در دفتر اول از مجموعه مقالات «الف و لام» در زبان عربی، از میان انواع أل معرّفه با الف و لام عهد آشنا شدیم. در این دفتر ضمن آشنایی با نوع دیگری از الف لام تعریف یعنی الف و لام جنس احکام ال موصوله را نیز بررسی خواهیم کرد.
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
الف و لام جنس
ال جنسیه الف و لامی است که بر یک اسم نکره وارد میشود و معنای جنس را بیان میکند بدون این که معنای عهد در میان باشد. مثلا وقتی میگوییم «النجم مضيء بذاته والكوكب يستمد الضوء من غيره» النجم و الکوکب و الضوء هر سه به دلیل ورود الف و لام بر آنها معرفه شدهاند و در کلام هم شاهدی بر عهد وجود ندارد. این نوع الف و لام به دلیل ورودش بر اسم جنس، الف لام جنس نامیده شده است که دارای انواع مختلفی است. [برای اطلاع بیشتر درباره اسمهای نکره و معرفه مراجعه کنید به «مقاله نکره و معرفه»]
انواع أل جنسیه
ألف و لام جنس بر دو نوع است الف و لام استغراق و الف و لام بیان حقیقت. الف و لام استغراق خود یا برای استغراق تمامی افراد جنس است مثل {وخلق الإنسان ضعيفا} و یا برای استغراق همه صفات آن جنس مثل: أنت المعلم به این معنی که همه صفات معلم در تو جمع است.
أل استغراق
۱. استغراق جمیع افراد: این نوع از ال جنسیه بر یکی از افراد جنس وارد میشود و آن را بیانگر احاطه و شمول حقیقی بدون هیچ مجاز و مبالغهای نسبت به همه افراد آن جنس قرار میدهد. از علامتهای ال استغراق جمیع افراد این است که میتوان به جای آن لفظ «کل» را قرار داد. در النهر عذب والنبات حيّ اگر بگوییم كل نهر عذب وكل نبات حيّ تغییری در معنی رخ نمیدهد. علامت دیگر این است که استثناء در آن جایز است زیرا تعداد افراد مستثنی باید کمتر از مستثنی منه باشد {والعصر إنّ الانسان لفي خسر إلا الذين آمنوا و عملوا الصالحات}. یک علامت دیگر آن این است که میتوان نعت آن را به صیغه جمع آورد {أو الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء} و «أهلك الناس الدينار الحمر والدرهم البيض»
این مقاله را هم بخوانید:
کلمهای که این نوع الف و لام بر آن وارد میشود از نظر لفظ معرفه است و احکام معرفه بر آن جاری میشود یعنی میتواند مبتدا، صفت برای معرفه، و صاحب الحال باشد ولی معنای آن معنای نکرهای است که پیش از آن «کل» آمده که شامل هر یک از افراد مدلول خود میشود: «إذا الملك الجبار صعّر خدَّه ... مشينا إليه بالسيوف نعاتبه»
۲. استغراق جمیع خصائص: نوع دیگر ال جنسیه الف و لام استغراق جمیع خصائص افراد است که بر یکی از افراد جنس وارد میآید و بیانگر احاطه و شمول نه بر همه افراد بلکه بر صفتی از صفات مشترک بین آنها به شکل مجاز و مبالغه است. مثلا وقتی میگوییم: أنت الفتى شجاعةً یعنی تو از نظر شجاعت به منزله همه جوانمردان هستی و هر آن چه که آنها همگی با هم دارند در تو جمع شده است.
صفحه «مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید:
أل بیان حقیقت
نوع دیگر از أل جنسیه؛ ألف و لام بيان حقيقت است که حقیقت جنس و ماهیت و طبیعت آن را بیان میکند. وقتی میگوییم «الحديد أصلب من الذهب» (آهن سختتر از طلاست) حقیقت و ماده و طبیعت آهن را در نظر میگیریم که از حقیقت و ماده و عنصر طلا سختتر است بدون این به یک شیء خاصی که از این دو عنصر ساخته شده توجه داشته باشیم. یعنی الف و لام الحدید نشان دهنده استغراق نیست و ارتباطی به احاطه یا عدم احاطه افراد یا صفات آنها ندارد زیرا چه بسا قطعهای ساخته شده از طلا یافت شود که از یک قطعه آهنی سختتر باشد اما این یک حکم عمومی است که آهن از طلا سختتر است. یا وقتی میگوییم الماء سائل با نظر به حقیقت آب آن را مایع میدانیم گرچه ممکن است گاهی در میان افراد و مصادیق آب مورد خلافی هم یافت شود آن چنان که در یخ میبینیم. الف و لام وارد بر این کلمات الف و لام حقیقت یا طبیعت یا ماهیت نام دارد {وجعلنا من الماء كلَّ شيءٍ حيٍّ}.
تفاوت میان معرف با أل حقیقت و اسم جنس نکره
درباره فرق بین معرف با أل حقیقت و اسم جنس نکره (مثلا فرق بین الأسد و أسدٌ) دو نظر بیان شده است: گروهی تعریف آن را تعریف لفظی و معنای آن را نکره دانستهاند و بر این اساس فرقی بین آن و اسم جنس نکره قائل نیستند الا این که احکام معارف مثل صحت ابتداء و قرار گرفتن به عنوان صاحب الحال در آن جاری است. در مقابل برخی دیگر این دو را متفاوت با یکدیگر و تفاوت آنها را تفاوت میان مقید و مطلق، و تعریف آن را شبیه به تعریف علم جنس میدانند که در اصل برای عموم جنس قرار داده شده ولی گاهی برای یکی از اعضای جنس هم به کار میرود. بر این اساس فرق بین معرف با ال جنسیه با اسم جنس نکره مانند فرق بین أسامة و أسدٌ است.
این مقاله را هم بخوانید:
بنا بر نظر اول جملهی پس از کلمهای که دارای أل جنسیه است به اعتبار معنای آن کلمه که نکره است میتواند نعت و به اعتبار لفظ آن که معرفه است میتواند حال باشد. «وإني لتَعروني لذكراك هزّةٌ ... كما انتفض العصفورُ بَلّله القطرُ»
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
أل موصوله
الف و لام هنگامی «اسم موصول» است که بر سر اسم فاعل و اسم مفعول بیاید به شرط آن که در معنای عهد یا جنس نباشد. در جمله؛ سأكافئ الكاتبَ الفرضَ والمكرَمَ ضيفُه، الكاتبَ الفرضَ والمكرَمَ ضيفُه به معنای الذي كتب فرضه والذي يُكرَم است، اما اگر از آن اراده عهد شود حرف تعریف است.
اعراب أل موصوله
درباره اعراب ال موصوله نظرات مختلفی بیان شده برخی آن را مبنی بر سکون در محل رفع و جر و نصب دانستهاند و عدهای آن را معرب با حرکات مقدر شمردهاند. به نظر میرسد رأی گروهی که ال موصول را با وصف بعد از آن به منزله کلمه واحد و همچون مرکب مزجی به حساب آوردهاند که اعراب بر جزء پایانی آن ظاهر میشود به قول صواب نزدیکتر است.
صله أل موصوله
صله ال موصوله؛ صفت به همراه مرفوع آن است که علمای نحو آن را در کنار ظرف و جار و مجرور نوع سوم شبه جمله دانستهاند. صله ال موصوله گرچه جمله نیست ولی عطف جمله بر آن جایز است زیرا دارای قوت فعل است. در آیه {إنّ المصّدّقين والمصّدّقات وأقرضوا الله قرضًا حسنًا يُضاعَف لهم} جمله وأقرضوا الله قرضًا حسنًا بر المصّدّقين به معنای الذين تصدّقوا عطف شده است.
دیدگاه خود را بنویسید