ادوات شرط غیر جازم عبارتند از: لو، لولا، لوما، أمّا، لمّا، کلّما، و إذا.

صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:

لو

لو شرطیه بر دو نوع است: حرف شرط برای زمان ماضی و حرف شرط برای مستقبل.

  • «لو شرطیه برای ماضی» یا «لو امتناعیه» بیانگر امتناع یک شیء با امتناع غیر آن است و به همین دلیل حرف امتناع لامتناع نامیده می‌شود. لو جئتَ لأكرمتك یعنی اگر می‌آمدی تو را اکرام می‌کردم پس نیامدی و من هم تو را اکرام نکردم زیرا اکرام مشروط به آمدن تو بود. بعد از این لو تنها فعل ماضی (از نظر صیغه یا زمان) می‌آید مثل: {ولو شاء ربّك لجعل الناس أمّة واحدة}.
  • «لو شرطیه برای مستقبل» یا «لو غیر امتناعیه» به معنای «إن» است با این تفاوت که جازم نیست و عملی ندارد. لو در این حالت بیانگر امتناع نیست بلکه تنها برای ربط دادن جواب به شرط به کار می‌رود. بعد از این نوع از لو اکثرا فعلی می‌آید که در معنا و نه در صیغه مستقبل است مثل: {وليخش الذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافا خافوا عليهم} و گاهی هم البته فعل بعد از آن هم در معنا و هم در صیغه مستقبل است مثل: «لو تزورنا لسُررنا بلقائك» (یعنی إن تزورنا).
  • هر دو نوع لو مانند دیگر ادوات شرط نیازمند جواب هستند و جایز است که جواب آن‌ها همراه با «لام» یا مجرد از آن باشد مثل: {لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا}، {ولو علم الله فيهم خيرا لأسمعهم ولو أسمعهم لتولّوا وهم معرضون}، {ولو شئنا لرفعناه بها}، {لو نشاء جعلناه أجاجا}، {لو شاء ربّك ما فعلوه}.
  • اگر جواب لو مضارع منفی باشد آوردن لام در آن دیگر جایز نیست مثل: «لو اجتهدت لم تندم».
  • اسمی که بلافاصله بعد از لو بیاید معمول فعل محذوفی است که فعل مذکور بعد از لو آن را تفسیر می‌کند مثل: «لو سميرٌ زارنا لأكرمته» که تقدیر آن «لو زارنا سميرٌ زارنا لأكرمته» است.
  • گاهی لو بر «أنّ» و اسم و خبر آن وارد می‌شود که در این صورت جمله متشکل از أنّ و اسم و خبر آن در محل رفع فاعل فعل محذوفِ بعد از لو قرار دارد مثل: {ولو أنّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيرا لهم}. در ادامه به اعراب این آیه توجه کنید:

[«واو» عاطفه. «لو» ادات شرط غیر جازم و حرف امتناع برای امتناع که مبنی بر سکون است و محلی از اعراب ندارد. «أنّ» از حروف مشبهه بالفعل بیانگر تأکید، «هاء» ضمیر مبنی در محل نصب اسم أنّ، «میم» علامت جمع. «فعلوا» فعل ماضی مبنی بر ضم به دلیل اتصال به واو جماعة، «واو» ضمیر متصل مبنی در محل رفع فاعل و جمله فعل و فاعل در محل رفع خبر أنّ، و مصدر مؤول متشکل از أنّ و اسم و خبر آن در محل رفع فاعل برای فعل محذوف که تقدیر آن "ثبت" (به شکل لو ثبت فعلهم) است. «ما» اسم موصول مبنی در محل نصب مفعول به. «یوعظون» فعل مضارع مبنی للمجهول مرفوع و علامت رفع آن مانند دیگر امثله خمسه ثبوت نون، «واو» ضمیر متصل مبنی در محل رفع نایب فاعل. «به» جار و مجرور. و جمله یوعظون به صله موصول و محلی از اعراب ندارد.]  

صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:

لولا و لوما

لولا و لوما دو حرف شرطی هستند که دلالت بر امتناع یک شیء با وجود غیر آن دارند. لولا رحمة الله لهلك الناس یعنی با وجود رحمت الهی هلاک مردم رخ نداده. لوما الكتابة لضاع أكثر العلم یعنی با وجود نوشتن از بین رفتن بیشتر علم اتفاق نیفتاده است.

  • لولا و لوما مختص جمله اسمیه هستند و همواره بر مبتدا و خبر وارد می‌شوند و بنابراین اسم بعد از لولا و لوما مبتدا و مرفوع است.
  • حذف خبر لولا و لوما در صورتی که دلالت بر وجود مطلق داشته باشد واجب است. تقدیر مثال‌های بالا این چنین است: لولا رحمة الله حاصلةٌ أو موجودةٌ لهلك الناس، لوما الكتابة حاصلةٌ أو موجودةٌ لضاع أكثر العلم. 
  • لولا و لوما مثل لو نیاز به جواب دارند و حکم جوابشان هم مانند لو است و می‌تواند همراه با لام یا بدون آن باشد: {لولا أن منّ الله علينا لخسف بنا}، لولا كرم أخلاقك ما علوت، لولا حبّ العلم لم أغترب.
  • جواب لولا و لوما گاهی حذف می‌شود مثل: {ولولا فضل الله عليكم ورحمته وأنّ الله توّاب حكيم} به معناى «ولولا فضل الله عليكم ورحمته لهلكتم».

أمّا

«أمّا» حرف شرطی است که برای تفصیل یا توکید به کار می‌رود و به جای ادات شرط و فعل شرط قرار می‌گیرد. بعد از أمّا جواب شرط می‌آید و فاء جواب برای ربط آن لازم است.

  • «أمّا» به معنای «مهما يكن من شيء» است مثلا: أمّا أنا فلا أقول غيرَ الحقّ یعنی مهما يكن من شيء فلا أقول غيرَ الحقّ.
  • اصل در أمّا به کارگیری آن برای شرط و تفصیل است مثل: {فأمّا اليتيم فلا تقهر، وأمّا السائل فلا تنهر، وأمّا بنعمة ربّك فحدّث}.
  • کاربرد أمّا برای تاکید این چنین است که مثلا برای تاکید جمله خالدٌ شجاعٌ و بیان این که خالد واقعا شجاع است می‌گوییم: أمّا خالدٌ فشجاعٌ یعنی: مهما يكن من شيء فخالد شجاع.

لمّا

لمّا حرف شرط غیر جازم است و برای بیان وجود یک شیء با وجود غیر آن به کار می‌رود و به همین دلیل به آن حرف وجود لوجود گفته می‌شود.

  • لمّا بر فعل ماضی وارد می‌شود و دو‌ جمله پس از آن یکی فعل شرط و دیگری جواب شرط است که دومی با وجود اولی موجودیت می‌یابد مثل: لمّا جاء أكرمته، {ولمّا جاء أمرنا نجّينا شعيبًا}.
  • لمّا چون در معنای ادوات شرط است بنابراین به جواب نیاز دارد و جواب آن همیشه فعل ماضی یا جمله اسمیه مقرون به إذا فجائیه یا فاء است مثل: {فلمّا نجّاكم إلى البرّ أعرضتم}، {فلمّا نجّاهم إلى البرّ إذا هم يشركون}، {فلمّا نجّاهم إلى البرّ فمنهم مقتصد}.
  • گاهی بعد از لمّا «أن» اضافه می‌شود مثل: لمّا أن درستَ نجحتَ.
  • برخی علمای نحو لمّا را ظرف زمان به معنای «حین» می‌دانند و آن را به جمله شرط اضافه می‌کنند.

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

کلّما

کلّما ادات شرط غیر جازم و ظرفی بیانگر معنای تکرار است و مفهوم جواب شرط آن تنها بعد از وقوع فعل شرط رخ می‌دهد مثل: {كلّما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل}. کلّما بنا بر ظرفیت منصوب با فتحه و متعلق به جواب خود است.

  • کلّما از «کلّ ظرفیه» و «ما مصدریه زمانیه» تشکیل شده است. ما مصدریه زمانیه با مابعد خود مؤول به مصدر و در محل جر بالإضافه است. در آیه {كلّما دخل عليها زكريّا المحراب وجد عندها رزقا} «کلّما» ظرف شرطی و متعلق به جواب (وجد) است، «ما دخل»در تأویل مصدر و تقدیر آن "وقت دخول" در محل جر مضاف الیه، و جمله «دخل عليها» صله موصول حرفی است که محلی از اعراب ندارد.
  • فعل شرط و جواب شرط کلّما باید همواره ماضی باشند مثل: كلّما تعلّم الإنسان اتسعت آفاق معرفته.
  • باید دقت داشت که کلّما در یک جمله هیچگاه تکرار نمی‌شود.

إذا

إذا شرطیه از ادوات شرط غیر جازم و ظرف برای زمان آینده است و بر خلاف إذا فجائیه که در ابتدای جمله اسمیه قرار می‌گیرد، بر سر جمله فعلیه می‌آید و به جمله پس از خود اضافه می‌شود.

  • فعل بعد از إذا غالبا ماضی و گاهی مضارع است مثل: {وإذا رأوا تجارة أو لهوًا انفضوا إليها}، «والنفس راغبةٌ إذا رغّبتَها ... وإذا تُرَدّ إلى قليل تَقنعُ».
  • اگر بعد از إذا یک اسم یا ضمیر غایب بیاید آن اسم یا ضمیر؛ مرفوع فعل محذوفی است که فعل مذکور آن را تفسیر می‌کند. اگر فعل معلوم باشد اسم مرفوع فاعل برای فعل محذوف است مثل: «إذا الشعبُ يومًا أراد الحياةَ ... فلا بدّ أن يستجيب القدرْ». در صورتی که فعل مجهول باشد اسم مرفوع نایب فاعل است مثل: «إذا الطالبُ لم يُحتَرَم يكره المدرسةَ»، همچنین اگر فعل کان باشد اسم مرفوع اسم کان خواهد بود مثل: «إذا المعلمُ كان حاضرا أتيتُ». اما اگر إذا بر ضمیر متکلم یا مخاطب وارد شود این ضمیر توکید برای فاعل یا نایب آن به حساب می‌آید مثل: «إذا أنت لم تشرب مرارا على القذى ... ظمئتَ، وأيُّ الناس تصفو مشاربُه».
  • اضافه شدن «ما» بعد از إذا تغییری در آن به وجود نمی‌آورد مثل: «إذا ما زرتني أكرمتك».
  • إذا ظرفیه گاهی فاقد معنای شرط است مثل: {والليل إذا يغشى والنهار إذا تجلّى}.

(همچنین مراجعه کنید به «درباره إذا» در مقاله جزم فعل مضارع | دفتر دوم؛ «ادوات جازم دو فعل» یا «ادوات شرط جازم»)

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید: