نظریه عامل که بیان کننده تأثیر یک کلمه در حرکات اعرابی کلمه دیگر است ارتباط مستقیمی با موضوع اعراب در نحو عربی دارد و بسیاری از قواعد نحوی در اعراب بر اساس آن بنا شده است. این بار در دفتر دوم از مجموعه مقالات نظریه عامل به شرح چگونگی عمل مصدر می‌پردازیم و نکات مهمی را درباره اسم مصدر و مصدر میمی طرح خواهیم کرد. 

این مقاله را هم بخوانید:

صفحه «کلاس‌های دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:

مصدر و عمل آن

مصدر به دلیل این که اصل و اساس فعل است عمل فعل را انجام می‌دهد بنابراین مصدر فعل لازم ‌نیازمند فاعل، و مصدر فعل متعدی نیازمند فاعل و مفعول است مثل: سرّني قدومُ زيدٍ، و {فكُّ رقبةٍ أو إطعامٌ في يوم ذي مسغبة يتيمًا ذا مقربة أو مسكينًا ذا متربة}. متعدی بودن مصدر هم مانند فعل آن است یعنی می‌تواند متعدی بنفسه و یا متعدی با حرف جر باشد مثل: ساءني عصيانك أباك، و رضيت عن قيامك بواجبك. 

این مقاله را هم بخوانید:

مصادری که عمل فعل را انجام می‌دهند

دو نوع از مصادر عمل فعل را انجام می‌دهند: مصدر نایب از فعل مثل «حفظًا الوقت» و دیگری مصدری که «أن» یا «ما» مصدریه همراه فعل بتواند جایگزین آن شود مثل: «أسعدني فهمُ الطلابِ الدرسَ» یعنی أسعدني أن يفهمَ الطلابُ الدرسَ. برای زمان حال ما مصدریه و برای گذشته و آینده أن مصدریه در تقدیر گرفته می‌شود. بدین‌ترتیب مصدر مؤکّد، مصدر مبیّن نوع، مصدر مصغّر و مصدری که اراده حدث از آن نمی‌شود به این دلیل که قرار دادن فعل با ادوات مصدریه به جای آن صحیح نیست عمل فعل را انجام نمی‌دهند: قرأت قراءةً، اجتهدت اجتهادَ الطامحين، أنت واسع العلم كريم الخلق دقيق الفهم، العلم نورٌ. بر این اساس این جمله‌ها صحیح نیستند: "علّمته تعليمًا المسألة" در صورتی که المسألة منصوب با تعلیمًا باشد، "ضربت ضربةً أو ضربتين اللصَّ" در صورتی که اللصّ منصوب با ضربة یا ضربتين باشد، "لا يعجبني ضُرَيبُك اللصَّ"، "لسعيد صوتٌ صوتَ حمامٍ" در صورتی که صوت دوم منصوب با صوت اول باشد.

این مقاله را هم بخوانید:

صفحه «کلاس‌های زبان رسانه» را در نتحدث پلاس + ببینید:

زبان رسانه های عربی

انواع مصدر عامل

مصادر عامل عبارتند از: مصدر مضاف، مصدر مقرون به أل،  و مصدر منوّن

الف) مصدر مضاف در ۵ حالت زیر دیده می‌شود:

  1. مصدر به فاعل خود اضافه می‌شود و پس از آن مفعول‌به منصوب می‌آید. مثل: سرّني فهمُ زهيرٍ الدرسَ، {ولولا دفع اللهِ الناسَ بعضهم ببعض لفسدت الأرض}.
  2. مصدر به مفعول خود اضافه می‌شود و پس از آن فاعل مرفوع می‌آید. مثل: سرّني فهمُ الدرسِ زهيرٌ، {ولله على الناس حجّ البيتِ من استطاع إليه سبيلا} به معنای «أن يحجّ البيتَ المستطيعُ».
  3. مصدر به فاعل خود اضافه می‌شود و مفعول آن ذکر نمی‌شود مثل: {وما كان استغفار إبراهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها إياه} به معنای: استغفار إبراهيم ربَّه لأبيه.
  4. مصدر به مفعول خود اضافه می‌شود و فاعل آن ذکر نمی‌شود مثل: سرّني تكريم العاملين به معنای سرّني تكريمكم العاملين، و {لا يسأم الإنسانُ من دعاء الخيرِ} به معنای: من دعائه الخيرَ. در این حالت همان طور که می‌بینید حذف فاعل مصدر بدون در نظر گرفتن ضمیر جایز است بر خلاف فعل که فاعل آن اگر بارز نباشد باید ضمیر مستتری به عنوان فاعل برای آن در نظر گرفته شود.
  5. مصدر به یک ظرف اضافه می‌شود و فاعل را مرفوع و مفعول را منصوب می‌کند مثل: سرّني انتظارُ يومِ الاثنين الطلابُ معلميهم.
  • در هنگام اضافه شدن مصدر به فاعل خود؛ فاعل لفظا مجرور و حکما مرفوع است یعنی در محل رفع واقع شده است.
  • در حالت اضافه شدن مصدر به مفعول خود؛  مفعول لفظا مجرور و حکما منصوب است یعنی در محل نصب واقع شده است.

ب) اِعمال مصدر مقرون به أل ضعیف و نادر است: «ضعيف النكاية أعداءَه ... يخال الفرار يراخي الأجل»

ج) مصدر منوّن مثل: {فكُّ رقبةٍ أو إطعامٌ في يوم ذي مسغبة يتيمًا ذا مقربة أو مسكينًا ذا متربة}

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

مصدر میمی

مصدر میمی از مصادر قیاسی است که دلالت بر حدث دارد و با میم زائده آغاز می‌شود مثل مَنصَر، مَعلَم، مُنطلَق، مُنقلَب به معنای: نصر، علم، انطلاق و انقلاب.

  • مصدر میمی در ثلاثی مجرد بر وزن «مَفْعَل» ساخته می‌شود مثل مَقتَل، مَضرَب، مَعلَم، مَوحَل، مَرقى. و در صورتی که مثال واوی صحیح اللام باشد بر وزن «مَفْعِل» است مثل مورِد، مورِث، و موعِد.
  • در غیر ثلاثی مجرد مصدر میمی دقیقا بر وزن اسم مفعول است مثل: إنما مُعتمَدي على الله.
  • در موارد اندکی مصدر میمی در ثلاثی مجرد بر وزن «مَفْعِل» ساخته می‌شود مثل: ميسِر، مرجِع، مجيء، مبيت، مشيب، مزيد، مسير، و مصير.
  • گاهی مصدر میمی در ثلاثی مجرد بر وزن «مَفْعَلَة» ساخته می‌شود مثل: مذهبَة، مفسَدة، مودّة، مقالة، مساءة، محالة، مهانة، مسعاة، منجاة، مرضاة، مغزاة.
  • مصدر میمی در موارد اندکی بر وزن «مَفْعِلَة» و «مَفْعُلَة» است مثل: معذِرة، مغفِرة، معصية، معيشة، مهلكة، مقدرة، مأدبة.

به این نکته توجه کنید که اسم‌هایی بر وزن اسم فاعل و اسم مفعول هم به معنای مصدر وجود دارد مثل: طاغية به معنای طغيان، عافية به معنای معافاة، ميسور به معنای يسر، و معسور به معنای عسر.

صفحه «میزگرد عربی» را در نتحدث پلاس + ببینید:

حوار مفتوح عربی

اسم مصدر

حروف مصدر برابر با حروف فعل ماضی یا بیشتر از آن است به این معنا که مصدر دارای همه حروف فعل ماضی است و گاهی هم حروف بیشتری دارد مثل: تَوَضَّأَ تَوَضُؤًا، تَكلَّمَ تَكلُّمًا، و عَلِمَ عِلمًا، و نیز: قرأ قراءةً، أكرم إكرامًا، و استخرج استخراجًا. اما اگر حروف مصدر از فعل ماضی آن کمتر باشد یعنی مصدر فاقد برخی از حروف فعل ماضی باشد گروهی از علمای نحو آن را اسم مصدر نامیده‌اند. بدین ترتیب اسم مصدر گرچه در دلالت بر معنی و حدث همانند مصدر است اما حروف آن مساوی با حروف فعلش نیست یعنی لفظا و تقدیرا و بدون جایگزین فاقد برخی حروف فعل است مثل: توضأ وضوءًا، تكلّم كلامًا، أيسر يُسرًا.

  • مصدری که حروف آن لفظا از فعل کمتر است اما در تقدیر یکسان است اسم مصدر نیست مثل «قتال» که در اصل «قیتال» بوده است.
  • اگر حرفی که از فعل حذف شده با حرف دیگری جایگزین شود آن کلمه مصدر است نه اسم مصدر مثل ثقة مصدر وثق که گرچه واو در آن حذف شده ولی «ة» جایگزین آن شده است. در علّمت تعلیمًا «تاء تفعیل» عوض از لامِ محذوف است.

این مقاله را هم بخوانید:

عمل مصدر میمی و اسم مصدر

عمل مصدر میمی همانند عمل مصدر است: «أظلوم إنّ مصابكم رجلا … أهدى السّلام تحيّة ظلم»

اسم مصدر هم گاهی عمل مصدر را انجام می‌دهد: «بعِشرتك الكرامَ تُعدّ منهم ... فلا تُرَيَنْ لغيرهم ألوفا»، «أكفرًا بعد ردّ الموت عنّي … وبعد عطائك المائةَ الرِّتاعا».

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید: