند. مهمترین این جملهها عبارتند از:
- جمله خبر. جمله خبر یا خبر برای مبتدا است مثل: الظلم مرتعه وخيم (جمله مرتعه وخيم در محل رفع خبر برای مبتدای الظلم است)، یا خبر نواسخ مثل: إنّ اللبنانيين يكرمون الضيف. (جمله يكرمون الضيف در محل رفع خبر إنّ است). به طور طبیعی جمله خبر باید دارای رابطی باشد که آن را به مبتدا مرتبط سازد.
- جمله مفعول به. جملهای که مفعول به است در سه جا دیده میشود:
- بعد از فعل «قول» مثل قل: إنّ الحق يعلو (إنّ الحق يعلو در محل نصب مفعول به برای فعل قل است)
- بعد از مفعولبه اول در ظن و اخوات آن مثل: ظننت زميلي يدرس (يدرس در محل نصب مفعول به دوم برای ظننت است)
- بعد از عامل معلق از عمل، چه از افعال قلوب باشد و چه از افعال هممعنای با آنها مانند نظر، أبصر، تفكّر، سأل، استنبأ كه تنها با استفهام معلق میشوند: سأعلم أيكم الفائز (أيكم الفائز در محل نصب مفعول به برای فعل أعلم است)
- جمله صفت (نعت). جملهی نعت بعد از اسم مفرد نکره میآید مثل: شاهدت طالبا يدرس. جمله یدرس در محل نصب نعت برای طالبا است.
- جمله حال. جملهی حال باید دارای رابطی باشد که آن را به صاحب الحال مرتبط کند. این رابط میتواند ضمیر، واو، و یا هر دوی آنها باشد: شاهدت التلميذ يدرس، جاء المعلم والطلاب في الملعب، جاء المعلم ومحفظة في يده.
- جمله مستثنی در استثنای منقطع یعنی آن جایی که مستثنی از جنس مستثنی منه نباشد مثل: «سأستقبل الصيادين إلّا كلابُهم فسأبقيها خارج المنزل» كلابهم مبتدا و خبر آن جمله فسأبقيها خارج المنزل و کل جمله كلابُهم فسأبقيها خارج المنزل در محل نصب مستثنی است.
- جمله مضاف الیه: این جمله بعد از کلمهای که جوازا یا وجوبا به جمله اضافه شده است میآید مثل: سأسافر يوم ينتهي الامتحان (جمله ينتهي الامتحان در محل جر مضاف الیه است). هل تذكر إذ نحن طلاب (جمله نحن طلاب در محل جر مضاف الیه است). سكنت حيث الأمنُ مستتبٌّ (جمله الأمنُ مستتبٌّ در محل جر مضاف الیه است).
- جمله جواب شرط جازمی که با فاء یا إذا فجائیه همراه باشد، مثل {إن ينصركم الله فلا غالب لكم} (جمله فلا غالب لكم در محل جزم جواب شرط است)، {وإن تصبهم سيئة بما قدّمت أيديهم إذا هم يقنطون} (جمله إذا هم يقنطون در محل جزم جواب شرط است)
- جمله تابع جمله دیگری که محلی از اعراب دارد: این حالت در عطف و بدل رخ میدهد مثل: «قلت له: اذهب، لا تبق هنا» جمله لا تبق هنا در محل نصب بدل از جمله اذهب است که جمله اذهب خود مفعول به است برای فعل قلت.
دیدگاه خود را بنویسید