«جمع تکسیر» یا «جمع مکسر» جمعی است که با تغییر در ساختار اسم مفرد ساخته میشود و در معنی و ریشه با آن مشترک است مثل «کُتُب عُلَماء و أنفُس» که به ترتیب جمع «کِتاب عالِم و نَفْس» هستند.
صفحه «کلاسهای نتحدث پلاس +» را ببینید:
انواع جمع تکسیر
جمع تکسیر بر دو نوع است: «جمع قلت» و «جمع کثرت».
- جمع قلت بر تعدادی بین ۳ تا ۱۰ تا دلالت دارد و دارای چهار صیغه است: «أفْعِلَة» مثل: أغذية، أدوية، أمسية. «أفْعُل» مثل: ألْسُن، أرْجُل، أعْيُن. «فِعْلَة» مثل: صِبيَة، فِتيَة، غِلْمَة. «أفعال» مثل: أعناق، أعمام، أبطال.
- جمع کثرت بر بیش از ۳ تا بینهایت دلالت دارد (به جز صیغ منتهی الجموع که فقط بیانگر بیش از ۱۰ تا است). جمع کثرت درای ساختارهای بسیاری است مثل: «فُعْل» (صُفْر)، «فُعُل» (عُمُد)، «فِعال» (ثِياب)، «فُعول» (تُمور)، «فِعْلان» (غِربان)، «فُعّال» (صُوّام)، «فُعَّل» (عُزَّل).
- اسمهایی که تنها دارای یک جمع هستند (گرچه این جمع منتهی الجموع باشد) همین یک جمع برای قلت و کثرت به کار میرود مثل: رِجال، أرجُل، كُتُب، كُتّاب، أفئدة، أعناق، كَواتِب، مَساجد، قَناديل.
- جمع سالم برای قلت و کثرت هر دو به استفاده میشود.
- جمع قلت اگر با چیزی همراه شود که معنای آن را به سوی کثرت ببرد برای معنای کثرت به کار گرفته میشود مثلا الف و لام جنس بر آن وارد شود آن چنان که در آیه {وأحضرت الأنفس الشُحّ} شاهد هستیم، یا به چیزی اضافه شود که آن لفظ خود دلالت بر کثرت دارد مثل: {يا أيها الذين آمنوا قُوا أنفسكم وأهليكم نارا وقودها الناس والحجارة} که «أنفس» به «كُم» اضافه شده. در «لنا الجَفَناتُ الغُرِّ يَلمَعنَ في الضُحا ... وأسيافُنا يَقطُرنَ من نَجدةٍ دَما»؛ «أسياف» به «نا» اضافه شده است.
این مقاله را هم بخوانید:
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
جمع تکسیر در اسم
از میان اسمها تنها اسمهای سه حرفی، چهار حرفی و نیز اسمهای پنج حرفی که حرف چهارم آن عله است به شکل جمع تکسیر جمع بسته میشوند. مثل: قلب قلوب، كتاب كتب، درهم دراهم، مصباح مصابيح، قنديل قناديل، عصفور عصافير، فردوس فراديس.
از «سَفَرْجَل و جَحْمَرِش و عَندَليب» با حذف بعضی حروفشان به شکل «سَفارج و جَحامر و عَنادل» جمع تکسیر ساخته شده است.
جمع تکسیر در صفات
- صفات منطبق بر فعل صفاتی هستند که از لفظ فعل ساخته شدهاند و در حرکات و سکنات از آن پیروی میکنند. اسم فاعل و اسم مفعول مشتق از افعال فوق ثلاثی یعنی آنهایی که ماضی آنها چهار حرف یا بیشتر دارد؛ چه ثلاثی مزید باشند و چه رباعی مجرد و یا رباعی مزید، در زمره صفات منطبق بر فعل به شمار میآیند مثل: مُكْرم، مُنْطلق، مُسْتَخْرج، مُدَحْرج، مُتَدَحْرج. از صفات منطبق بر فعل معمولا جمع تکسیر ساخته نمیشود بلکه به شکل جمع تصحیح (جمع سالم) با واو (یا یاء) و نون، و الف و تاء جمع بسته میشوند مگر در صفات مخصوص به مؤنث مثل مُرْضِع و مُطْفِل که تکسیر آن قیاسا جایز است (مَراضع و مَطافل). از صفات منطبق بر فعل جمعهای تکسیر زیر نیز در عربی شنیده شده: مَحاويج جمع مُحتاج، مفاطير جمع مُفطِر، مَياسير جمع موسِر، مَلاقِح جمع مُلقِح، و مناكير جمع مُنكَر (به معنای الداهي العاقل الفطن).
- اسم فاعل ثلاثی مجرد: اسم فاعل از ثلاثی مجرد در حرکات و سکنات تابع فعل خود نیست و در نتیجه به شکل قیاسی از آن جمع تکسیر ساخته میشود: کاتب كُتّاب، شاعر شُعَراء، كامل كَمَلَة، و هادٍ هُداة.
- اسم مفعول ثلاثی مجرد: از اسم مفعول ثلاثی مجرد معمولا جمع تکسیر ساخته نمیشود بلکه در مذکر عاقل با واو (یا یاء) و نون، و در مذکر غیر عاقل و مؤنث با الف و تاء جمع بسته میشود. در الفاظ زیر تکسیر مفعول بر وزن «مفاعیل» شنیده شده: «ملاعين، مجاهيل، ملاقيح، مضامين، مماليك، مشائيم، ميامين، مكاسير، مساليخ، مجانين، مناكيد، مراجيع، مشاهير».
