عناوین اصلی دفتر دوم از مبحث اضافه در زبان عربی عبارتند از: حذف مضاف، حذف مضاف الیه، احکام مضاف به یاء متکلم، گفتاری در اسمهای دائم الاضافه یا ملازمه للاضافه، حکم ظروفی که به معنای إذ و إذا هستند، و کلامی درباره احکام کلا و کلتا و کل.
این مقاله را هم بخوانید:
حذف مضاف و مضاف الیه
- حذف مضاف: اگر مضاف حذف شود معمولا مضاف الیه جایگزین آن میشود مثلا در آیه کریمه: {وأُشرِبوا في قلوبهم العِجلَ} العجل به معنای «حبّ العجل» است. در «أكُلَّ امرئٍ تحسبين امرأ … ونارٍ تَوقَّدُ في الليل نارًا» ونارٍ یعنی: وکلَّ نارٍ که بعد از حذف کلّ، نار مجرور باقی مانده و کل در تقدیر گرفته میشود. کل محذوف معطوف بر کل امرئ متقدم است. توقّد فعل مضارع تتوقّدُ است که یک تاء آن حذف شده. برای اطلاع بیشتر درباره حذف تاء در ابتدای فعل مضارع راحغه کنید به مقاله چند نکته جالب درباره «ادغام» که کمتر شنیدهاید!
- حذف مضاف الیه: با حذف مضاف الیه، مضاف سه حالت خواهد داشت:
- حذف اعراب و تنوین و بناء بر ضم: {لله الأمر من قبلُ و من بعدُ} یعنی من قبل الغلب وبعده.
- باقی ماندن اعراب و تنوین: {وكلًّا ضربنا له الأمثال} یعنی كلّ قوم.
- باقی ماندن اعراب و حذف تنوین با این شرط که اسمی بر مضاف عطف شود که در اسمی دیگر مثل مضافِ محذوف عمل کرده باشد : أكلتُ ربعَ ونصفَ ما قُدّم لي.
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
مضاف به یاء متکلم
اسمهایی که به یاء متکلم اضافه میشوند در دو شکل اسمهای صحیح الآخر و غیر صحیح الآخر بررسی میشوند:
- اگر اسم صحیح الآخر یا شبیه به صحیح (یعنی اسم منتهی به واو یا یائی که ماقبل آنها ساکن است مثل دَلْو و ظَبْي) به یاء متکلم اضافه شود کسر آخر مضاف برای مناسبت با یاء و بناء یاء متکلم بر سکون یا فتح واجب است. در آیه {قل إنّ صلاتِي ونسكِي ومحياي ومماتِي لله رب العالمين} نافع و ابو جعفر «مماتي» را با فتح یاء و بقیه قراء با یاء ساکن خواندهاند.
- اگر یک اسم غیر صحیح الآخر یعنی اسم مقصور و منقوص و نیز مثنی و جمع، به یاء متکلم اضافه شود ساکن کردن آخر مضاف و بناء یاء متکلم بر فتح واجب است. این قاعده در حالتهای زیر قابل بررسی است:
- اگر اسم مقصور به یاء متکلم اضافه شود اسکان آخر آن و فتح یاء واجب است: {قال هي عصايَ أتوكّأ عليها وأهشّ بها على غنمي}
- اگر اسم منقوص به یاء متکلم اضافه شود یاء آن در یاء متکلم که مبنی بر فتح است ادغام میشود مثل: يا قاضيَّ. أجيب داعيَّ إلى الخير.
- اگر مثنی به یاء متکلم اضافه شود نون آن به جهت اضافه حذف میشود و در حالت نصب و جر یاء مثنی در یاء متکلم ادغام میشود مثل: رأيت ابنَيّ، سلّمت على رفيقتَيَّ. اما در حالت رفع؛ الف مثنی بر حالت خود باقی میماند و پس از آن یاء متکلم آورده میشود مثل: نجح صديقايَ. در همه این حالات یاء متکلم مبنی بر فتح است.
- اگر جمع مذکر سالم به یاء متکلم اضافه شود نون آن به جهت اضافه حذف میشود. در حالت نصب و جر یاء آن مستقیما در یاء متکلم ادغام میشود و در حالت رفع واو پس از قلب به یاء در یاء متکلم ادغام خواهد شد. در واقع شکل جمع مذکر سالم هنگام اضافه به یاء متکلم در هر سه حالت رفع و نصب و جر یکسان است: «جاء معلمِيَّ ورأيت معلمِيَّ ومررت بمعلمِيَّ». یاء متکلم هم در همه آنها مبنی بر فتح است. در بیان اعراب جاء معلميَّ که در اصل جاء معلمویَ بوده است میگوییم: معلميَّ فاعل مرفوع با واو منقلب از یاء و یاء در محل جر بالاضافه. {وما أنتم بمصرخيَّ إنّي كفرت بما أشركتمون من قبل}، {يا بنيَّ اذهبوا وتحسّسوا من يوسف وأخيه}.
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
اسمهای دائم الاضافه
اسمهای دائم الاضافه یا ملازمة للإضافة اسمهایی هستند که باید همواره به ما بعد خود اضافه شوند و اگر مضاف الیه آنها حذف شود معنی بر آن دلالت خواهد داشت. این اسمها در چهار گروه تقسیمبندی میشوند:
اول اسمهایی که وجوبا به اسم مفرد ظاهر یا ضمیر اضافه میشوند به شکلی که قطع اضافه در آنها تنها از جهت لفظ و نه از نظر معنی جایز است مثل: كلّ، بعض، أي، غیر، مع، و جهات ششگانه یعنی فوق، تحت، یمین، شمال، أمام، خلف و آن چه شبیه آنهاست مثل قدّام، وراء، أسفل، و عَلُ (به معنای فوق).
دوم اسمهایی که وجوبا به اسم مفرد ظاهر یا ضمیر اضافه میشوند و قطع اضافه در آنها لفظا جایز نیست. این اسمها عبارتند از:
- اسمهایی که به اسم ظاهر مفرد اضافه میشوند مثل أولو، أولات، ذو (به معنای صاحب)، ذات (به معنای صاحب)، ذوا، ذووا، ذواتا، ذوات، مثل أولو فضل
- اسمهایی که معمولا به ضمیر مخاطب و نه ضمیر دیگری اضافه میشوند مثل مصادری که تنها در لفظ مثنی هستند و برای بیان معنای تکرار به کار میروند. از جمله: «لبّيك، سعديك، حنانيك، دواليك، هذاذيك، حذاريك، حجازيك» (به معنای تلبية بعد تلبية، إسعادا بعد إسعاد، حنانا بعد حنان، مداولة بعد مداولة، قطعا بعد قطع، حذرا بعد حذر، وحجزا بعد حجز)
- اسمهایی که به ضمیر اضافه میشوند مثل کلمه «وحد» و «کلّ وقتی که برای توکید به کار میرود»: جاء المعلم وحدَه، {فسجد الملائكة كلّهم أجمعون}. (مراجعه کنید به کلّ و جمیع در مقاله شناخت توابع | دفتر سوم: «توکید»)
- اسمهایی که به اسم ظاهر یا ضمیر اضافه میشوند مثل: كلا، كلتا، عند، لدى، سوى، و قصارى الشيء و حمادى الشيء که هر دو به معنای غاية الشيء هستند. {كلتا الجنتين آتت أكلها ولم تظلم منه شيئا}، «قصاراك أن تنجح في الامتحان». در پایان همین مقاله مجددا درباره کِلا و کِلتا و کلّ صحبت خواهیم کرد.
سوم اسمهایی که وجوبا به جمله فعلیه یا اسمیه اضافه میشوند مثل: حیث و إذ. {فكلوا منها حيث شئتم رغدا}، {وإذ يرفع إبراهيم القواعد من البيت وإسماعيل}. بعضی علمای نحو اضافه شدن حیث را به اسم مفرد در صورت باقی ماندن بر بناء بر ضم جایز میدانند.
چهارم اسمهایی که وجوبا تنها به جمله فعلیه اضافه میشوند مثل «إذا شرطیه دال بر مستقبل» و «لمّا ظرفیه». کوفیون دخول إذا را بر جمله اسمیه بر اساس آیه {إذا السماء انشقت} جایز میدانند. بصریون قائلند که السماء فاعل فعل انشقت محذوفی است که انشقت ذکر شده آن را تفسیر میکند.
صفحه «کلاسهای میزگرد عربی» را ببینید:
ظروفی که به معنای إذ و إذا هستند
ظروفی مثل «یوم» و «حین» در اصل معربند ولی به جهت حمل بر معنای «إذ» و «إذا» مبنی میشوند. این اسمها اگر به اسم معرب یا جمله اسمیه اضافه شوند معرب بودنشان ترجیح دارد. نافع مدنی «یوم» را در آیه {قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم} مفتوح خوانده است. در قرائت او «یوم» ظرف زمان مبنی بر فتح در محل رفع خبر است یعنی علیرغم اضافه شدن به فعل غیر مبنی، مبنی است. دیگر قراء «یوم» را معرب دانسته و آن را به عنوان خبر «هذا» مرفوع خواندهاند. این بیت را هم از نابغه ذبیانی ببینید: «على حينَ عاتبت المشيب على الصِّبا ... فقلت ألمّا تصْحُ والشيب وازع»
در پایان از میان اسمهای دائم الاضافه اشاره دوبارهای خواهیم داشت به کلا و کلتا و کل.
کلا و کلتا
کلا و کلتا همواره به اسمی اضافه میشوند که یا در لفظ و یا در معنی دلالت بر دو تا بودن داشته باشد، مثل: «كلا الصديقين وفيّ»، یا «كلانا موافق على رأي صاحبه». همان طور که در مثالها میبینید فصیحتر آن است که برای عود ضمیر به کلا و کلتا با مراعات لفظ، ضمیر عاید را مفرد در نظر بگیریم مثل: {کلتا الجنتین آتت أکلها ولم تظلم منه شیئا}. گاهی هم بنا بر معنی ضمیر مثنی در نظر گرفته میشود: كِلا المُجدَّين نجحا، كِلتا الطالبتين وصلتا.
همان طور که گذشت کلا و کلتا هم به اسم ظاهر و هم به ضمیر اضافه میشوند. در هنگام اضافه کلا و کلتا به اسم ظاهر الف آن دو همواره باقی میماند و اعرابشان اعراب اسم مقصور است و به همین دلیل حرکات سهگانه در آخر آنها به دلیل تعذر در تقدیر گرفته میشود. اگر کلا و کلتا به ضمیر اضافه شوند ملحق به مثنی هستند و در نتیجه الف در آنها علامت رفع، و یاء علامت جر و نصب است: وصل المسافران کلاهما، زرت المتحف كلَيهما، كتبت في الصحيفتين كلتيهما.
کلا و کلتا معمولا برای تاکید به کار میروند. (مراجعه کنید به کلا و کلتا در مقاله شناخت توابع | دفتر سوم: «توکید»)
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
کلّ
کل اگر به اسم معرفه اضافه شود در عود ضمیر ترجیحا مراعات لفظ آن میشود: {وكلّهم آتيه يوم القيامة فردا} و در صورت اضافه به نکره مراعات معنی و عود ضمیر به شکل جمع فصیحتر است: {كلّ حزب بما لديهم فرحون}. اگر مضاف الیه کلّ حذف شود و معنای آن در نیت باشد کل تنوین میگیرد و ترجیحا مراعات معنی و عود ضمیر جمع بر آن است: {كلٌّ إلينا راجعون}.
دیدگاه خود را بنویسید