در دو بخش اول از مجموعه مقالات نظریه عامل دانستیم که از میان مشتقات اسم فاعل، صیغه مبالغه، اسم مفعول، صفت مشبهه، و اسم تفضیل عامل هستند و عمل فعل را انجام میدهند. اینک در دفتر سوم به شرح اسم فاعل و صیغ مبالغه و عمل آنها میپردازیم.
این مقالهها را هم بخوانید:
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
اسم فاعل
اسم فاعل؛ وصفی مشتق از فعل معلوم است که معنای فعل صادره از موصوف خود را از راه حدوث و نه ثبوت بیان میکند مثل: كاتب، معلم، مسافر، فانٍ. بر این اساس معنای اسم فاعل حادث و متجدد است یعنی با تغییر زمان ممکن است دچار تجدید و تغییر شود بر خلاف صفت مشبهه که معنای موصوف آن ثابت و دائم است و تابع زمان نیست. (مراجعه کنید به نظریه عامل | دفتر پنجم؛ عمل صفات شبیه به فعل | صفت مشبهه و عمل آن)
ساخت اسم فاعل از افعال ثلاثی مجرد
اسم فاعل از فعل ثلاثی مجرد بر وزن «فاعل» ساخته میشود مثل: لاعب و کاتب.
- عین الفعلی که در فعل ماضی اعلال شده در اسم فاعل به همزه تبدیل میشود مثل: باع يبيع بائع، صاد يصيد صائد، قام يقوم قائم، قال يقول قائل. اگر عین الفعل اعلال نشده باشد در اسم فاعل بر حالت خود باقی میماند مثل عَوِرَ يعوَرُ عاوِر، أيِسَ يَيأسُ آيِس، و صَيِدَ يَصْيَدُ صايِد (بمعنى رفع رأسه كبرًا).
- در عین الفعل کلمات زیر اعلال صورت نمیگیرد:
- صیغه تعجب: ما أقوَمَه، ما أبيَنَه، أقوِم به، أبيِن به
- وزن أفعل شامل اسم تفضیل، صفت مشبهه، و اسم: أهوَن، أبيَض، أسوَد (اسم مار)
- اسم آلة بر وزن مِفْعَل، مِفْعَلَة، مِفْعال: مِقوَد، مِرْوَحَة، مِكْيال
- کلمهای که در آن بعد از واو یا یاء، الف آمده باشد: تَجوال، تَيهام
- فعل مضعّف یعنی فعلی که حروف دوم و سوم آن از یک جنس باشند: ابْيَضَّ، اسْوَدَّ
- اجوفی که لام الفعل آن اعلال شده باشد: أهوى، أحيا
- فعلی که عین الفعل ماضی مجرد آن اعلال نشده باشد: يعوَرُ، يَصْيَدُ، يَيأسُ، أعْوَرَه، يُعْوِرُه که عین الفعل ماضی مجرد آنها یعنی عَوِرَ و صَيِدَ و أيِسَ اعلال نشده است.
- لفیف مقرون: قَوِيَ، يَحيى
- کلمات دال بر رنگ و عیب: عَوِرَ، حَوِلَ، قَوِدَ، سَوِدَ
- جمع تکسیر: أدوار، أعيُن
- مصدر باب تفعیل: تقویم، تنوین، تبیین، تعیین
- وزن فَعَلان: جَوَلان، هَيَجان، فَوَران
- کلمهای که بعد از عین الفعل آن حرف مد آمده باشد: جواد، طويل، بيان، غيور
- حرف عله مشدد: صُيِّرَ، اجْلِوّاز
- ساختن اسم فاعل از فعل ناقص یائی یا واوی تابع قاعده اسمهای منقوص است یعنی در صورتی که منوّن باشد یعنی مضاف یا معرف با أل نباشد در حالت رفع و جر لام الفعل آن حذف میشود و در حالت نصب باقی میماند. جاء قاضٍ، شاهدت هاديًا، مررت بغازٍ، سلمت على رامٍ.
- اسم فاعل تنها از افعال متصرف ساخته میشود و از افعال جامدی مثل نِعمَ، بئس، و عسی اسم فاعل مشتق نمیشود.
- اسم فاعل میتواند هم از فعل لازم و هم از فعل متعدی ساخته شود.
- در موارد اندکی، از وزن «فاعل» اراده اسم مفعول میشود مثل: {فهو في عيشةٍ راضيةٍ} به معنای: عيشةٍ مرضيةٍ. «دَع المكارمَ لا ترحلْ لبغيتها ... واقعُدْ فإنّك أنت الطاعم الكاسي» یعنی المُطعَم المَكسوّ.
صفحه «کلاسهای عربی دبیرستان» را ببینید:
ساخت اسم فاعل از افعال غیر ثلاثی
- در افعال غیر ثلاثی اسم فاعل از وزن فعل مضارع معلومی ساخته میشود که حرف مضارعه در آن به میم مضموم تغییر یافته و ما قبل آخرش (عین الفعل آن) مکسور شده است مثل: مُدَحرِج، مُنطَلِق مُستَغفِر، مُحرَنجِم، مُقشَعِرّ (احْرَنْجَمَ القومُ والدوابُّ = اجتمعت، احْرَنْجَمَ فلانٌ = أراد أمرًا ثمّ رجع عنه)
- در افعال غیر ثلاثی اسم فاعل در صحت و اعتلال تابع فعل مضارع خود است یعنی اگر عین الفعل اعلال شده باشد در اسم فاعل هم اعلال خواهد شد مثل: أعان يُعين مُعين، انقاد ينقاد مُنقاد، اهتاج يهتاج مُهتاج، استفاد يستفيد مُستَفيد. و اگر عین فعل اعلال نشده باشد در اسم فاعل هم اعلال نمیشود مثل: أحْوَج يُحْوِج مُحْوِج، أحْوَل يُحْوِل مُحْوِل.
صیغههای مبالغه
برای بیان مبالغه در اسم فاعل؛ وزن فاعل به وزنهای مشهوری به نام «صیَغ مبالغه» تغییر پیدا میکند. این وزنها عبارتند از: فَعّال (شَرّاب)، مِفْعال (مِنحار)، فَعول (غَفور)، فَعیل (سَميع)، فَعِل (حَذِر)، و اوزان سماعی وکم کاربردتری مثل: فاعول (فاروق)، فِعّیل (قِدّيس)، فَعّالَة (علّامَة)، و مِفْعیل (مِعطير)
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
عمل اسم فاعل
- اسم فاعل چه لازم باشد و چه متعدی عمل فعل را انجام میدهد مثل: هل مُكرِمٌ سعيدٌ ضيوفَه؟، خالدٌ مجتهدٌ أولادُه.
- اسم فاعل اگر همراه با أل باشد بی هیچ قید و شرطی عمل فعل را انجام میدهد مثل: أحترم من الناس المُكرمَ إخوانَه.
- اسم فاعلی که مقرون به أل نباشد با این شرط عمل میکند که اولا دلالت بر حال و آینده داشته باشد و ثانیا مسبوق به نفی یا استفهام باشد مثل: هل عارفٌ أخوك موعدَ سفره؟، ما عارفٌ أخوك موعدَ سفره، و یا معتمد بر اسمی باشد که اسم فاعل، خبر یا صفت یا حال برای آن است مثل: زيدٌ قادمٌ أبواه، هذا رجلٌ ضاحكٌ وجهُه، أرى خالدًا مصافحًا صديقَه. توجه داشته باشید که ممکن است استفهام و موصوف مقدر باشند و از سیاق کلام فهمیده شوند مثل: قاريٌ زيدٌ كتابًا أم كتابين به معنای أقاريٌ زيدٌ كتابًا أم كتابين؟، و «كناطحٍ صخرةً يومًا لِيوهِنَها ... فَلَم يَضِرْها وأوهى قَرنَه الوعِلُ» به معنای كوعلٍ ناطحٍ صخرةً.
- در جمله «رأيت رجلا قائدًا بعيرًا» قائدا بعيرا به معنای «یقود بعیرا» و در معنای حال است.
اضافه شدن اسم فاعل
- اضافه شدن اسم فاعل به فاعل آن جایز نیست اما اسم فاعل گاهی به مفعول خود اضافه میشود مثل: زيدٌ فاعلُ الخيرِ یا زيدٌ فاعلٌ الخيرَ.
- در هنگام اضافه شدن اسم فاعل به مفعول آن، مراعات لفظ مجرور یا محل منصوب برای وصف و عطف مفعول جایز است مثل: زيدٌ فاعلُ الخيرِ المتصلِ یا المتصلَ، أنا مكرِمُ سعيدٍ وخالدٍ یا وخالدًا.
- اسم فاعل مقرون به الفلام هم میتواند به مفعول خود اضافه شود: الحامي الذمارَ ← الحامي الذمارِ.
- اسم فاعل مجرد از أل اگر در معنای ماضی باشد باید به مفعول خود اضافه شود مثل: كنت شاكرَ همّتِك.
(همچنین مراجعه کنید به مبحث اضافه لفظی و معنوی)
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
عمل صیغههای مبالغه
صیغههای مبالغه بر وزن فَعّال، مِفعال، فَعول، فَعیل، و گاهی فَعِل، با همان شروط ذکر شده برای عمل اسم فاعل عمل میکنند. در «ضَروبٌ بِنَصل السّيف سوقَ سِمانَها … إذا عَدِموا زادًا فإنّك عاقرُ» صیغه مبالغه «ضَروب» با انجام عمل فعل، فاعل (ضمیر مستتر) را مرفوع و مفعول (سوق) را منصوب کرده است.
مثنی و جمع اسم فاعل و صیغههای مبالغه هم عمل مفرد را انجام میدهند. {والذاكرين اللهَ كثيرًا والذاكراتِ}، {خُشّعًا أبصارُهم يخرجون من الأجداث كانّهم جراد منتشر}
دیدگاه خود را بنویسید