- از وزنهای «فَعّال، فُعّال، فِعّيل، فُعّول، و فَيْعول» جمع تکسیر ساخته نمیشود و جمع جبّار به جبابرة شاذ است.
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
صیغه منتهی الجموع
منتهی الجموع از جموع کثرت به شمار میرود و عبارتست از هر جمعی که بعد از الف تکسیر آن دو حرف یا سه حرف که دومی آنها ساکن است قرار گرفته باشد مثل: دنانیر و دراهم. منتهی الجموع به این نام نامیده میشود چون جمع دوباره آن به شکل جمع تکسیر جایز نیست بر خلاف بعضی جموع تکسیر که دوباره جمع تکسیر بسته میشوند مثل شجر أشجار و أكلُب أكالب.
منتهی الجموع دارای نوزده وزن است که همگی به جز فَعالِل و فَعاليل، مربوط به اسمهای ثلاثی مزید هستند. مشهورترین وزنهای منتهی الجموع عبارتند از: «فَعالِل» مثل عَنادِل جمع عندليب، «فَعاليل» (دنانير)، «أفاعِل» (أكارِم)، «أفاعيل» (أساليب)، «تَفاعِل» (تَنابِل جمع تِنبَل به معناى القصير)، «تَفاعيل» (تَسابيح)، «مَفاعيل» (مَصابيح)، «يَفاعِل» (يَحامِد جمع يحمد که اسم مرد است)، «يَفاعيل» (ينابيع)، «فَواعِل» (كَواكِب)، «فَواعيل» (طَواحين)، «فَعائِل» (سَحائِب)، «فَياعِل» (صَيارِف)، «فَياعيل» (دَياجير)، «فَعالٍ» (فَتاوٍ)، «فَعالَى» (صَحارى)، «فُعالى» (حُبالى)، «فَعاليّ» (كَراسيّ).
صیغ منتهی الجموع ممنوع از صرف هستند.
این مقاله را هم بخوانید:
صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:
جمع الجمع
- جمع الجمع بر تعدادی بیش از ۹ تا دلالت دارد مثل: بيوت بيوتات، رجال رجالات، أكلب أكالب، أزهار أزاهير.
- منتهی الجموع اگر برای مذکر عاقل باشد به شکل جمع مذکر سالم، و اگر برای مؤنث یا مذکر غیر عاقل باشد به شکل جمع مؤنث سالم جمع بسته میشود مثل: أفاضل أفاضلون، صواحب صواحبات، صواهل صواهلات.
- جمع الجمع سماعی است و بر آن قیاس نمیشود.
جمعهایی که مفرد ندارند
در زبان عربی جمعهایی وجود دارد که زبانشناسان برای آن مفردی پیدا نکردهاند مثل: التعاجيب (به معنای العجائب)، التباشير (به معنای البشائر)، التجاويد (به معنای الأمطار الجيدة النافعة)، و الأبابيل (به معنای الفِرَق).
جمعهایی که مطابق با مفرد اصلی خود نیستند
از جمله جمعهایی که بر غیر مفرد خود جاری میشوند میتوان به این جمعها اشاره کرد: المحاسن جمع حُسن است که مفرد آن در اصل باید مَحْسَن باشد. الملامِح جمع لَمْحَة است که مفرد آن در اصل باید مَلْمَح باشد. المخاطر جمع خَطَر است که مفرد آن در اصل باید مَخْطَر باشد.همچنین مفرد نساء امرأة و مفرد مَناجِذ خُلْد است.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
ناشناس
500 روز پیشبا سلام
آیا همانطور که جمع مکسر قاضي میشه قضاة، جمع مکسر شاکي هم میشه شکاة؟ چرا؟ دلیل صرف و نحوی این جمع چیست؟
ممنون از وقتی که می گذارید.
مدیر سایت
500 روز پیشبا سلام
جموع تکسیر وزنهای بسیاری دارند که تحت یک قاعده واحد جمع نمیشوند و اکثر آنها سماعی، و بعضی قیاسی سماعی هستند.
در صفات؛ اصل بر جمع سلامت است اما در اسم فاعل ثلاثی جمع تکسیر نیز جایز است. برای مثال همان طور که گفتید جمع تکسیر القاضي القضاة است.
کلمات دیگری هم شبیه به القاضي وجود دارند که جمع مکسر آنها بر وزن القُضاة است مثل: «الداعي الدُعاة، الهادي الهُداة، الساعي السُعاة، الراعي الرُعاة، الباني البُناة، القاسي القُساة، الحافي الحُفاة، العاري العُراة، العاصي العُصاة، الراوي الرُواة، الجاني الجُناة، العاتي العُتاة» اما الزاما هر اسمی که بر وزن القاضي باشد این چنین نیست. کما این که جمع الراضي الراضون، جمع الفاني الفانون، و جمع الراجي الراجون است. در هر حال در تعیین جمع مکسر سماع دارای نقش اصلی است.
در مورد کلمه «الشاکي» که ذکر کردید، در فارسی جمع آن به شکل شُکات رایج است ولی در قوامیس عربی من این چنین جمعی را ندیدهام و جمع آن «الشاکون» است. شَكاة با فتح شین به معنای شکوی است. /موفق باشید