توابع به دلیل برخورداری از جنبههای کاربردی در مهارتهای اصلی زبان عربی، مورد توجه و اهتمام فراوان اساتید و فراگیران زبان عربی هستند. در ادامهی مجموعه مقالات شناخت توابع این بار به یک تابع مهم دیگر یعنی توکید و انواع آن؛ توکید لفظی و توکید معنوی خواهیم پرداخت.
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
توکید و انواع آن
توکید تابعی است که از طریق تکرار، متبوع خود را تقویت میکند و توهم احتمالات مختلفی را که درباره آن به ذهن شنونده میرسد برطرف میکند، مثل: جاء زيد نفسه يا جاء زيد زيد. توکید در زبان عربی یا لفظی است و یا معنوی.
توکید لفظی
توکید لفظی با تکرار مؤکَّد یا آوردن مترادف آن انجام میشود. توکید لفظی میتواند اسم ظاهر، ضمیر بارز، فعل، حرف و یا جمله باشد. اسم ظاهر مثل: زرت زيدا زيدا، ضمیر بارز مثل: قُمنا نحن، {يا آدم اسكن أنت وزوجك الجنة}. فعل مثل: جاء جاء محمد، جاء أتى محمد. حرف مثل: لا لا أخون الأمانة. و جمله مثل: جاء عليٌّ جاء عليٌّ.
توکید معنوی
توکید معنوی تابعی است که بر حقیقی بودن معنای متبوع خود تأکید دارد و احتمالات ناخواستهای مثل مبالغه و مجاز و سهو و نسیان را درباره آن برطرف میکند و همچنین در مواردی عمومیت و شمول آن را نشان میدهد. جملهی «ماه را دیدم» میتواند حمل بر مجاز شود و یا از گزاره «اشعار سعدی را حفظ کردم» میتوان این طور برداشت کرد که بعضی اشعار او را حفظ کردم اما با گفتن این که: «خود ماه را دیدم» (رأيت القمر عينه) و یا «همه اشعار را حفظ کردم» (حفظت الأشعار كلّها) دیگر آن احتمالات به کلی برطرف میشود. طبیعی است که در صورت نبود این چنین احتمالاتی دیگر آوردن توکید جایی ندارد.
صفحه «کلاسهای زبان رسانه» را ببینید:
الفاظ توکید معنوی
توكيد معنوی با ذکر یکی از الفاظ توکید معنوی که به ضمیر مناسب با مؤکَّد اضافه شده باشد ساخته میشود. الفاظ توکید معنوی عبارتند از: «نفس و عين، کُلّ و جميع، كلا و كلتا، و عامّة»: جاء الرجل عينه والرجلان أنفسهما، رأيت القوم كلهم، جاء الرجلان كلاهما والمرأتان كلتاهما.
نفس و عین
نفس و عین برای رفع احتمال مجاز و سهو و نسیان به کار میروند.
- نفس و عین با مؤکَّد مفرد؛ مفرد و با مؤکَّد مثنی و جمع؛ به شکل جمع تکسیر بر وزن أفعُل میآید: جاء المحمدان أعينهما وأنفسهما، جاءت الفاطمات أنفسهنّ وأعينهنّ. در مؤکَّدِ مثنی؛ إفراد و تثنیهی نفس و عین هم جایز است که البته ضعیف است.
- نفس و عین را میتوان با باء زائده مجرور ساخت: «جاء عليّ بنفسِه» به جای «جاء علي نفسُه».
کلّ و جمیع
کلّ و جمیع دلالت بر شمول و احاطه دارند.
- مؤکَّد کل و جمیع هیچگاه مثنی نیست بلکه باید جمع یا مفردی باشد که خودش یا عاملی در آن قابل تجزیه باشد مثل: حضر الضيوف كلهم، قرأت الكتاب كله، اشتريت الحصان كله (حصان به اعتبار خرید قابل تجزیه است).
- بعد از کلّ به منظور تقویت توکید و تثبیت قصد شمول، «أجمع» (و توابع آن یعنی أكتع و أبتع و أبصع) آورده میشود مثل: جاء الركب كله أجمع. بعد از «کلّها» کلمه «جمعاء»، بعد از «کلّهم» لفظ «أجمعون» و بعد از «کلّهن» از کلمه «جُمَع» استفاده میشود. {فسجد الملائكة كلّهم أجمعون}
- به کار بردن أجمع و مشتقات آن بدون کلّ نیز ممکن است: {فكُبكِبوا فيها هم والغاوون وجنودُ إبليسَ أجمعون}، {فلو شاء لهداكم أجمعين}، {قال فبعزّتك لأغوينّهم أجمعين}
- تثنیه أجمع و جمعاء مجاز نیست بلکه به جای آن از کِلا و کِلتا استفاده میشود. یعنی به جای "جاء الرجلان أجمعان" و "جاءت المرأتان جمعاوان" میگوییم: «جاء الرجلان کلاهما» و «جاءت المرأتان کلتاهما».
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
کِلا و کلتا
هدف از آوردن کلا و کلتا اثبات یک حکم برای دو مؤکَّد به همراه هم است.
- «کلا» برای تأکید مثنای مذکر و «کلتا» برای تأکید مثنای مؤنث به کار میرود: نجح الأخوان كلاهما و فازت البنتان كلتاهما.
- در تأکید با کلا و کلتا معنایی که به دو مؤکَّد نسبت داده میشود باید یکسان باشد بنابراین نمیتوان گفت: مات هشام وعاش بكر كلاهما.
- کلا و کلتا همانند دیگر الفاظ توکید معنوی حاوی ضمیری هستند که به مؤکَّد باز میگردد.
عامّة
عامّة مثل کل و جمیع دلالت بر شمول و احاطه دارد و بیانگر مفهوم عمومیت است. تاء در آخر کلمه عامّة؛ زائده لازمه است و دلالت بر مبالغه دارد نه تأنیث لذا بین مذکر و مؤنث یکسان است: حضر الطلاب عامّتهم، حضر الجيش عامّته، حضرت الفرقة عامّتها، حضر الفريقان عامّتهما.
صفحه «گفتگوی تخصصی عربی» را در نتحدث پلاس + ببینید:
اعراب توکید
لفظ توكيد همیشه بعد از مؤكَّد میآید و در اعراب تابع آن است مثل: جاء القومُ كلُّهم، زرت القومَ كلَّهم، سلّمت على القومِ كلِّهم. «كلّهم» به عنوان توكيد و به پیروی از متبوع خود در جمله اول مرفوع، در جمله دوم منصوب، و در جمله سوم مجرور شده است.
اگر لفظ توکید قبل از مؤکَّد بیاید اعراب آن تابع جایگاهش در جمله است و دیگر توکید به حساب نمیآید. در جملهی «كلّ إخوتنا طيبون» كلّ مبتدا است نه توکید.
توکید نکره
توکید در اصل مخصوص معارف است و مؤکِّد با اضافه شدن به ضمیر مناسب با متبوع خود، در معرفه بودن از آن پیروی میکند. بصریون توکید نکره را منکر شدهاند و کوفیون آن را با این سه شرط پذیرفتهاند: اول این که توکید مفید باشد، دوم: نکره محدود باشد و سوم: تنها از الفاظ احاطه و شمول یعنی کل و عامّة و جمیع برای تأکید نکره استفاده شود. بنا بر نظر کوفیون جملهی «دَرستُ أسبوعا كلّه» صحیح است اما نمیتوان گفت: «صمت الدهر كلّه» يا «سرت شهرا نفسه».
توکید ضمیر
- برای توکید ضمیر مرفوع متصل یا مستتر به وسیله «نفس و عین» باید ابتدا آن ضمیر را با یک ضمیر منفصل مرفوع تأکید کرد: جئت أنا نفسي. اما در ضمایر منصوب و مجرور این چنین شرطی لازم نیست: أكرمتهم أنفسهم و مررت بهم أنفسهم.
- تمامی ضمایر متصل مرفوع و منصوب و مجرور با ضمیر منفصل مرفوع تأکید میشوند: قمت أنت، أكرمتك أنت، مررت بك أنت.
- ضمیر میتواند با یک ضمیر دیگر و یا با اسم ظاهر تأکید شود: جئت أنت نفسك و أحسنت إليهم أنفسهم، بر خلاف اسم ظاهر که تنها با اسم ظاهر تأکید میشود نه با ضمیر مثل: جاء عليّ نفسه، و نمیگوییم: جاء عليّ هو.
این مقالهها را هم بخوانید:
دیدگاه خود را بنویسید