«علم نحو» آگاهی از اصول و ضوابطی است که حالتهای کلمه را در جمله از حیث اعراب و بناء بیان میکند. گرچه نحو و اعراب مفاهیمی هستند که گاه به جای یکدیگر به کار رفتهاند اما در واقع نحو راه شناخت اعراب، و اعراب تغییر یا عدم تغییر حرکات آخر یک کلمه در جمله است. شناخت این تغییرات برای آنانی که در پی یادگیری صحیح زبان عربی به دور از خطا و اشتباه در گفتار و نوشتار هستند از راه علم نحو و با فراگیری اعراب فراهم میشود. بر این اساس اعراب از مهمترین مباحث نحو عربی بلکه مهمترین آنها به شمار میآید. در این مجموعه نوشتار سعی دارم تا با بیان اصول پایهای مبحث اعراب دیدگاهی کلی از آن در پیش روی علاقمندان زبان عربی قرار دهم. نگاه صحیح به موضوع اعراب عامل مهمی در پیشبرد استراتژی آموزشی شما در طول دورههای آموزش زبان عربی خواهد بود.
این مقاله را هم بخوانید:
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
اعراب
کلمهی اعراب از نظر لغوی معانی مختلفی دارد مانند: بیان، آشکار کردن، واضح و روشن ساختن و درست سخن گفتن، که نزدیکترین معنا به معنای اصطلاحی آن در نحو؛ بیان و اظهار است چرا که اعراب وظایف کلمات را در جمله و موقعیت آنها را در سیاق بیان میکند. در اصطلاح نحوی، تغییر در آخر کلمات اعراب نام دارد. این تغییر ناشی از عوامل وارد بر کلمه و تغییر وظایف نحوی آن واژه است. برای درک بهتر موضوع به این جملهها توجه کنید:
- جَاءَ سعیدٌ: در این جمله سعیدٌ فاعلِ جَاءَ و مرفوع است.
- رَأیتُ سعیدًا: در این جا سعیدًا مفعولِ رَأَى و منصوب است.
- مَرَرْتُ بِسعیدٍ: در این عبارت سعیدٍ به وسیله حرف جرّ «بِـ» مجرور شده است.
این تغییراتی که در آخر اسم «سعید» مشاهده میکنید همان اعراب لفظ سعید است. «جَاءَ»، «رَأَى»، و «بِـ» هرکدام عاملی هستند که در کلمه سعید تأثیر گذاشتهاند و به اصطلاح در آن عمل کردهاند. فعل جَاءَ با عمل در اسم سعید آن را به عنوان فاعل خود مرفوع ساخته. رَأَى در سعید اثر کرده و آن را به عنوان مفعول خود منصوب نموده است و حرف جر «بِـ» هم با عمل در کلمه سعید آن را مجرور کرده است. در واقع اختلاف در عوامل و تغییر در وظایف نحوی کلمه موجب تغییر در اعراب آن میشود.
صفحه «کلاسهای نتحدث پلاس +» را ببینید:
شکلهای اعراب
کلماتی که قابلیت اعراب دارند با چهار شکل اعرابی دیده میشوند:
- رفع، و علامت آن ضمه یا جایگزین ضمه در آخر کلمه است.
- نصب، و علامت آن فتحه یا جایگزین فتحه در آخر کلمه است.
- خفض (جرّ)، که علامت آن کسره یا جایگزین کسره در آخر کلمه است.
- جزم، که علامت آن سکون یا جایگزین سکون در آخر کلمه است.
درباره علامتهای جایگزین به زودی مفصلا صحبت خواهیم کرد.
توجه داشته باشید که جرّ مخصوص اسم و جزم مختص فعل است. اما رفع و نصب؛ هم در فعل و هم در اسم به کار میروند.
صفحه «اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:
انواع اعراب
اعراب به سه شکل اعراب ظاهری، اعراب تقدیری، و اعراب محلی وجود دارد.
۱. اعراب ظاهری
در اعراب ظاهری با تغییر عوامل وارد بر یک کلمه تغییرات بارزی در آخر آن کلمه پدید میآید و در نتیجه علامتهای اعراب بر حسب وظیفه آن کلمه در جمله ظاهر میشوند، مثل: جاء محمدٌ، و رأیت محمدًا، و مررت بمحمدٍ.
۲. اعراب تقدیری
شکل برخی کلمات و خصوصیت حرفی که در آخر آن کلمه قرار گرفته است گاهی مانع ظاهر شدن علامتهای اعراب میشود. به این مثالها دقت کنید: جَاءَ المُصطَفَى، رَأَیتُ المُصطَفَى، مَرَرَتُ بِالمُصطَفَى. میبینید که علیرغم اختلاف عوامل، تغییری در آخر کلمه المصطفی رخ نداده است چرا که اصولا علامتهای اعراب نمیتوانند روی الف آخر این کلمه ظاهر شوند و بنابراین در تقدیر فرض میشوند. به این نوع اعراب؛ اعراب تقدیری میگویند. اعراب تقدیری در واقع به سه علت تعذّر، ثقل و مناسبت ظاهر نمیشود و در کلمات زیر به چشم میخورد:
- اسم مقصور: اسم معربی است که با الف لازمه (اصلی) که قبل از آن فتحه باشد پایان مییابد مثل: المصطَفَى، النَّدَى، التُّقَى، الرِّضَا والعَصَا.
- اسم منقوص: اسم معربی است که با یاء لازمه (اصلی) که قبل از آن کسره باشد پایان مییابد. اعراب اسمهای منقوص در دو حالت رفع و جر تقدیری است مثل «جاء القاضِي» و «مررت بالقاضِي». اما در حالت نصب علامت اعراب ظاهر میشود مثل: «رأیت القاضِيَ». (همچنین مراجعه کنید به مقاله اسم منقوص و احکام آن)
- اسم مضاف به یاء متكلم، مثل: هذا كتابي، قرأت كتابي، نظرت فی كتابي. برای اطلاع بیشتر درباره اسمهایی که به یاء متکلم اضافه میشوند مراجعه کنید به مقاله اضافه در زبان عربی | دفتر دوم.
- در فعل مضارع معتل الآخری که منتهی به الف باشد مثل «یخشى» و «یسعى» علامت اعراب هنگام رفع و نصب تقدیری است مثل: «سعيد يسعى للخير، ولن يسعى إلى الشرّ».
- در فعل مضارع معتل الآخری که منتهی به واو یا یاء باشد ضمه مقدّر است مثل: {أدعو إلى اللهِ على بصيرةٍ}، ولی فتحه در آن ظاهر میشود مثل: {لن ندعُوَ من دونه أحدًا}.
کلماتی که اعراب ظاهری یا تقدیری دارند کلمات مُعرَب نامیده میشوند و در مقابل آن کلمات مَبنی قرار دارند.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
کلمات مبنی: در مقابل اصطلاح اعراب، اصطلاح بِناء وجود دارد. «بناء» یعنی حرکت آخر یک کلمه علیرغم عواملی مختلفی که بر آن وارد میشود و با وجود نقشی که در جمله دارد تغییر نمیکند. بر این اساس الفاظی که همواره شکلی ثابت دارند و اعراب در آنها چه ظاهرا و چه تقدیرا نمایان نمیشود کلمات مَبنی نامیده میشوند. از جمله مبنیات؛ ضمائر، اسمهای موصول، اسمهای اشاره، اسمهای شرط، اسمهای استفهام، فعل ماضی، فعل امر، فعل مضارعی که نون نسوة یا نون توكید به آن متصل شده، و همه «حروف معانی» را میتوان نام برد.
۳. اعراب محلی
به موقعیت «کلمه مبنی» یا «جمله» هنگامی که یک نقش نحوی را ایفا کنند «اعراب محلی» گفته میشود: در جمله «هذا كتابٌ» «هذا» اسم اشاره و در محل رفع و مبتدا است. در جمله «البَغْيُ مرتَعُه وخيمٌ»: «مرتعُه وخيمٌ» جمله اسمیه و در محل رفع و خبر است. (مراجعه کنید به انواع خبر در مقاله جمله اسمیه و نواسخ آن)
دیدگاه خود را بنویسید