مبحث اسم از مباحث مهم در قواعد زبان عربی است. هدف از این گفتار طرح نکاتی مهم و اساسی درباره اسمهای غیر منصرف یا ممنوع من الصرف است. عناوین اصلی این مقاله عبارتند از؛ تعریف اسمهای معرب و مبنی، معنای اسم غیر منصرف، انواع اسمهای غیر منصرف شامل؛ اسمهای دارای الف و لام تأنیث، منتهی الجموع، علم و وصف.
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
تقسیمبندی اسم به معرب و مبنی
یکی دیگر از تقسیم بندیهای اسم، تقسیم آن به معرب و مبنی است. اسم «مبنی» یا «غیر متمکن» اسمی است که حرکات آخر آن در جمله تغییر نمیکند بر خلاف اسمهای «معرب» یا «متمکن» که علامتهای اعراب را در جمله میپذیرند.
غیر منصرف یا ممنوع من الصرف
از انواع اسم معرب اسمهای غیر منصرف هستند. اسم غیر منصرف اگر چه معرب است اما تنوین نمیگیرد. خصوصیت دیگر اسمهای غیر منصرف این است که علامت جر در آنها در صورتی که الف لام نداشته باشند و مضاف هم واقع نشوند، فتحه است. در آیه کریمه؛ {وإذا حُييتم بتحية فحيّوا بِأحسنَ منها أو رُدّوها} «أحسن» مجرور به حرف جر است ولی چون غیر منصرف است علامت جر آن فتحة است. در دو آیهی؛ {لقد خلقنا الإنسان في أحسنِ تقويمٍ}، {وإذا قيل لكم تفسّحوا في المجالسِ فافسحوا يفسح الله لكم} «أحسن» و «مجالس» غیر منصرفند ولی چون اولی مضاف واقع شده و دومی الف لام گرفته مجرور به کسره هستند.
صفحه «کارگاه تخصصی سخنرانی و خطابه» را ببینید:
انواع اسمهای غیر منصرف
۱. اسمهایی که دارای الف تأنیث هستند
الف تأنیث؛ الف مقصوره و ممدوده زائده است. (مراجعه کنید به علامتهای اسم مؤنث در مقاله آن چه درباره اسم باید بدانید؛ مذکر و مؤنث). این اسمها چه نکره باشند مثل؛ ذكرى، صحراء، و چه معرفه مانند؛ ليلى، زكرياء، نجلاء، یا صفت باشند مثل؛ حبلى، حمراء، و یا جمع مانند؛ جرحى، أصدقاء و أطباء، همه ممنوع من الصرف هستند. در آیه {يطاف عليهم بكأسٍ من معينٍ بيضاءَ لذّةٍ للشاربين} بیضاء صفت کأس و مجرور با فتحه است.
۲. صیغه منتهی الجموع
منتهی الجموع جمعی تکسیری است که دیگر مجددا به شکل جمع تکسیر جمع بسته نمیشود. هر جمع مکسری که پس از الف آن دو حرف، یا سه حرف که دومین آنها ساکن است آمده باشد، منتهی الجموع است. جمعهای زیر همه منتهی الجموع و غیر منصرف هستند: «مساجد، معاهد، أقارب، صوافّ، عوامّ، دوابّ، مصابيح، أحاديث، عصافير و تلامیذ». برای اطلاع بیشتر درباره صیغ منتهی الجموع مراجعه کنید به مقاله: «جمع تکسیر» چیست؟
صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:
۳. عَلم
علم هنگامی غیر منصرف است که با خصوصیت دیگری مثل تأنیث یا غیر عربی بودن جمع شود:
- علم مؤنث خواه مؤنث لفظی باشد یا معنوی غیر منصرف است، مثل: فاطمة، حمزة، هبة، مكة، زينب، مريم، هاجر، سقَر، إرَم. (برای شناخت انواع اسم مؤنث مراجعه کنید به مقاله آن چه درباره اسم باید بدانید؛ مذکر و مؤنث). علم مؤنث معنوی سه حرفی در صورتی که حرف وسط آن متحرک باشد غیر منصرف است مثل: أمَل و شرَف و سقَر و إرَم. {ما سلككم في سَقَرَ}، {ألم تر كيف فعل ربك بعادٍ إرَمَ ذاتِ العماد}. اما اگر حرف وسط آن ساکن باشد در صورتی غیر منصرف است که یا غیر عربی باشد مثل: بَلْخ و حِمْص، و یا منقول از اصل مذکر، مثل سَعْد (به عنوان علم برای مؤنث). علم مؤنث سه حرفی ساکن الوسط اگر غیر عربی و منقول از اصل مذکر نباشد صرف و منع صرف در آن جایز است مثل: هِنْد، نَوف و دَعْد. اگرچه مشهور منع است.
- علم غیر عربی با دو شرط غیر منصرف است اول این که در همان زبان اصلی خود از ابتدا علم بوده باشد و دوم این که ۴ حرف یا بیشتر داشته باشد مثل إبراهیم و إسماعیل و إسحاق. علم غیر عربی اگر سه حرفی باشد غیر منصرف نیست مثل: نوح و لوط و شَتَر (اسم قلعه)
- علم هم وزن با فعل مثل: دُئل (اسم قبیله)، شَمَّر (علم برای اسب)، إجبع (روستایی در لبنان)، تدمر (شهری در سوریه)، إثمِد، إصبَع، أُبلُم، أحمد، يزيد
- علم منتهی به «ان» زائده مثل: عمران، مروان، عثمان، شعبان، رمضان، و علامت زائد بودن آن است که پیش از «ان» سه حرف اصلی آمده باشند. بدین ترتیب علمهایی مثل «خان» و «أمان» و «ضمان»، ممنوع من الصرف نیستند.
- علم مرکب مزجی مثل: «بعلبك»، «حضرموت»، «نیویورك». در مرکب مزجی دو اسم با هم ترکیب شده و یک اسم جدید را ساختهاند. مرکبهای دیگری مثل اضافی و اسنادی در این جا مورد بحث ما نیستند.
- علم بر وزن «فُعَل» مثل: عمر، زفر، زحل، هبل، مضر و جحی. گفته میشود علم بر وزن فُعَل تغییر یافته از وزن فاعل است. یعنی عمر تغییر یافته عامر و زفر تغییر یافته زافر است.
صفحه «میزگرد عربی یا گفتگوی آزاد» را ببینید:
۴. وصف
برخی از اوصاف غیر منصرف هستند. منظور از وصف در این جا اسمهای مشتق است نه «نعت»:
- وزن «فعلان»: صفاتی که با «ان» زائده خاتمه مییابند به شرط آن که مؤنث آنها با «ة» نباشد و وصفیت آنها نیز اصلی باشد غیر منصرف هستند، مثل: شبعان، عطشان، ريان... {فرجع موسى إلى قومه غضبانَ أسفًا}. با شروط گفته شده سیفان (به معنای مرد بلند قد) که مؤنث آن سیفانة است، و صفوان (به معنای سنگ صیقلی) در عبارت «هذا رجل صفوانٌ قلبُه» (أي؛ قاسٍ)، غیر منصرف نیستند. کلماتی مثل «لحيان» (بمعنى كثير اللحية) که مخصوص مذکرند و مؤنث ندارند و نیز «ظمآن» که مؤنث آن بر وزن «فَعلی» (ظمأی) است ممنوع از صرفند.
- وزن «أفعل»: اوصافی که بر وزن أفعَل هستند به شرط این که مؤنث آنها با «ة» نباشد و وصفیت آنها نیز اصلی باشد غیر منصرف هستند، مثل: أبيض، أسود، أخضر، أفضل، أكبر. با شروط گفته شده أرمل که مؤنث آن أرملة است، و أرنب (خرگوش) در عبارت «مررت برجل أرنبٍ» (یعنی ترسو)، غیر منصرف نیستند.
- اعدادی که بر وزن «فُعال و مَفعَل» هستند مثل: ثُلاث و مَثنی غیر منصرفند. وزن فُعال در اعداد در معنای تکرار عدد است؛ «حضر الطلاب أحادَ» یعنی: «حضر الطلاب واحدًا واحدًا». اعداد این وزن معمولا به شکل صفت یا حال به کار میروند: {جاعل الملائكة رسلا أولي أجنحةٍ مثنى وثُلاثَ ورُباعَ}، {فانكحوا ما طاب لكم من النساءِ مثنى وثُلاثَ ورُباعَ}
- لفظ «أُخَر»: أُخَر جمع «أخرى» و أخری خود مؤنث «آخَر» است: مررت بزينبَ ونساءٍ أُخَرَ، {فمن كان منكم مريضا أو على سفر فعدة من أيامٍ أُخَرَ}.
دیدگاه خود را بنویسید