مفعول مطلق مصدر منصوبی است که بعد از فعلی از لفظ خود برای تاکید معنا یا بیان عدد یا بیان نوع و یا به جای تلفظ فعل ذکر میشود مثل: {وكلّم الله موسى تكليمًا}، دقّت الساعة دقّتين، سرت سيرَ الصالحين، صبرًا على المكاره. در حالتی که مفعول مطلق بدل از تلفظ فعل آمده باشد تاکید یا بیان عدد و نوع در آن مورد نظر نیست.
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
انواع مفعول مطلق
۱. مصدر مبهم و مصدر مختص
- «مصدر مبهم» مصدری است که بدون هیچ زیادت و نقصانی مساوی معنای فعل است و برای تاکید یا بدل از تلفظ فعل به کار میرود مثل: قمت قيامًا و ضربت ضربًا، إيمانًا لا كفرًا (به معنای آمِن ولا تَكفرْ)، سمعًا وطاعةً (به معنای أسمعُ وأطيعُ).
- تثنیه و جمع مصدر مبهم جایز نیست چون مؤکِّد به منزله تکرار فعل، و بدل از فعل به منزله خود فعل است و در عدم تثتیه و جمع مانند آن است.
- «مصدر مختص» مصدری است که با بیان نوع یا عدد معنایی اضافه بر معنای مصدر را بیان میکند مثل: سِرت سيرَ العقلاء، ضربت اللصّ ضربتين أو ضرباتٍ.
- مصدر مبیّن عدد میتواند به صورت مثنی و جمع درآید.
- مصدر مبیّن نوع بنابر نظر صحیحتر میتواند مثنی یا جمع باشد مثل: قمت قيامين وقتی که مقصود دو نوع قیام باشد.
- مصدر میتواند مختص با أل عهدیه، أل جنسیه، وصف، و یا اضافه باشد مثل: قُمتُ القيامَ (به معناى: القيام الذي تَعهد)، جلستُ الجلوسَ (هنگامی که منظور از جلوس جنس و نکره بودن است)، سعَيت في حاجتك سعيًا عظيمًا، سرت سيرَ الصالحين (که در اصل سرت سيرًا مثلَ الصالحين بوده که مصدر یعنی مفعول مطلق و صفت آن حذف شدهاند و مصدر مضاف به مثل به عنوان مفعول مطلق جایگزین آن شده است.)
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
۲. مصدر متصرف و مصدر غیر متصرف
- «مصدر متصرف» مصدری است که جایز است بنا بر مصدر بودن منصوب باشد و سپس با انصراف از مصدریت فاعل، نایب فاعل، مبتدا، خبر، مفعولبه یا غیر آنها قرار گیرد. عموم مصادر به جز تعداد اندکی متصرف هستند.
- «مصدر غیر متصرف» همواره بنابر مصدریت یعنی مفعول مطلق بودن منصوب است و هیچ تغییر نمیکند مثل: سُبحانَ، مَعاذَ، لَبَّيك، سَعدَيك، حَنانَيك، دَوالَيك، و حَذارَيك.
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
نایب مفعول مطلق
مفعول مطلق در اصل باید از لفظ فعل باشد ولی الفاظی وجود دارند که به نیابت از مصدر جایگزین آن شده و به عنوان نائب مفعول مطلق منصوب میشوند. این کلمات عبارتند از:
- اسم مصدر مثل: أعطيتك عطاءً، اغتسلت غُسلًا، كلّمت كلامًا، سلّمت سلامًا.
- صفت مصدر مثل: أكرمته أحسنَ الإكرام و {اذكروا الله كثيرًا} که اصل آنها أكرمته إكرامًا أحسنَ الإكرام و اذكروا الله ذكرًا كثيرًا بوده که مصدر حذف شده و صفت آن به جای آن قرار گرفته است.
- ضمیر عائد به مصدر مثل: اجتهدت اجتهادًا لم يجتهده غيري به معنای اجتهدت اجتهادًا لم يجتهد الاجتهاد المذكور غيري که ضمیر هاء به مصدر مذکور برمیگردد و در محل نصب مفعول مطلق است. در آیه {فإنّي أعذّبه عذابًا لا أعذّبه أحدًا من العالمين} ضمیر هاء در أعذّبه دوم به عذاب مذکور برمیگردد و «عذابا» مفعول مطلق اسم مصدر نائب از مصدر و منصوب، و «أعذّب» دوم مضارع مرفوع و «هاء» ضمير مصدر در محل نصب مفعول مطلق و نائب از مصدر است.
- مرادف مصدر: مترادف مصدر از غیر لفظ آن که در معنا به آن نزدیک باشد میتواند جایگزین مصدر شود مثل: شَنِئتُ الكسلانَ بُغضًا، قمت وقوفًا، جلست قعودًا، أعجبني الشيءُ حبًّا.
- مصدر ملاقی در اشتقاق یعنی مصدر فعل دیگری که در ریشه با مفعول مطلق مشترک است مثل: {والله أنبتكم من الأرض نباتًا}، {وتبتّل إليه تبتيلًا}
- آن چه بر نوع مصدر دلالت دارد مثل: رجع القهقرَى، قعد القُرفُصاءَ، نظر شَزْرًا، جلس الاحتباءَ، اشتمل الصَمّاءَ.
- آن چه بر هیئت مصدر دلالت دارد مثل: نمتُ نومَةَ الأطفال، مات ميتةً جاهليةً.
- آن چه بر عدد مصدر دلالت دارد مثل: أنذرتك ثلاثًا، كافأته خمسَ مكافآت، {فاجلدوا كلّ واحد منهما مائةَ جلدةٍ}.
- آن چه بر ابزاری که مصدر با آن انجام میشود دلالت دارد مثل: ضربت اللصّ سوطًا أو عصًا، رشقت العدو سهمًا أو رصاصةً أو قذيفةً. جایگزینی در غیر اسم ابزارِ انجام فعل جایز نیست مثلا نمیتوانیم بگوییم "ضربته خشبةً و رميته كرسيًّا" زیرا خشبة و کرسي ابزار زدن و پرتاب نیستند.
- «ما و أي» استفهامی مثل: ما أكرمتَ خالدًا؟ (به معناى أيَّ إكرامٍ أكرمتَ خالدًا؟)، أيَّ عيشٍ تعيش؟، {وسيعلم الذين ظلموا أيَّ منقلبٍ ينقلبون}
- «ما، مهما، و أيّ» شرطی مثل: ما تجلسْ أجلسْ (به معناى أيَّ جلوسٍ تجلسْ أجلسْ)، مهما تقفْ أقفْ، أيَّ سيرٍ تَسِرْ أسِرْ.
- «کلّ، بعض، و أيّ کمالیه» وقتی که به مصدر اضافه شوند مثل: {فلا تميلوا كلَّ الميلِ}، سعَيت بعضَ السعيِ، اجتهدت أيَّ اجتهادٍ. این حالت در واقع صفت مصدر نائب از مصدر است یعنی فلا تميلوا ميلًا كلَّ الميلِ}، سعَيت سعيًا بعضَ السعيِ، اجتهدت اجتهادًا أيَّ اجتهادٍ. «أي کمالیه» چون بیانگر معنای کمال است به این نام نامیده شده و اگر بعد از نکره قرار گیرد صفت آن است مثل خالد رجلٌ أيُّ رجلٍ یعنی صفات مردان را در حد کمال داراست، و اگر بعد از معرفه قرار گیرد حال برای آن اسم معرفه است مثل: مررت بعبد الله أيَّ رجلٍ. أيّ کمالیه تنها به صورت مضاف به کار میرود و تنها در مؤنث و مذکر بودن همچون صفات مشتق با موصوف خود مطابقت دارد.
- اسم اشارهای که با آن به مصدر اشاره میشود چه پس از آن مصدر بیاید مثل: جلست هذا الجلوس، و چه بعد از آن مصدر نباشد مثل این که در پاسخ به: هل اجتهدتَ اجتهادًا حسنًا؟ بگوییم: اجتهدت ذلك.
دیدگاه خود را بنویسید