فعل کان با انواع و کاربردهای آن و با معانی و زمان‌های متعددی که با استفاده از آن برای افعال به دست می‌آید فعلی مهم و شایسته توجه در مکالمه و قواعد عربی است. در این مقاله کوتاه سعی کرده‌ام ضمن ارائه شرح مختصری درباره کان تامه و کان ناقصه، با تمرکز بر روی برخی نکات کاربردی مرتبط با فعل کان، مفاهیمی پایه‌ای درباره این فعل مهم را بیان کنم. کاربرد و چگونگی استفاده از فعل کان در زبان عربی علیرغم آن که بسیار ساده می‌نماید نیازمند تمرینات دقیق برای کسب مهارت در استفاده از آن است. زیاده‌روی و افراط در استفاده از فعل کان ماضی و مضارع و مشتقات آن از سوی عربی آموزان فارسی زبان امری شایع و رایج است که معلم زبان عربی باید با دقت و حوصله در رفع آن بکوشد.

کالکشن دوره‌های آموزش زبان عربی در آکادمی نتحدث:

آموزش زبان عربی

این مقاله را هم بخوانید:

انواع کان

فعل کان به دو شکل و معنا در زبان عربی به کار می رود: کان ناقصه و کان تامه.

کان تامه به معنای «وجود داشت» است مثل: «كان اللهُ ولا شيءَ معه» یعنی خداوند بود و هیچ چیز با او نبود. در این جا کان در معنای تام خود یعنی وجود داشتن به کار رفته است. کان تامه همانند دیگر افعال نیازمند فاعل است. در حدیث مذکور، کان فعل و الله فاعل آن و مرفوع به ضمه ظاهره است. بدین ترتیب تفاوتی میان کان تامه و دیگر افعال زبان عربی نیست و جمله‌ای که با کان تامه به معنای وجود داشت شروع می‌شود یک جمله فعلیه است که دو رکن اصلی آن فعل و فاعل هستند.

در کان ناقصه موضوع قدری متفاوت است. این که چرا به این نوع کان ناقصه گفته می‌شود سوالی است که در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد اما پیش از آن می‌خواهم قدری درباره مفهوم کان ناقصه با هم صحبت کنیم؛ کان ناقصه در عربی دقیقا به معنای «بود» در فارسی است و همان طور که می‌دانید بود در زبان فارسی از جمله افعال اسنادی است. جمله‌ی «هوا سرد بود» یک جمله اسنادی است که از نهاد (هوا) و گزاره (سرد) و فعل اسنادی (بود) تشکیل شده است. وقتی می‌گوییم «کان الجو باردًا»، کان؛ فعل ناقص و به معنای بود، «الجو»؛ نهاد که در قواعد عربی به آن «اسم کان»می‌گوییم و «باردًا»؛ گزاره که به آن «خبر کان» گفته می‌شود. در زبان فارسی هنگام ترکیب یک جمله اسنادی به دنبال فعل و فاعل نمی‌گردیم بلکه در آن جا صحبت از نهاد و گزاره (یا مسند و مسند الیه) است. به عبارت دیگر ارکان جمله اسنادی نهاد و گزاره‌اند نه فعل و فاعل. در زبان عربی هم جمله‌ای که با فعل ناقص «کان» شروع می‌شود دقیقا اینچنین است؛ ارکان جمله‌ای که با کان شروع می‌شود برخلاف جمله فعلیه، فعل و فاعل نیست بلکه اسم کان (=نهاد) و خبر کان (= گزاره) است.

صفحه «کلاس‌های آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

اشتمال عربی

چرا «ناقصه»؟

بنابر آن چه گفته شد پاسخ این سوال که چرا در قواعد عربی به این نوع از کان، کان ناقصه می‌گوییم آشکار می‌شود: اول این که کان ناقصه برعکس دیگر فعل‌­های تام که بر رخداد و زمان آن با هم دلالت می‌کنند، فقط بر زمان دلالت دارد. دوم این که بر خلاف فعل­‌های تام که معنایشان با یک مرفوع (فاعل) کامل می­‌شود کان ناقصه برای تکمیل معنا حتما به یک اسم منصوب (خبر کان) نیاز دارد. این قاعده درباره دیگر افعال ناقصه نیز جاری است.

صرف فعل «كان»

فعل کان همانند دیگر افعال زبان عربی بر اساس زمان، عدد، جنس، متکلم، مخاطب وغایب بودن در جمله صرف می‌شود. این مثال‌ها را ببینید: «كانت الطالبة مجدّة، الطلاب كانوا جاهزين للامتحان، كنّ نشيطات في الصف، كنتم تسمعون إلى الدرس، كنتنّ تسمعن إلى الدرس».

می‌دانید که در جمله فعلیه آن گاه که فاعل اسم ظاهر باشد فعل به صیغه مفرد می‌آید. درباره کان نیز این قاعده جاری است. به این تغییرات دقت کنید:

  • كان الطالب قد سمع ← الطالب کان قد سمع
  • كان الطلاب يسمعون ← الطلاب كانوا يسمعون
  • كانت الطالبات يسمعن ← الطالبات كنّ يسمعن.

صفحه «کلاس‌های مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید:

آموزش مکالمه عربی

ترجمه «كان»

  • كان = «بود» ← كان الطالب جالسا، كان الطفل مسرورا، كان الباب مغلقا، كان التلميذ في الصف
  • کان = «است» ←  كان الله غفورا رحيما
  • کان + لِـ = «داشت» ← كان لي خاتم من فضة
  • کان + عند = «داشت» ← كان عندي ذاكرة قوية
  • کان + فعل مضارع = «ماضی استمراری» ← كان يذهب، كنّ يستمعن
  • کان + [قد] + فعل ماضی = «ماضی بعید» ← كان الطالب قد سمع، كانت الأوراق تَبَعثرت

صفحه «دوره جامع مکالمه زبان عربی در آکادمی نتحدث» را ببینید:

مکالمه جامع عربی

منفی کردن فعل «کان»

  • «ماضی ساده»: فعل کان در زبان عربی مثل هر فعل ماضی دیگری، به شکل «ما كان» و «لم يكن» منفی می‌شود: كان الصف هادئًا ← ما كان الصف هادئًا، لم يكن الصف هادئًا.
  • «ماضی استمراری»: كان يذهبُ ← ما كان لِيذهبَ، لم يكن لِيذهبَ، كان لا يذهبُ
  • «مضارع»: يكون ← لا يكون، ما يكون
  • «نهی»: تكون ← لا تَكنْ
  • «ماضی بعید»: كان الطلابُ [قد] جلسوا ← ما كان الطلابُ [قد] جلسوا، لم يكن الطلابُ [قد] جلسوا، كان الطلابُ ما جلسوا، كان الطلابُ لَم يجلسوا.