«اسم موصول» اسم مبهمی است که تعیین مراد و روشن ساختن مقصود از آن همواره نیازمند یک جمله یا شبه جمله است. به این جمله یا شبه جمله «صله موصول» گفته می‌شود. صله موصول ناگزیر باید حاوی ضمیر یا جایگزین ضمیری به نام «عائد» باشد که به اسم موصول باز می‌گردد و این صله موصول است که موصول اسمی را معرفه می‌سازد.

صفحه «کلاس‌های دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:

الفاظ موصول اسمی در دو گروه: مختص و مشترک تقسیم‌بندی می‌شوند.

اسم موصول خاص یا مختص

موصول اسمی خاص یا مختص برای هر یک از انواع خود دارای لفظی مشخص است و برای مذکر و مؤنث و و مفرد و مثنی و جمع الفاظ مخصوص به خود را دارد. اسم‌های موصول خاص عبارتند از: الّذي برای مفرد مذکر، اللذانِ و اللذَينِ برای مثنای مذکر، الّذينَ برای جمع مذکر عاقل، الّتي برای مفرد مؤنث، اللّتانِ و اللّتَينٍ برای مثنای مؤنث، اللّاتي یا اللّاتِ و اللّائي یا اللّاءِ و اللّواتي برای جمع مؤنث، و الأُلى و الأُلاء برای مطلق جمع چه مذکر و مؤنث و چه عاقل و غیر عاقل.

اسم موصول عام یا مشترک

موصول اسمی عام یا مشترک با یک لفظ بر همه انواع از مفرد و مثنی و جمع، و مذکر ومؤنث دلالت دارد. اسم‌های موصول مشترک عبارتند از: «مَن، ما، أل، ذو، ذا، أيّ».

من

مَن موصول بیشتر برای عقلا به کار می‌رود مثل: «خير إخوانك من واساك وخير منه من كفاك شرَّه»، و برای مفرد و مثنی و جمع و مذکر و مؤنث یکسان است: «غاب من كتب، غاب من كتبت، و من كتبا، و من كتبتا، و من كتبوا، و من كتبن». در موارد زیر من موصول برای غیر عاقل نیز به کار گرفته می‌شود:

  • وقتی کلام درباره چیزی باشد که انواع متعدد دارد و تفصیل آن با «مَن» انجام می‌شود و در این انواع ممکن است عاقل یا غیر عاقل وجود داشته باشد مثل: {والله خلق كلّ دابّة من ماء فمنهم من يمشي على بطنه ومنهم من يمشي على رجلين ومنهم من يمشي على أربع}
  • هنگام تشبیه غیر عاقل به عاقل که گویی آن را به منزله عاقل در نظر می‌گیریم. مثلا هنگامی که بلبلی را مورد خطاب قرار می‌دهیم که: اطربني من يغنّي في عشه بأطيب الأناشيد. یا خطاب به ماه می‌گوییم: إنّ مَن يُطلّ علينا مِن بُرجه العالي بين الكواكب والنجوم يصغي إلى مناجاتي وهمسي، یا شخص غریبی که به پرندگان مهاجر می‌گوید: هل فيكنّ من يحمل سلامي إلى إهلي وخُلّاني؟
  • وقتی مضمون کلام متوجه چیزی باشد که شامل عاقل و غیر عاقل است ولی با مراعات اهمیت عاقل آن را بر دیگران غلبه می‌دهیم مثل: أيّها الكون العجيب مَن فيك ينكر قدرة الله الحكيم؟، {أفمن يخلق كمن لا يخلق}، {ألم تر أنّ الله يسجد له من في السموات ومن في الأرض}

لفظ من چه موصول و چه غیر آن مفرد مذکر است ولی معنای آن ممکن است معنایی غیر از مفرد مذکر باشد. بدین ترتیب ضمیر ممکن است با مراعات لفظ یا معنا به من برگردد که مراعات لفظ البته بیشتر انجام می‌شود. در این آیات دقت کنید: {ومنهم من يؤمن به ومنهم من لا يؤمن به}، {ومنهم من يستمعون إليك}، {بلى من أسلم وجهَه لله وهو محسن فله أجره عند ربّه ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون}، {ومن يقنت منكنّ لله ورسوله وتعمل صالحًا نؤتها أجره مرّتين}.

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

ما

ما موصول بیشتر برای غیر عاقل به کار می‌رود و بین مفرد و مثنی و جمع و مذکر و مؤنث مشترک است مثل: «أعجبني ما أضاء، وما أضاءت، وما أضاءا، وما أضاءتا، وراقني ما هاجروا، وما هاجرن». ما در مواضع زیر برای عاقل نیز به کار گرفته می‌شود:

  • وقتی عاقل با غیر عاقل درآمیخته و به دلیل بیشتر بودن غیر عاقل قصد تغلیب آن وجود دارد مثل: {يسبّح لله ما في السماوات وما في الأرض}
  • وقتی در تعبیر، ذات عاقل با بعضی صفات آن همراه شده باشد و مقصود بیان ذات و صفت هر دو با هم باشد نه یکی به تنهایی مثل: أكرم ما شئت مِن الأحرار. انگار که می‌گویی از مردان کسی را اکرام کن که ذاتش موصوف به آزادگی باشد و منظور هر دو امر ذات و صفتی که بر آن عارض شده یعنی آزادگی با هم است.
  • در یک موضوع مبهم و غیر واضح برای مثال شخص از دور شبحی را می‌بیند که نمی‌داند انسان است یا غیر انسان و می‌گوید: ما ذاك؟ همچنین وقتی می‌داند که انسان است ولی مؤنث یا مذکر بودن او برایش مشخص نیست مثل: {إنّي نذرت لك ما في بطني محرّرا فتقبّل منّي}

أل

ال هنگامی موصول است که بر «صفت صریح» وارد شود. در این حالت صفت با مرفوع خود به منزله شبه جمله‌ای است که به عنوان صله قرار گرفته است. صفت صریح اسم مشتقی است که در تجدد و حدوث شبیه فعل است و شامل اسم فاعل و صیغ مبالغه و اسم مفعول است.

أل برای عاقل و غیر عاقل و مفرد و غیر مفرد یکسان به کار می‌رود.

أل موصول برای معرفه ساختن نیست بلکه نوعی از اصلاح لفظ و زینت است. کما این که بسیاری از اسم‌های موصول با وجود این که الف و لام ندارند معرفه هستند و این تعریف از صله آن‌ها حاصل می‌شود. همچنین أل موصول حرف موصول نیست چرا که اگر حرف بود باید با مابعد خود تأویل به مصدر می‌شد.

أل با این که اسم موصول و یک کلمه مستقل است اعراب بر آن ظاهر نمی‌شود بلکه اعراب بر صفت صریح متصل به آن که همراه با مرفوعش صله أل به حساب می‌آید ظاهر می‌شود.

این مقاله را هم بخوانید:

ذو

ذو موصول با ذو به معنای صاحب که از أسماء ستة است تفاوت دارد و برای عاقل و غیر عاقل و مفرد و غیر مفرد یکسان به کار می‌رود مثل: «زارني ذو تَعَلَّمَ، و ذو تعلّمت، و ذو تعلّما، و ذو تعلّمتا، و ذو تعلّموا، و ذو تعلّمنَ». ذو مبنی بر سکون مقدر بر واو، و بر حسب موقعیتش در جمله در محل رفع یا نصب یا جر است.

صفحه «کلاس‌های زبان رسانه» را ببینید:

ذا

ذا با سه شرط اسم موصول است: اول این که بعد مَن و ما استفهامیه آمده باشد. دوم این که به معنای اشاره نباشد آن چنان که در ما ذا التواني؟ من ذا القائم؟ دیده می‌شود. و سوم با ما یا من به عنوان یک کلمه واحد برای استفهام نباشد آن طور که در لماذا أتيت؟ و {من ذا الذي يشفع عنده إلا بإذنه} آمده است.

ذا موصول برای عاقل و غیر عاقل و مفرد و غیر مفرد یکسان به کار می‌رود مثل: ماذا رأيتَه؟، ماذا رأيتَها؟، ماذا رأيتَهما؟، ماذا رأيتَهم؟، ماذا رأيتَهنّ؟، و من ذا رأيتَه؟، من ذا رأيتَها؟، من ذا رأيتَهما؟، من ذا رأيتَهم؟، من ذا رأيتَهنّ؟ «من ذا يعيرك عينه تبكي بها؟ ... أرأيت عينًا للبكاء تعارُ؟» در این مثال‌ها من یا ما اسم استفهام مبتدا، مبنی بر سکون در محل رفع، و ذا اسم موصول مبنی بر سکون در محل رفع خبر است. ذا موصول به معنای الذي یا هر اسم موصول متناسب با معنای جمله و سیاق است.

أيّ

أيّ برای عاقل و غیر عاقل و مفرد و غیر مفرد یکسان به کار می‌رود مثل: يسرّني أيٌّ هو نافع، يسرّني أيٌّ هي نافعة، يسرّني أيٌّ هما نافعان، يسرّني أيٌّ هما نافعتان، يسرّني أيٌّ هم نافعون، يسرّني أيٌّ هن نافعات.

أيّ با دیگر موصولات مشترک در بناء و اعراب متفاوت است و بر خلاف همه آن‌ها که مبنی هستند به جز در یک حالت معرب است.

أيّ آن زمان مبنی است که اضافه شود و صله آن جمله اسمیه‌ای باشد که صدر آن یعنی مبتدا ضمیر محذوف است مثل: يعجبني أيُّهم مغامر، سأعرف أيُّهم مغامر، سأتحدّث عن أيُّهم مغامر، که همه به معنای أيُّهم هو مغامر است. تقدیر آیه کریمه {ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعةٍ أيُّهم أشدُّ على الرحمن عتيّا} «أيُّهم هو أشدّ» است.

صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید: