تقدیم در جمله می‌تواند به دو شکل انجام گیرد: اول تقدیم با نیت تأخیر و دوم تقدیم بدون نیت تأخیر. در «تقدیم با نیت تأخیر» کلمه‌ای که مقدم شده بر حکم پیشین خود باقی است مثل خبر وقتی بر مبتدا مقدم شود یا مفعولی که بر فاعل مقدم شده است. در این حالت خبر با تقدیم بر مبتدا از خبر بودن خود خارج نمی‌شود. همین طور مفعول با این که پیش از فاعل آمده اما هنوز مفعول به است و نقش آن در جمله تغییری نمی‌کند. در هر دو جمله «ضرب زيدٌ عمرًا» و «ضرب عمرًا زيدٌ» زید مسند الیه و فاعل، و عمرو مسند و مفعول است. در مقابل در «تقدیم بدون نیت تأخیر» حکم و باب و اعراب کلمه‌ای که مقدم شده تغییر می‌کند. در جمله «رأیت زیدًا» زید مفعول به، و در «زیدٌ رأیته» مبتدا است. در جمله دوم در واقع جای مسند و مسند الیه و حکم و اعراب زید و معنای جمله تغییر کرده است. آن چه در مجموعه مقالات تقدیم و تأخیر مطرح می‌شود اشاره به تقدیم از نوع اول آن دارد. 

این مقاله را هم بخوانید:

صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:

تقدیم مسند 

 حق مسند در زبان عربی تأخیر است یعنی در اصل باید مسند الیه بر مسند مقدم شود مانند تقدیم فعل بر فاعل و مبتدا بر خبر و صاحب الحال بر حال. اما گاهی بنا بر اقتضای کلام مسند مقدم می‌شود و پیش از مسند الیه آورده می‌شود. در این جا به برخی از موارد اقتضای تقدیم مسند اشاره خواهیم کرد:

تخصیص مسند الیه به مسند

یکی از مقتضیات تقدیم مسند تخصیص و قصر مسند الیه بر مسند به معنای انحصار مسند الیه در مسند است. {لله الحمدُ} یعنی حمد مخصوص الله است نه دیگری و سیاق آن با {الحمدُ لله} که مسند الیه در آن مقدم شده متفاوت است. تقدیم مسند در آیه کریمه {لا فيها غَولٌ ولا هم عنها ينزفون} نفی ضرر و فساد از شراب آخرت و اثبات آن برای شراب دنیاست. اگر آیه {ذلك الكتاب لا ريب فيه} به شکل "لا فیه ریب" بود معنای نفی ریب از قرآن و اثبات آن برای دیگر کتب را داشت که این البته مورد نظر نبوده است و لذا بدون تعریض به دیگر کتب آسمانی ریب از قرآن کریم نفی شده است. بر همین سیاق وقتی می‌گوییم «في الغرفة المجاورة هدوءٌ» هدف تنها صحبت از اتاق مجاور نیست بلکه اثبات آرامش برای اتاق مجاور و نفی آن از اتاقی است که در آن به سر می‌بریم. به همین ترتیب «في الجماعة قوةٌ» یعنی قدرت در اتحاد و ضعف در تفرقه است. در این مثال‌ها نیز هدف از تقدیم مسند تخصیص است: {لله ما في السماوات وما في الأرض}، {فلله الحمد ربِّ السماوات وربِّ الأرض ربِّ العالمين}، {لكم دينكم ولي دين}، «على الله اعتمادي»، «لك العتبى حتى ترضى».

صفحه «گفتگوی تخصصی عربی» را در نتحدث پلاس + ببینید:

اشاره به خبر بودن مسند

یکی دیگر از مقتضیات تقدیم مسند بر مسند الیه اشاره به این است که مسند خبر است نه صفت چرا که صفت بر موصوف خود مقدم نمی‌شود اما خبر می‌تواند مقدم بر مبتدا باشد. در جمله «في المدينة تاجرٌ عُرِف بالأمانة» جار و مجرور «في المدينة» خبر برای تاجر است اما اگر گفته شود: «تاجرٌ في المدينة» ممکن است این توهم پیش آید که في المدينة صفت تاجر است. از سوی دیگر وقتی مسند خبر شد دلالت آن بر آن چه گوینده در مقام بیان آن است قوی‌تر خواهد بود زیرا خبر در جمله رکن است و دلالت آن از صفت قوی‌تر است. در آیه کریمه {ولكم في الأرض مستقرّ ومتاع إلى حين} اگر گفته می‌شد "مستقرٌّ في الأرض لكم" لکم می‌توانست صفت یا خبر باشد. همین طور در {ولكم في القصاص حياة}. «له هممٌ لا منتهى لكِبارها ... وهمّته الصغرى أجلّ من الدهر / له راحةٌ لو أنّ معشارَ جودها ... على البَرّ كان البرُّ أندى من البحر»

تشویق

پیش از این در دفتر اول از این مقاله دانستیم که تقدیم مسند الیه موجب ایجاد شوق برای توجه به مسند و اطلاع از آن است. به همین ترتیب تقدیم مسند خصوصا آن گاه که طولانی باشد موجب تشویق به شنیدن مسند الیه است مثل: {إنّ في خلق السماوات والأرض واختلاف الليل والنهار لآيات لأولي الألباب}، كالظلمات الباطل، كالنور الإيمان.

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

تفاؤل 

به معنای خوش‌بینی و فال نیکو زدن و انتظار خبر خوش است مثل: في عافية أنت، نجحت العملية الجراحية، طاب يومك، «سعدَت بغرّة وجهك الأيام ... تزيّنت ببقائك الأيام»

اغراض دیگر تقدیم مسند

از دیگر اغراض تقدیم مسند می‌توان به تعجب، بزرگداشت، مدح، ذم، و مراعات توازن و سجع در جمله اشاره کرد: لله درّك، عظيم أنت، نعم البديل من الذلة الاعتذار، بئس العوض من التوبة الإصرار، {خذوه فغلّوه ثمّ الجحيم صلّوه}

مقاله «اسلوب مدح و ذمّ» را هم بخوانید.

تقدیم و تأخیر در جمله استفهامیه

در این جا مناسب است که اشاره‌ای داشته باشیم به موضوع تقدیم و تأخیر در اسلوب استفهام. در جمله استفهامیه آن چه مشکوک و نامعلوم است و درباره آن پرسش می‌شود باید مقدم شود مثلا هنگام سوال درباره فاعل باید آن را بلافاصله پس از ادات استفهام مقدم بر دیگر اجزای جمله آورد مثل {أأنت فعلت هذا بآلهتنا يا إبراهيم}. اما اگر سؤال درباره فعل مطرح می‌شود نه فاعل آن باید فعل را در ابتدا آورد مثل: أكتبت الموضوع الذي تريد كتابته؟ بدین ترتیب تفاوت دو جمله «أزيد نجح؟» و «أنجح زيد؟» را درمی‌یابیم. در این زمینه همچنین مراجعه کنید به مقاله ادوات استفهام | دفتر اول: کاربرد صحیح «همزه و هل».

صفحه «مکالمه عربی مقدماتی» را ببینید: