نسبت در زبان عربی عبارتست از افزودن یاء مشدّد ماقبل مکسور به آخر اسم برای بیان نسبت و ارتباط آن به یک چیز دیگر. این یاء مشدّد «یاء نسبت» و اسمی که یاء نسبت به آن اضافه میشود «اسم منسوب» نام دارد. اسمهایی مثل طهراني، فاطمي، و هاشمي اسم منسوب هستند. سیبویه نسبت را اضافه نامیده است. در نسبت معنای صفت وجود دارد و وقتی میگوییم «هذا رجل طهراني» در واقع او را با این نسبت وصف کردهایم. و اگر اسم خودش صفت باشد نسبت به معنای مبالغه در آن صفت است مثلا برای مبالغه در وصف چیزی به رنگ قرمز میگوییم: أحمريّ. بدین ترتیب اسم منسوب به عنوان وصف موجب تخصیص نکره و توضیح معرفه هم میشود.
صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:
مفهوم نسبت
هر اسمی بر یک معنای یکتا یعنی معنای آن چه برای نامیدن آن به کار رفته است دلالت دارد. با اضافه کردن یاء مشدّد ماقبل مکسور به اسم، لفظ جدید مرکبی پدید میآید که علاوه بر آن معنای یکتا اشاره به شیء دیگری مرتبط با اسم هم دارد. برای مثال وقتی شنونده لفظ «محمديّ» را میشنود هم به شخص محمد و هم به چیز دیگری مربوط به محمد توجه پیدا میکند. در واقع لفظ «محمديّ» جایگزین عبارت «چیزی منسوب به محمد» است. این اثر معنوی حاصل از اضافه شدن «یاء نسبت» به کلمه محمد باعث میشود تا «اسم منسوب» در احکام تابع اسم مفعول مشتق باشد و مؤول به مشتق به حساب آید.
تغییرات اسم منسوب
در اسم منسوب سه نوع تغییر پدید میآید:
- تغییر لفظی که عبارت است از الحاق یاء مشدد به آخر اسم و کسر ماقبل آن و نقل حرکت اعراب اسم به یاء.
- تغییر معنوی: با اضافه شدن یاء نسبت به منسوب الیه، دیگر منسوب الیه خود اسمی میشود برای نامیدن منسوب. به این ترتیب که اسم پس از ترکیب با یاء برای نامیدن منسوب به کار میرود و وصف آن میشود در حالی که قبل از الحاق یاء تنها برای نامیدن منسوب الیه به کار میرفت به عبارت دیگر اسم منسوب با اضافه شدن یاء نسبت هم بر منسوب الیه و هم بر منسوب دلالت میکند.
- تغییر حکمی: یعنی بعد از الحاق یاء نسبت به یک اسم، آن اسم دارای معنای اسم مفعول خواهد بود و با آن از نظر رفع ضمیر و اسم ظاهر بنا بر نایب فاعل بودن مانند اسم مفعول رفتار میشود. در جمله «جاء المصريّ أبوه»، أبوه نائب فاعل برای المصريّ است. و در عبارت «جاء الرجل المصريّ»، المصريّ به عنوان نایب فاعل حامل ضمیر مستتر هو است که به الرجل باز میگردد.
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
نسبت در اسم منتهی به تاء تأنیث
برای نسبت دادن به اسمی که با تاء تأنیث پایان مییابد تاء حذف میشود: فاطمة ← فاطميّ
نسبت در اسم ممدود
اگر همزه علامت مؤنث باشد به واو تبدیل میشود مثل: صحراء صحراويّ، بيضاء بيضاويّ. و اگر اصلی باشد به حال خود باقی میماند مثل: وُضّاء وُضّائيّ و قرّاء قرّائي. اگر همزه مبدله از واو مثل كِساء یا یاء مثل رِداء و یا مزیده برای الحاق مثل حِرباء باشد باقی گذاشتن همزه یا قلب آن به واو جایز است که البته باقی گذاشتن همزه فصیحتر است. كِسائيّ و كِساويّ، رِدائيّ و رِداويّ، حِربائيّ و حِرباويّ.
توضیح کوتاهی درباره «الف الحاق»: به آخر برخی کلمات یک الف زائده لازمه مقصوره یا ممدوده اضافه میشود تا آن اسم با کسب وزن یک اسم دیگر از احکام لغوی آن وزن مثلا در صرف و عدم صرف پیروی کند به این الف؛ الف الحاق گفته میشود. مثل عَلقى (علم برای گیاه)، أرطى (نام یک درخت)، عِلباء (نام عصبی در گردن)، و حِرباء (آفتاب پرست).
نسبت در اسم مقصور
در اسم مقصور اگر الف حرف سوم باشد به واو تبدیل میشود مثل: عصا عصويّ و فتى فتويّ. اگر الف حرف چهارم اسم مقصوری باشد که حرف دوم آن ساکن است الف یا به واو بدل میشود و یا حذف میشود مثل: ملهى ملهويّ ملهِيّ. در الف مؤنث حذف ارجح است مثل: حُبلى حُبليّ و در الف الحاق مثل: عَلقى عَلقَويّ و در الف مبدله از واو یا یاء مثل: مَلهى ملهويّ مَسعى مسعَويّ قلب به واو اولویت دارد. در هنگام قلب به واو افزودن الف قبل از واو جایز است مثل: حَبلاويّ.
اگر حرف دوم اسم مقصور متحرک باشد یا بیش از چهار حرف باشد الف حذف میشود مثل: بَرَدَى برديّ و مستشفى مستشفيّ.
نسبت در اسم منقوص
در اسم منقوص اگر یاء حرف سوم باشد به واو تبدیل شده حرف پیش از آن مفتوح میشود مثل: الشَجِيّ الشَجَوِيّ.
اگر یاء حرف چهارم باشد؛ یا مثل حالت اول قلب به واو میشود و حرف پیش از آن مفتوح میشود و یا حذف میشود مثل: القاضي القاضَوِيّ القاضيّ.
اگر یاء حرف پنجم یا ششم باشد حذف میشود مثل: المرتجي المرتجيّ و المستعلي المستعليّ.
صفحه «مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید:
نسبت در اسمی که بخشی از آن حذف شده
در اسم ثلاثی که فاء الفعل آن حذف شده اگر صحیح اللام باشد حرف محذوف در نسبت باز نمیگردد مثل: صِفة صِفيّ، و اگر معتل اللام بود بازگشت محذوف و فتح عین الفعل واجب است مثل: دِية دَويّ. در نسبت به اسم ثلاثی که لام آن حذف شده لام برمیگردد و حرف دوم مفتوح میشود مثل: أب أبَويّ، سَنَة سَنَويّ، شَفَة شَفَويّ شَفَهيّ. و در اسمهایی که به جای لام آن همزه وصل قرار گرفته جایز است که همزه حذف شود و لام بازگردد یا این که یاء به همان لفظ بدون تغییر اضافه شود مثل: ابن بَنَويّ ابنيّ، أخت أخَويّ أختي.
نسبت در اسم ثلاثی که حرف دوم آن مکسور است
هنگام نسبت دادن به اسم ثلاثی که حرف دوم آن مکسور است کسره به فتحه تبدیل میشود مثل: مَلِك مَلَكيّ.
نسبت در اسمی که حرف ماقبل آخر آن یاء مشدد مکسور است
در این چنین اسمی یاء بعد از تخفیف ساکن میشود مثل: طَيِّب طَيْبي، مَيِّت مَيْتي.
نسبت در اسمی که حرف آخر آن یاء مشدد است
اگر پیش از یاء مشدد تنها یک حرف باشد یاء اول مفتوح میشود و اگر اصل آن واو باشد واو باز میگردد و یاء دوم هم قلب به واو میشود مثل: حَيّ حَيَويّ، طَيّ طَوَويّ.
اگر پیش از یاء مشدد دو حرف باشد یاء اول حذف و ماقبل آن مفتوح میشود و دومی قلب به واو میشود مثل: نَبِيّ نَبَويّ، جُدَيّ جَدَويّ.
اگر قبل از یاء مشدد بیشتر از دو حرف باشد یاء حذف و یاء نسبت جایگزین آن میشود مثل: كرسيّ كرسيّ، شافعيّ شافعيّ.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
مهدی امیری
779 روز پیشممنون از سایت خوبتون