نداء به معنای صدا زدن و فراخواندن است و برای جلب نظر مخاطب و آگاه ساختن او برای توجه به ما استفاده میشود. بنابراین ندا برای مخاطبی که خود متوجه ما است معنی ندارد و اگر هم رخ دهد تأکید است نه نداء. به کارگیری اسلوب ندا در زبان عربی تابع اصولی مخصوص به خود است که در این مجموعه مقالات به طرح و بررسی این قواعد میپردازیم.
صفحه «مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید:
حروف نداء
حروف نداء عبارتند از: «یا، أیا، هیا، أي، همزه، و وا برای ندبه». همزه و أي برای ندای نزدیک، و أیا و هیا برای ندای دور به کار میروند.
یا
مهمترین و رایجترین حروف ندا «یا» است که برای ندای دور و نزدیک استفاده میشود و تنها حرف ندایی است که برای ندای لفظ جلاله الله و نیز استغاثه به کار میرود. «یا» گاهی در ندای ندبه به جای «وا» میآید. حذف «یا» لفظا با تقدیر آن جایز است {ربنا لا تؤاخذنا إن نسينا أو أخطأنا} که تقدیر آن «یا ربنا» است. در ندای لفظ الله حذف «یا» و جایگزینی آن با میم مشدده در آخر کلمه الله مجاز است: یا الله ← اللهمّ. حذف حرف ندا با منادای مندوب جایز نیست. [برای اطلاع بیشتر درباره منادای مندوب مراجعه کنید به مقاله «اسلوب نداء» یا «منادی و احکام آن در زبان عربی» | دفتر سوم]
اعراب و بناء در منادی
منادی در زبان عربی منصوب است و عامل نصب آن یا فعل أدعو محذوف یا خود حرف ندا است. نصب منادی میتواند لفظی یا محلی باشد. به عبارت دیگر منادی از نظر اعراب و بناء بر دو نوع «منادای منصوب» و «منادای مبنی در محل نصب» تقسیم میشود. برای آگاهی بیشتر درباره کلمات مبنی مراجعه کنید به مقاله بناء و مبنیات.
منادای منصوب
نصب منادی با فتحه یا جایگزینهایی فتحه مثل الف در أسماء سته، یاء در مثنی و جمع مذکر سالم، و کسره در جمع با الف و تاء زائده انجام میپذیرد. (مراجعه کنید به سخنی در اعراب | دفتر سوم: «علامتهای نصب»). منادای منصوب شامل منادای مضاف، منادای شبیه به مضاف، و منادای نکره غیر مقصوده است.
- منادای مضاف چه علم باشد مثل «يا عبدَ الله» و چه غیر علم مثل: يا فاعلَ الخير وحافظَ الودّ. يا أخا الصدق. يا حارسَي الحدود منصوب است.
- منادای شبیه به مضاف. این منادی در حقیقت وصفی است متصل به معمول خود که به وسیله آن معمول معنایش تمام و کامل میشود. معمول میتواند فاعل باشد مثل: يا حسنًا خلقُه أنت المحبّب، یا نایب فاعل مثل: يا مهضوما حقُّه حطّم أغلالك، یا مفعول به مثل: يا حافظا وقتَه أبشر بالفوز، و یا جار و مجرور متعلق به معمول مثل: يا منافحا عن وطنه أنت تملي على التاريخ ما يكتب.
- منادای نکره غیر مقصوده: این منادی اسم نکرهای است که شیء یا شخص معینی از آن قصد نمیشود مثل: يا جنديًّا احترس، يا طالبًا ضاعف جهدك.
منادای مبنی در محل نصب
منادی مبنی است بر آن چه که با آن مرفوع میشود یعنی: ضمه ظاهره و مقدره، الف مثنی، و واو جمع مذکر سالم. منادای مبنی شامل «مفرد علم» و «نکره مقصوده» است.
- مفرد علم: عَلمی است که مضاف یا شبیه به مضاف نباشد: {يوسفُ أعرض عن هذا}، {يا يحيى خذ الكتاب بقوة}، يا زيدان، يا زيدون.
- نکره مقصوده: یعنی نکره معین، مثل این که به شخصی در مقابل خود میگوییم: يا رجلُ أقبل، يا فتاةُ أقبلي، يا رجلان أقبلا، يا مسلمون أقبلوا.
اگر منادی خود پیش از نداء مبنی بوده باشد پس از نداء هم بر حالت بنای خود باقی میماند ولی حرکات بنای جدید در آخر آن در تقدیر گرفته میشود. مثل: يا سيبويهِ، يا هؤلاءِ، يا أنتَ. در «يا سيبويهِ» سیبویه منادای مفرد علم و مبنی بر ضمه مقدر است که اشتغال محل آن به حرکت بناء اصلی مانع ظهور ضمه شده، و در محل نصب نداء قرار گرفته است.
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
ندای اسم محلی به أل
ادات نداء و أل جز در لفظ جلاله الله هیچگاه با هم جمع نمیشوند. در «یا الله» در بسیاری موارد «یا» حذف میشود و میم مشدده به جای آن به آخر لفظ الله اضافه میشود: یعنی: «اللهمّ».
برای ندا قرار دادن اسم محلی به أل قبل از آن «اسم اشاره» یا این که «أیها» (برای مذکر) و «أیتها» (برای مؤنث) آورده میشود. {يا أيها الناس اتقوا ربكم}، {يا أيتها النفس المطمئنة}. در این حالت «أيّ» منادای نکره مقصوده مبنی بر ضم در محل نصب منادی، و «ها» حرف تنبیه است. اسم بعد از «ها» مرفوع است که اگر مشتق باشد نعت و اگر جامد باشد بدل به شمار میآید. گروهی اسم بعد از «ها» را چه جامد باشد و چه مشتق نعت میدانند.
علمی که با الف لام شروع میشود اگر منادی واقع شود الفلام آن باید حذف شود مثل: يا فضل، يا ضحاك، يا عباس.
کلامی درباره ابن، ابنة، و بنت
اگر منادای مفرد علم با «ابن» و «ابنة» بدون هیچ فاصلهای توصیف شود و ابن یا ابنة مضاف به علم باشد دو وجه در آن جایز است: اول بنای بر ضم بر اساس قاعد عمومی منادی که در این حالت صفت بنا بر مراعات محل منصوب میشود مثل يا خلیلُ بنَ أحمد. و دوم نصب منادی مثل: يا خلیلَ بنَ أحمد به اعتبار این که ابن زائده، خلیل مضاف و أحمد مضاف الیه است.
وصف با ابنة نیز همانند وصف با ابن است اما وصف با بنت مبنی بودن مفرد علم را تغییر نمیدهد و منادی در این حالت همواره مبنی بر ضم است: يا هندُ بنتَ خالد.
بر اساس آن چه گفته شد در این جملهها ضمّ منادی واجب است: «يا رجلُ ابنَ خالد» به دلیل علم نبودن منادی. «يا خالدُ ابنَ أخينا» به علت علم نبودن مضاف به ابن. «يا عليُّ الفاضلُ ابنَ سعيد» به خاطر وجود فاصله بین منادی و ابن. توجه داشته باشید که به طور کلی فاصله انداختن بین مضاف و مضاف الیه جایز نیست. همچنین مراجعه کنید به حذف همزه وصل در «ابن» در مقاله اصول و قواعد املای عربی | دفتر اول؛ حذف «همزه وصل» و «الف».
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
ابن و ابنة در غیر منادی
اگر ابن و ابنة در غیر ندا بین دو علم قرار گیرند و هدف توصیف علم با آنها باشد علم اول تنوین نمیگیرد و همزه ابن هم حذف میشود مثل: قال عليُّ بنُ أبي طالب، أحبّ عليَّ بنَ أبي طالب، رضي الله عن عليِّ بنِ أبي طالب. هذه هندُ ابنةُ خالد، رأيت هندَ ابنةَ خالد، مررت بهندِ ابنةِ خالد.
اما اگر هدف از ابن و ابنة اِخبار از علم باشد نه توصیف علم، اسم قبل از آنها باید حتما تنوین بگیرد و همزه ابن هم باید باقی باشد. خالدٌ ابنُ سعيد، إنّ خالدًا ابنُ سعيد، ظننت خالدًا ابنَ سعيد.
اگر ابن و ابنة بین علم و غیر علم قرار بگیرند چه صفت باشند و چه خبر، علم قبل از آنها همیشه تنوین میگیرد و همزه ابن هم همواره ثابت است: هذا خالدٌ ابنُ أخينا، هذه هندٌ ابنتةُ أختنا. خالدٌ ابنُ أخينا، إنّ هندًا ابنةُ أختنا.
دیدگاه خود را بنویسید