«بناء» ثابت بودن علامت آخر یک کلمه در همه حالات و عدم تغییر آن با وجود تغییر عوامل وارد بر آن است و «مبنی» لفظی است که آخر آن با تغییر عوامل وارد بر آن تغییری نمیکند مثل الذي در جاء الذي نجح و شاهدت الذي نجح و مررت بالذي نجح. در مقابل کلمه بناء کلمه اعراب قرار دارد. «اعراب» عبارت است از تغییر اواخر کلمات در لفظ یا تقدیر بر اثر تغییر وظایف نحوی آن در جمله و «معرب» کلمهای است که بر اثر عوامل وارد بر آن دچار تغییر میشود مثل معلم در جاء المعلّمُ و شاهدت المعلّمَ و مررت بالمعلّمِ. در مجموعه مقالات «سخنی در اعراب» به تفصیل درباره انواع اعراب و علامتهای آن گفتگو کردیم. (مراجعه کنید به سخنی در اعراب | دفتر اول: «مقدمهای بر اعراب و انواع آن») این بار و در این مقاله به شرح انواع کلمات مبنی میپردازیم.
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
مبنیات یا کلمات مبنی
مبنی کلمهای است که علامت آخر آن همواره ثابت است و بر اثر عواملی که پیش از آن قرار میگیرند تغییری نمیکند. مبنیات شامل تمامی حروف و تعداد کمی از اسمها و همچنین فعلهای امر و ماضی و نیز فعل مضارعی که نون نسوه و نون توکید بدون فاصله به آن متصل باشد هستند. در مقابل؛ اکثر اسمها و همچنین فعل مضارعی که نون نسوه و دو نون توکید به آن متصل نباشد معرب هستند.
- نون نسوه همواره به شکل مباشر و بدون فاصله به فعل مضارع متصل میشود برخلاف نون توکید ثقیله و خفیفه که گاهی به صورت غیر مباشر به فعل مضارع اتصال پیدا میکنند.
- اگر بین نون توکید و فعل مضارع یک فاصله ظاهری مثل الف اثنین (مثل: أتقومانِّ بعملكما؟)، و یا فاصله مقدر مثل واو جماعت (مثل: أتقومُنَّ بعملكم؟)، و يا یاء مخاطبه (مثل: أتقومِنَّ بعملكِ؟) وجود داشته باشد فعل مضارع معرب است.
- اگر ناصب یا جازمی پیش از فعل مضارع مبنی بیاید فعل مضارع مبنی در محل نصب یا جزم است مثل: لن يرسبَنَّ المجتهد.
- به طور کلی اصل در حروف و افعال بر بناء و در اسماء بر اعراب است.
این مقاله را هم بخوانید:
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
اسمهای مبنی
اسمها اکثرا معربند و تنها تعداد کمی از آنها مبنی هستند. در این جا به مشهورترین اسمهای مبنی اشاره خواهیم داشت:
- ضمایر.
- اسمهای شرط و استفهام غیر مضاف به مفرد. بر خلاف أيّ شرطیه و استفهامیه که اگر به مفرد (یعنی غیر جمله و شبه جمله) اضافه شوند معرب هستند مثل: «أيُّ عمل تعملْه ينفعْك» و «أيُّ يوم تسافر فيه؟»
- اسمهای اشاره و موصول غیر مثنی. اسمهای اشاره و موصول مثنی یعنی اللذان، اللذين، ذان، ذين، تان، و تين، دارای اعراب مثنی هستند.
- اسمهای افعال.
- اسمهای مرکب؛ از جمله اعداد مرکب از یازده تا نوزده که مبنی بر فتح هر دو جزء هستند به جز اثني عشر و اثنتي عشرة که اعراب مثنی دارند.
- اسم لا نفی جنس در برخی حالات آن.
- منادای مفرد علم مثل: يا سمیرُ، و نکره مقصوده مثل: يا ولدُ انتبه.
- بعضی از ظروف مثل: حيثُ.
- علم مختوم به «ويه» در نظر آنان که آن را مبنی به شمار میآورند. (گروهی اعلام منتهی به ویه را ممنوع از صرف میدانند نه مبنی)
- کلماتی که بر وزن «فَعالِ» هستند مثل: قَطامِ (علم مؤنث)، فَجارِ (علم جنسی برای فجور)، حذامِ، و رقاشِ.
- اسمهای اصوات مثل: غاق و قب.
صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:
علامتهای بناء
علامتهای بناء به دو دسته فرعی و اصلی تقسیم شدهاند. برخی از علمای نحو معتقد به اصلی بودن همهی علامتهای اعراب و بناء هستند.
علامتهای اصلی بناء
علامتهای اصلی بناء چهار علامت سکون، فتح، ضم، و کسر هستند:
سکون
سکون در حالتهای زیر علامت بناء است:
- اسم مثل: كَمْ، و حرف مثل: قَدْ.
- فعل ماضی متصل به ضمیر رفع متحرک یعنی «تاء، نا، و نون نسوة» مثل: نجحتُ في الامتحان.
- فعل امر مجرد صحیح الآخر مثل ادرُسْ.
- مضارع متصل به نون نسوه مثل: الطالباتُ يدرسْنَ.
فتح
- اسم مثل كَيفَ.
- حرف مثل: ثُمَّ.
- فعل ماضی که به واو جماعت و ضمیر رفع متحرک متصل نباشد مثل: نجحَ المجتهدُ.
- فعل مضارع و فعل امری که نون توکید به آنها مستقیما متصل باشد مثل: والله لأجتَهِدَنَّ و أيّها الطالبُ اجتَهِدَنْ.
ضَمّ
- اسم مثل: حَيثُ.
- حرف مثل: مندُ به عنوان حرف جر.
- فعل ماضی متصل به واو جماعت مثل: المجتهدون نجححُوا.
کسر
- اسم مثل: هؤلاءِ.
- حرف مثل باء جرّ.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
علامتهای فرعی بناء
مشهورترین علامتهای فرعی بناء که جایگزین و نایب علامتهای اصلی هستند عبارتند از:
- حذف حرف عله از آخر فعل امر معتل الآخر مثل: اسمُ عن الصغائر که حذف در این جا نایب از سکون است.
- حذف نون در فعل امر مسند به الف اثنین یا واو جماعت یا یاء مخاطبة مثل: ادرسا، ادرسوا، ادرسي که هر سه فعلهای امر مبنی بر حذف نون هستند. حذف در این جا نایب از سکون است.
- کسره جمع مؤنث سالم مبنی که اسم لا نافیه للجنس باشد مثل: لا كسولاتِ في الصفّ. کسره در این جا نایب از فتح است.
- یاء در مثنی و جمع مذکر سالم مبنی وقتی که اسم لا نفی جنس قرار گیرند مثل: لا غائبَينِ يا غائبينَ اليوم. یاء در این حالت نایب از فتح است.
- الف در مثنای مبنی وقتی که منادای مفرد علم یا نکره مقصوده باشد مثل: يا سميران انتبها، يا طالبان اجتهدا. این الف نایب از ضم است.
- واو در جمع مذکر سالم مبنی وقتی که منادای مفرد علم باشد مثل: يا أحمدون انتبهوا. این واو نایب از ضم است.
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
بناء لازم و عارض
بناء به دو نوع لازم و عارض تقسیم میشود:
- «بناء لازم» هیچگاه از کلمه جدا نمیشود و در این کلمات دیده میشود: حروف، ضمائر، اسمهای شرط به جز أيّ، اسمهای استفهام به جز أيّ، اسمهای اشاره غیر مثنّاة، اسمهای موصول غیر مثنّاة، إذا شرطیه ظرفیه، اسمهای افعال، اسمهای کنایه، اسمهای اصوات محکیه، فعل ماضی، فعل امر، و کلماتی که بر وزن فَعالِ هستند.
- «بناء عارض» توسط یک علت عارض ایجاد میشود و در این کلمات به چشم میخورد: کلمات مرکبی مثل بیتَ لحمَ، علم مختوم به ویه نزد برخی نحاة، عدد مرکب به غیر از جزء اول اثني عشر و اثنتي عشرة، اسم لا نافیه للجنس وقتی مضاف یا شبیه به مضاف نباشد، منادای علم مفرد یا نکره مقصوده، جهات ششگانه و هر آن چه که در معنای آنهاست وقتی در لفظ و نه در معنی از اضافه قطع شده باشند مثل: قبلُ و فوقُ، فعل مضارع متصل به نون اناث یا نون توکید مباشر.
دیدگاه خود را بنویسید