همان طور که میدانید کلمات در زبان عربی بر اساس موقعیتشان در سیاق و وظایفی که در جمله به عهده دارند و همچنین بر اساس عوامل وارد بر آنها دچار تغییراتی در آخر خود میشوند. این تغییرات در علم نحو در مبحث اعراب و در چهار شکل رفع، نصب، جرّ و جزم مورد بررسی قرار میگیرد. این بار از میان علامتهای اعراب به شرح علامتهای رفع میپردازیم.
این مقاله را هم بخوانید:
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
علامتهای رفع
از جمله وظایف نحوی که اقتضای رفع دارند و کلمه هنگام ایفای آن نقشها مرفوع میشود؛ فاعل، مبتدأ، خبر و فعل مضارع مجرد از عوامل نصب و جزم است. علامتهای رفع در این گونه کلمات عبارتند از: ضمة، واو، ألف، و نون.
ضمه
مهمترین و پرکابردترین علامت رفع ضمه است و به همین دلیل علامت اصلی رفع به شمار میآید. ضمه در اسمهای مفرد، جموع تکسیر، جمع مؤنث سالم، و بعضی از فعلهای مضارع علامت رفع است.
- اسم مفرد: اسم مفرد اسمی است که بر یک فرد دلالت دارد و علامت رفع آن ضمه است: در جمله «جاء زيدٌ صاحِبُ العلاء»، «زيدٌ» اسم مفرد و فاعل و مرفوع و علامت رفع آن ضمه ظاهر در آخر آن است. «صاحبُ» اسم مفرد، مرفوع و نعت (صفت) برای زيد و علامت رفع آن نیز ضمه ظاهر است. اگر اسم مفرد از اسمهایی باشد که حرکات اعراب در آخر آن ظاهر نمیشود علامت رفع آن ضمه مقدر است. (مراجعه کنید به اعراب تقدیری در دفتر اول این مقاله با نام «مقدمهای بر اعراب و انواع آن») در آیه کریمه {وقال موسى ربِّي أعلم بمن جاء بالهدى مِن عنده} «موسى» فاعل مرفوع وعلامت رفع آن ضمه مقدر است که به دلیل مقصور بودن امکان ظهور ندارد. «ربِّي» مبتدأ و مرفوع وعلامت رفع آن ضمه مقدر است که به سبب مضاف بودن به ياء متكلم ظاهر نمیشود.
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
- جمع تكسير: چنان که در بحث انواع جمع گفته شد جمع تکسیر جمعی است که ساختار مفرد آن هنگام جمع تغییر میکند و این تغییر میتواند با افزودن یا کاهش حروف و یا تغییر در حرکات باشد. (مراجعه کنید به مقاله آن چه درباره «اسم» باید بدانید: «جمع مؤنث سالم» و «جمع تکسیر») علامت رفع در جمع تکسیر ضمه است. در دو جملهی؛ «بَنى حضارتَنا رجالٌ عظماءُ» و «في المكتبة كتبٌ وصحفٌ قيّمةٌ»، کلمات رجالٌ، عظماءُ، كتبٌ، و صحفٌ همگی جمع تكسير و مرفوع و علامت رفع آنها ضمه ظاهره در آخرشان است.
- جمع مؤنث سالم: علامت رفع جمع مؤنث سالم ضمه است. در آیه {والمؤمنونَ والمؤمناتُ بعضُهم أولياءُ بعضٍ}، «المؤمناتُ» معطوف بر مبتدا و مرفوع و علامت رفع آن ضمه است.
- فعل مضارعی که به آخر آن چیزی متصل نباشد که موجب بناء یا رفع آن با نون باشد: علامت رفع فعل مضارعی که خالی از نون نسوة و نون توکید مباشر و همچنین الف اثنين و واو جماعة و ياء مخاطبة باشد، ضمه است. مثل: يَصِلُ و يهتَدِي، یصل مرفوع با ضمهی ظاهر و یهتدي معتل الآخر و مرفوع با ضمه مقدر است.
صفحه «کارگاه تخصصی سخنرانی و خطابه» را ببینید:
واو
به جز ضمه که علامت اصلی رفع است، دیگر علامتهای رفع علامتهای فرعی یا علامتهای نیابی هستند و اعراب آنها اعراب با حرف نامیده میشود. از جمله این علامتهای نیابی «واو» است که در دو گروه از اسمها یعنی أسماء ستة و جمع مذکر سالم به نیابت از ضمه ظاهر میشود:
- أسماء ستة: اعراب اسماء سته فرعی و با حرف است. این اسمها که با واو مرفوع میشوند عبارتند از: «أبٌ» {وأبونا شيخٌ كبيرٌ}، «أخٌ» {اذهب أنت وأخوك بآياتي}، «ذو» بمعنای صاحب {واللهُ ذو الفضلِ العظيمِ}. توجه داشته باشید که «ذو موصول» به معنای «الذی» مبنی است و در این بحث وارد نمیشود مثل قول الشاعر: «وإِن الْمَاءَ مَاءُ أَبي وجَدِّي…وبِئْري ذُو حَفَرْتُ وَذُو طَوَيْتُ». چهارمین اسم از اسماء سته «فمٌ» است بشرط آن که میم آن حذف شود: «يداك أوكتا وفوك نفخ». دیگری «حمٌ» به معنای پدر همسر است مثل؛ زيد حمو هند، و بالاخره «هَنٌ» که برای کنایه به آن چه که گوینده از تصریح به آن اکراه دارد به کار میرود مثل: هنو فلان كذا.
برای این که اعراب اسماء ستة با حرف باشد چند شرط لازم است:
- اول این که این اسمها مفرد باشند. در حالت مثنی اعراب این اسمها اعراب مثنی و در حالت جمع اعراب آنها اعراب جمع است: {وورِثَه أبواه..}، {آباؤكم وأبناؤكم لا تدرون أيهم أقرب لكم نفعا}.
- دوم مصغّر نباشند که اگر به شکل اسم تصغیر بیایند اعراب آنها با حرکت است و با ضمه مرفوع میشوند مثل: هذا أُخَيٌّ زيد.
- سوم مضاف به غیر یاء متکلم باشند. اگر مضاف نباشند اعراب آنها با حرکت است و با ضمه مرفوع میشوند مثل: {وإن كان رجلٌ يورَث كلالةً أو امرأةٌ وله أخٌ}، و اگر به ياء متكلم اضافه شوند همان طور که در مبحث اعراب تقدیری گفتیم با ضمه مقدر مرفوع میشوند مثل: {إنّ هذا أخي له تسعٌ وتسعون نعجةً}.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
- جمع مذكر سالم: جمع مذکر سالم و جمعهای ملحق به آن با واو به نیابت از ضمه مرفوع میشوند {التائبونَ العابدونَ الحامدونَ السائحونَ الراكعونَ الساجدونَ الآمرونَ بالمعروفِ والناهونَ عن المنكرِ والحافظونَ لحدودِ اللهِ وبشّر المؤمنينَ}. جمعهای «ملحق به جمع مذکر سالم» جمعهایی هستند که دارای همه شروط جمع مذکر سالم نیستند (مراجعه کنید به شروط جمع مذکر سالم در مقاله «آن چه درباره «اسم» باید بدانید: «مثنی» و «جمع مذکر سالم») مثل أُولو، بنون، أهْلُون، سِنُون، عالَمُون، أرَضُون، علیّون. {قالوا نحن أولو قوة وأولو بأس شديد}، {المالُ والبنونَ زينةُ الحياة الدنيا}، و قول لبيد: «وما المالُ والأهلونَ إلا ودائعُ…ولا بُدَّ يوما أن تُرَدَّ الودائعُ». الفاظ عقود در اعداد (یعنی عشرون، ثلاثون.. تا تسعون) هم به جمع مذکر سالم ملحق میشوند: {إنّ هذا أخي له تسعٌ وتسعون نعجةً}.
الف
الف تنها در اسمهای مثنی و ملحق به مثنى علامت رفع است: {هذانِ خصمانِ اختصموا في ربّهم}. اسمهای «ملحق به مثنی» اسمهایی هستند که تعریف مثنی کاملا بر آنها منطبق نیست و عبارتند از: «كلا و كلتا» هنگامی که به ضمیر اضافه شوند {إمّا يبلغنّ عندك الكبرَ أحدُهما أو كِلاهما} و «اثنان واثنتان» {حين الوصيّة اثنانِ ذوا عدلٍ منكم}.
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
نون
نون علامت رفع در أمثلة خمسة در فعل مضارع است. امثله یا افعال خمسه فعلهای مسند به الف اثنين، واو جماعت و یاء مخاطبه هستند و عبارتند از صیغههای «يفعلان، تفعلان، يفعلون وتفعلون وتفعلين». به نون علامت رفع در أمثلة خمسة «نون عوض از رفع» هم گفته میشود. به این مثالها دقت کنید: المعلمان يدرّسان الطلابَ، الطبيبتان تداويان المرضى، أنتما تعملان عملا متقنا، أنتم تدرسون النحو، هم يدرسون الطبّ، أنتِ تكتبين بخطّ جميل. از آن جایی که این نون در حالت رفع دیده میشود و در نصب و جزم حذف میشود به عنوان علامت رفع در افعال خمسه شناخته میشود. درباره حذف نون عوض از رفع در بحث علامتهای نصب و جزم دوباره گفتگو خواهیم کرد.
دیدگاه خود را بنویسید