اسم فعل اسمی است که بر یک فعل معین دلالت دارد و دارای معنا و زمان و عمل آن فعل است ولی علامت فعل را قبول نمی‌کند یا تحت تأثیر عوامل وارد بر آن قرار نمی‌گیرد.

صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:

انواع اسم فعل

اسم فعل بر حسب اصالتش در دلالت بر فعل به سه گروه اسم فعل مرتجل، اسم فعل منقول، و اسم فعل معدول تقسیم می‌شود. و همچنین بر اساس فعلی که بر آن دلالت دارد به سه دسته اسم فعل ماضی، اسم فعل مضارع، و اسم فعل امر تقسیم می‌شود.

اسم فعل مرتجل

اسم فعل مرتجل اسم فعلی است که از ابتدا برای اسم فعل وضع شده است مثل: هیهات، أفّ، آمین، و شتّان. اسم فعل مرتجل غیر قیاسی و سماعی است.

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

اسم فعل منقول

اسم فعل منقول اسم فعلی است که در ابتدا برای معنای معین دیگری وضع شده و سپس تبدیل به اسم فعل شده است. اسم فعل منقول سماعی غیر قیاسی است و می‌تواند منقول از جار و مجرور، منقول از ظرف زمان، منقول از مصدر، و منقول از حرف تنبیه باشد:

  • «اسم فعل منقول از جار و مجرور» مثل: إليك به معنای خُذْ یا ابتعدْ، عليك به معنای التزمْ یا اعتصمْ، إليّ به معنای أقبلْ.
  • «اسم فعل منقول از ظرف زمان» مثل: أمامك به معنای تَقدّمْ، وراءك به معنای تأخّرْ، مكانكَ به معنای اثبُتْ، و دونك و عندك به معنای خُذْ.
  • «اسم فعل منقول از مصدر» مثل: رُوَيدَ به معنای تَمَهّلْ، بَلْهَ به معنای اترُك.
  • «اسم فعل منقول از حرف تنبیه» مثل: ها الكتاب به معنای خُذْه. «ها» می‌تواند به شکل «هاء» و به طور یکسان برای همه صیغه‌ها نیز به کار رود و البته فصیح‌تر آن است که همزه آن صرف شود یعنی: هاءَ برای واحد، هاءِ برای واحدة، هاؤما برای مثنی، هاؤم برای جمع مذکر، هاؤنّ برای جمع مؤنث. در آیه {فأمّا من أوتي كتابه بيمينه فيقول هاؤم اقرؤوا كتابيه} هاؤم اقرؤوا كتابيه به معنای خذوه فاقرؤوه است.
  • اسم فعل برای مذکر و مؤنث و مفرد و مثنی و جمع دارای ساختار یکسانی است مگر هنگامی که کاف خطاب به آن افزوده شود که در آن صورت بر حسب مخاطب در اِفراد و تثنیه و جمع و مذکر و مؤنث صرف می‌شود مثل: «دونكَ، دونكِ، دونكما، دونكم...الكتابَ». این کاف در اسم فعل منقول از جار و مجرور و ظرف مکان؛ لازم، و در منقول از مصدر؛ غیر لازم است مثلا می‌توانیم بگوییم رويدك یا رويدَ. در اعراب؛ اسم فعل منقول همراه با کاف خطاب یک کلمه به حساب می‌آید.

اسم فعل معدول

اسم فعل معدول تغییر یافته از اسم فعل امر است مثل: نَزالِ به معنای انزل، و حَذارِ به معنای احذَر. اسم فعل معدول قیاسی و بر وزن «فَعالِ» است و اختصاص به افعال ثلاثی تام متصرف دارد. «دَراكِ» به معنای أدرك و «بَدارِ» به معنای بادِرْ که هر دو از فعل ثلاثی مزید گرفته شده‌اند شاذ هستند و بر آن‌ها قیاس نمی‌شود.

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

اسم فعل امر

پرتعدادترین اسم فعل‌ها اسم فعل امر است. اسم فعل امر به معنای فعل امر است مثل: «آمين» به معنای استجبْ، «صَهْ» به معنای اسكتْ، «مَهْ» به معنای انکَفِفْ، «رُوَيدَ» به معنای أمهِلْ، «ها، هاءَ، هاك، دونك، عندك، و لديك» به معنای خذه، «عليك نفسَك و بنفسك» بمعنای الزمها، «إليك عنّي» به معنای تَنَحَّ، «إليك الكتاب» به معنای خذه، «إيهِ» به معنای امض في حديثك أو زدني منه، «حَيَّ» به معنای أقبِلْ یا عجِّل، «حَيَّ على الصلاة و على الخير و على العلم» به معنای هَلُمَّ إلى ذلك وتعالَ مُسرِعًا، «حَيَّهَلَ الأمر» به معنای ائته، «حَيَّهَلَ على الأمر» به معنای أقبِلْ عليه، «حَيَّهَلَ إلى الأمر» به معنای عجّل عليه و «حَيَّهَلَ بالأمر» به معنای عجّل به، «هَيّا و هيتَ» (با تثلیث تاء) به معنای أسرِعْ (هيتَ لك هم گفته می‌شود)، «مكانك» به معنای اثبُتْ، «أمامك» به معنای تقدَّمْ، «وراءَك» به معنای تأخَّرْ، و همچنین اسم فعل امر معدول قیاسی بر وزن «فَعالِ» مثل: حذارِ و نوالِ.

  • اسم فعل امر مبنی است و باید دارای فاعل مستتری به استتار وجوبی باشد که بر حسب مخاطب در تقدیر گرفته می‌شود.
  • اسم فعل امر بر اساس فعل آن می‌تواند متعدی یا لازم باشد.

صفحه «کلاس‌های نتحدث پلاس +» را ببینید:

اسم فعل مضارع

اسم فعل مضارع به معنای فعل مضارع است مثل: «أُفّ» به معنای أتضجّرُ، «أوَّهْ و آهِ» به معنای أتَوَجَّعُ، «وا و واهًا و وَيْ» به معنای أتعجّبُ، «بَخٍ» به معنای أستحسنُ، و «بَجَلْ» به معنای يكفي. اسم فعل مضارع مبنی و فاعل آن مستتر به استتار وجوبی است و در متعدی یا لازم بودن همانند فعل خود است.

اسم فعل ماضی

اسم فعل ماضی به معنای فعل ماضی است مثل: «هيهاتَ» به معنای بَعُدَ، «شَتّانِ» به معنای بَعُدَ وافترقَ، «وشکانَ و سرعانَ» (به تثلیث اول) به معنای أسرعَ، «بطْآنَ» (با ضم یا کسر باء) به معنای أبطأ. اسم فعل ماضی همواره مبنی است و فاعل آن یا ظاهر است مثل: {هيهات هيهات لما توعدون} یا مستتر با استتار جوازی است مثل: السفر هيهات. در این مثال فاعل هیهات ضمیر مستتر جوازا هو است که به سفر برمی‌گردد و جمله هیهات در محل رفع و خبر مبتدا است.

این مقاله را هم بخوانید:

چند نکته

  • اسم فعل در بیان معنا قوی‌تر از فعلی است که در معنای آن است. برای مثال بَعُدَ بیانگر معنای دوری است ولی هیهات بسیار دورتر از آن است.
  • تمامی اسم‌های فعل مبنی هستند و با این که اسم هستند محلی از اعراب ندارند.
  • نون تأکید هیچگاه به اسم فعل اضافه نمی‌شود.
  • اسم فعل با فاعل آن به منزله جمله فعلیه است و همه احکام جمله فعلیه مثل قرار گرفتن در موضع خبر یا صفت یا حال بر آن صدق می‌کند.

صفحه «کلاس‌های دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید: