ادغام در زبان عربی مبحثی است که هم در قواعد عربی و هم در تجوید و علم القراءات به آن پرداخته شده و به نظر می‌رسد از سوی قاریان قرآن کریم بیشتر مورد توجه بوده است. هدف از ادغام؛ تسهیل و تخفیف در کلام یعنی سهولت و روانی و سادگی در بیان است و از این منظر دارای اهمیت خاص خود است. در این مقاله ضمن آشنایی با بعضی شروط وجوب ادغام در نحو عربی، با برخی شباهت‌ها و تفاوت‌ها در نوع برخورد علمای نحو و قراء با موضوع ادغام آشنا خواهیم شد.

این مقاله را هم بخوانید:

صفحه «کلاس‌های دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:

ادغام

ادغام در واقع ترکیب و آمیختن دو حرف همسان (متماثل) و یا دو حرف قریب المخرج (متقارب) است به شکلی در پایان تنها یک حرف مشدد داشته باشیم. تمرکز ما در این جا بر ادغام متماثلین در قواعد عربی است. به ادغام متقاربین در قرآن کریم و در علم القراءات مفصلا پرداخته شده است. در زبان عربی هنگامی که دو حرف متحرک متماثل در کنار هم واقع شوند، با ساکن کردن حرف اول، آن را در حرف متحرک دوم ادغام می‌کنیم که در نهایت یک حرف مشدد باقی می‌ماند. مثل: شَدَدَ ← شَدَّ، ملِلَ ← مَلَّ، و حَبُبَ ← حَبَّ. (در مثال‌ها به حرکت دو حرف متماثل، قبل و بعد از ادغام دقت کنید). در دو حرف متماثلی که اولی متحرک و دومی ساکن باشد ادغام صورت نمی‌گیرد مثل: حلَلْتُ.

صفحه «کلاس‌های میزگرد عربی» را ببینید:

شروط وجوب ادغام

در قواعد عربی برای وجوب ادغام یازده شرط گفته شده که مطرح ساختن همه آن‌ها از حوصله این گفتار خارج است اما با طرح دو شرط اساسی سعی خواهم کرد نکاتی مهم و کاربردی از ادغام در نحو عربی و قرائت‌های قرآن کریم را بیان کنم.

شرط اول

اولین شرط برای ادغام دو حرف متماثل این است که باید هر دو حرف همسان در یک کلمه قرار گرفته باشند که اگر در دو کلمه بودند آن وقت ادغام جایز است نه واجب. مثلا در جَعَلَ لَكَ می‌توانیم بگوییم جَعَلَّكَ. حتما توجه دارید که وقتی صحبت از جواز ادغام می‌کنیم در واقع جوازی است که از نقطه نظر نحوی مطرح است اگر نه ادغام در قرآن کریم مبتنی بر علم قرائت و تابع نقل است و جواز و وجوب آن بر اساس روایت تعیین می‌شود. برای مثال ادغام کبیر (یا همان ادغام در دو کلمه) در قرائت عاصم؛ چه در روایت حفص و چه در روایت شعبه وجود ندارد ولی در روایت السوسی از أبو عمرو به وفور دیده می‌شود.

شرط دوم

دومین شرط برای ادغام متماثلین این است که دو حرف متماثل در ابتدای کلمه نباشند مثلا در «دَدَنٍ» (به معنای لعبٌ ولهو) ادغام صورت نمی‌گیرد. توجه داشته باشید که اگر «دو حرف تاء» در یک کلمه جمع شوند خواه در اول و خواه در وسط آن، ادغام در آن‌ها جایز است. برای مثال در «تتابع» و «تتجلى» دو تاء در ابتدای کلمه و در «اقتتل» و «استتر» دو تاء در وسط کلمه جمع شده‌اند و در همه‌ی آن‌ها مجاز به ادغام هستیم. در ادامه به موضوع جمع شدن دو تاء در یک کلمه بیشتر خواهیم پرداخت. 

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

اجتماع دو تاء در ابتدای فعل ماضی

فعل ماضی «تَتابعَ» را در نظر بگیرید. دو حرف تاء متحرک در ابتدای این کلمه جمع شده‌اند پس برای ادغام، ابتدا تاء اول را ساکن می‌کنیم و با ترکیب آن در دومی یک تاء مشدد خواهیم داشت و کلمه ما می‌شود: «تّابع». چون ابتدا به ساکن در زبان عربی وجود ندارد تّابع قابل نطق نیست. با اضافه کردن یک همزه وصل به ابتدای تّابع می‌توانیم «اتّابع» را بخوانیم. 

اجتماع دو تاء در ابتدای فعل مضارع

در فعل مضارع نیز همانند آن چه در فعل ماضی انجام شد ادغام دو تاء و آوردن همزه جایز است: «تتجلی» ← «اتّجلی». دقت داشته باشید بسیاری از علمای نحو عربی آوردن همزه وصل را در ابتدای فعل مضارع صحیح نمی‌دانند لذا از نظر ایشان هنگام ابتدا به یک فعل مضارع این نوع ادغام مجاز نیست اما هنگام وصل به ما قبل که نیاز به همزه وصل نیست این ادغام جایز است. با اندک آشنایی با علم القراءات خواهید دید که در قرآن کریم شواهد بسیاری از این نوع ادغام در روایت البزی از ابن کثیر بخُلف عنه یافت می‌شود. در آیه {إن الذين توفاهم الملائكة}، تَوَفّاهم در اصل «تَتَوَفّاهم» است و البزی آن را با ادغام دو تاء با تشدید خوانده است: إن الذينَ تّوفاهم الملائكة. در {ولا تيمّموا الخبيث منه تنفقون} هم با ادغام دو تاء در تتیمموا و با اشباع مدّ «لا» این چنین خوانده است: ولآ تّيمّموا الخبيث منه تنفقون . مثال‌های فراوانی برای این نوع ادغام در روایت البزی از ابن کثیر پیدا خواهید کرد. 

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

حذف تاء در فعل مضارع

در فعل مضارع علاوه بر ادغام دو تاء، روش دیگری نیز برای تسهیل و تخفیف در کلام وجود دارد و آن حذف یکی از دو تاء است مثلا «تَتَقَدَّمُ» با حذف تاء اول آن می‌شود «تَقَدَّمُ»، یا «تَتَکَلَّمُ» می‌شود «تَکَلَّمُ». این حذف در قرآن کریم در مواضع بسیاری آمده است. برای نمونه در آیه {تَنَزَّلُ الملائكة والروح فيها} در سوره مبارکه قدر تَنَزَّلُ در اصل تَتَنَزَّلُ بوده که تاء آن از باب تخفیف حذف شده است.

خلاصه

آن چه گفته شد همه‌ی احکام ادغام در زبان عربی و یا در علم القراءات نبود بلکه تنها سعی کردم با تمرکز بر موضوع اجتماع دو تاء در ابتدای فعل ماضی و مضارع، مسأله ادغام و حذف را در این دو فعل روشن سازم. بر این اساس درمی‌یابیم که هنگام جمع دو تاء در ابتدای فعل ماضی؛ دو حالت ادغام و عدم ادغام، و در فعل مضارع؛ سه حالت ادغام، عدم ادغام و حذف جایز است.

صفحه «دوره‌های متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:

نکته آخر

یک نکته باقی می‌ماند و آن اجتماع دو تاء در وسط کلمه است که برای فهم آن به این دو مثال دقت کنید: 

اقتَتَلَ، يَقتَتِلُ ← قَتَّلَ، يَقَتِّلُ 

استَتَترَ، يَستَتِرُ ← ستَّرَ، يَسَتِّرُ

در این حالت شکل فعل ماضی در باب افتعال و تفعیل یکسان می‌شود. مواظب باشید آن‌ها را با هم اشتباه نکنید!