در این مقاله درباره دو حرف استفهام «همزه و هل» در زبان عربی سخن خواهیم گفت. عناوین اصلی مقاله عبارتند از: اسلوب استفهام، ادوات استفهام، استفهام تصوری، استفهام تصدیقی، همزه استفهامیه و ویژگیهای آن، موارد خروج همزه از معنای استفهام، ویژگیهای «هَل» و در نهایت مقایسهای میان همزه استفهامیه و هل.
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
اسلوب استفهام
استفهام به معنای طلب فهم، از اسالیب طلبی به شمار میآید که با آمدن یکی از ادوات سیزدهگانه استفهام در ابتدای جمله شکل میگیرد. ادوات استفهام عبارتند از: «همزه، هل، مَن، مَنذا، ما، ماذا، متی، أيّ، أین، کیف، أیّان، کم و أنّی». از میان ادوات استفهام «همزه و هل» حرف و بقیه اسم هستند.
استفهام در زبان عربی به دو شکل کلی تصدیقی و تصوری انجام میشود. استفهام تصدیقی آن استفهامی است که تنها به دنبال پاسخی برای اثبات یا نفی یک موضوع است و پاسخ آن فقط «نعم» یا «لا» خواهد بود، مثل «أسمير مسافر؟» و «هل جاء الطبيب؟». استفهام تصوری اما با تعیین یک امر از میان دو یا چند گزینه شکل میگیرد، مثل: «أسعيد عندك أم خالد؟» و «من نجح؟» و «أين كتابي؟» و «متى اللقاء؟»
همزه استفهامیه
اصلیترین و پرکاربردترین ادوات استفهام؛ «همزه» است که ویژگیها و احکام خاص خود را دارد. همزه استفهام مبنی بر فتح است و در جمله محلی از اعراب ندارد.
ویژگیهای «همزه استفهامیه»
- «همزه» هم برای تصدیق و هم برای تصور به کار میرود مثل؛ «أنبيل ناجح أم عادل؟» و «أسمير مسافر؟»، بر خلاف «هل» که تنها برای تصدیق کاربرد دارد: «هل جاء الطبيب؟».
- حذف همزه استفهام در جمله برای تخفیف در کلام جایز است: «إلى بغداد سفركم أم إلى البصرة؟» که تقدیر آن هست: «أإلى بغداد سفركم أم إلى البصرة؟»
- «مستفهم عنه» یعنی آن چه درباره آن سؤال میشود بلافاصله بعد از همزه استفهامیه میآید، مثلا در جمله؛ «أزيد نجح؟» سؤال درباره شخص «زید» است، اما در «أنجح زيد؟» سوال درباره فعل «نجاح» است. بنابراین جملههایی مثل؛ "أجالس زيد أم خالد؟" و "أزيد جالس أم قائم؟" صحیح نیستند، و به جای آنها باید بگوییم: «أجالس زيد أم قائم؟» و «أزيد جالس أم خالد؟»
- در همزه استفهامیه هنگام استفهام تصوری، أم معادله در ترکیب جمله قرار میگیرد: {يا صاحبَي السجن أأربابٌ متفرقون خيرٌ أم اللهُ الواحد القهار}
- همزه دارای صدارت تام است و به همین دلیل بر حروف عطف «واو و فاء و ثم» تقدم دارد؛ {أولم يسيروا في الأرض}، {أفلا تعقلون}، {أثُمّ إذا ما وقع آمنتم به} بر خلاف هل و دیگر ادوات استفهام که بعد از عاطف میآیند: {فهل أنتم منتهون}، {فأين تذهبون}، {فأنى تؤفكون}
- همزه استفهام میتواند در ابتدای جملههای اسمیه و فعلیه مثبت یا منفی قرار گیرد، مثل؛ {أأنت فعلت هذا بآلهتنا يا إبراهيم} و {ألم أقل لك أنك لن تستطيع معي صبرا}، در حالی که «هل» و دیگر اسمهای استفهام تنها بر سر جمله مثبت میآیند.
- هنگامی که همزه استفهامیه بر ادوات نفی وارد میشود پاسخ مثبت به آن با «بلی» خواهد بود، مثلا در پاسخ به جملهی؛ «ألم تكن حاضرا في الحفل؟» اگر حاضر بودهاید و جوابتان مثبت است میگویید؛ «بلی»، اما اگر حاضر نبودهاید و پاسختان منفی است با «نعم» نفی را تأیید میکنید و میگویید: «نعم، لم أكن حاضرا.»
- همزه بر «ادوات شرط» و «إنّ» وارد میشود مثل؛ {أفإن متّ فهم الخالدون}، و {أإنّك لأنت يوسف؟}
صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:
خروج همزه از معنای استفهام
گاهی همزه از معنای استفهام حقیقی خارج میشود و معانی جدیدی به خود میگیرد. برخی از این معانی عبارتند از:
- تسویه: برای بیان یکسان بودن دو چیز در نزد گوینده: {وسواء عليهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون}
- انکار: {فاستفتهم ألربك البنات ولهم البنون}
- توبیخ: {أتعبدون ما تنحتون}، {أغير الله تدعون}
- تقریر: یعنی وادار ساختن مخاطب به اقرار به امری: {أأنت قلت للناس اتخذوني وأمي إلهين من دون الله}
- تهكم: به معنای طعنه و استهزاء است: {قالوا يا شعيب أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد آباؤنا}
- امر: {وقل للذين أوتوا الكتاب والأميين أأسلمتم} یعنی: أسلِموا (ایمان بیاورید)
- تعجب: {ألم تر إلى ربك كيف مد الظل}
- استبطاء: یعنی اعتقاد به این که انجام یک امری دیر شده و به طول انجامیده است: {ألم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر الله}
صفحه «کلاسهای نتحدث پلاس +» را ببینید:
هَل
دومین حرف از حروف استفهام «هَل» است که مبنی بر سکون بوده محلی از اعراب ندارد.
ویژگیهای «هَل»
- «هل» برای تصدیق به کار میرود نه تصور، به عبارت دیگر؛ جواب جمله سؤالی که با «هل» شروع میشود باید حتما «نعم» یا «لا» باشد، بنابراین این سؤال که "هل خالد حضر أم زيد؟" درست نیست.
- «هل» در ابتدای جملهی فعلیه و اسمیهی مثبت میآید مثل «هل عاد زيد؟»، {قال له موسى هل أتبعك على أن تعلمن مما علمت رشدا} و «هل زيد مريض؟»، {فيقولوا هل نحن منظرون}. بنابراین جمله "هل لم يقُم زيدٌ؟" که در آن هل بر سر جمله منفی آمده صحیح نیست، اما گاهی استفهام با هل با هدف نفی انجام میشود که در این حالت بر سر خبر بعد از آن «إلا» قرار میگیرد مانند؛ {هل جزاء الإحسان إلا الإحسان}. توجه داشته باشید که اگر هل بر اسمی که بعد از آن فعل باشد (یا به عبارتی؛ جمله اسمیهای که خبر آن جمله فعلیه باشد) وارد شود مثل؛ «هل أخوك نجح؟» اسم بعد از هل معمولِ فعل مقدری به شمار میآید که فعل ظاهر آن را تفسیر میکند. (هل نجح أخوك نجح؟)
- «هل» بر خلاف همزه بعد از حروف عطف قرار میگیرد مثل: {فهل أنتم منتهون} و {فهل يُهلَك إلا القوم الفاسقون} و بر ادوات شرط و «إنّ» هم وارد نمیشود. بدین ترتیب جملهی؛ "هل إذا دعوتك تلبّي دعوتي؟" صحیح نیست.
- «هل» فعل مضارع را به آینده اختصاص میدهد و بنابراین جملهی؛ "هل يقوم زيدٌ الآن؟" صحیح نیست، یا در مثل آیه کریمه؛ {أتعبدون ما تنحتون} هل نمیتواند جایگزین همزه شود.
صفحه«گفتگوی تخصصی عربی» را در نتحدث پلاس + ببینید:
مقایسه بین همزه و هل
همزه | هل |
برای تصدیق و تصور به کار میرود | تنها برای تصدیق به کار گرفته میشود |
حذف آن از کلام جایز است | حذف آن در کلام جایز نیست |
مستفهمعنه بلافاصله پس از همزه میآید | قرار گرفتن مستفهمعنه بلافاصله بعد از هل ضرورتی ندارد |
هنگام استفهام تصوری، «أم معادله عاطفه» در ترکیب جملهی آن قرار میگیرد | «أم معادله» در ترکیب جملهی آن وارد نمیشود |
استفهام از منفی و مثبت با آن جایز است | استفهام از منفی با آن جایز نیست |
قبل از ادوات عطف قرار میگیرد | بعد از ادوات عطف قرار میگیرد |
ورود آن بر «إنّ» جایز است | ورود آن بر «إنّ» جایز نیست |
بر ادوات شرط وارد میشود | بر ادوات شرط وارد نمیشود |
فعل مضارع را به آینده اختصاص نمیدهد | فعل مضارع را به آینده اختصاص میدهد |
دیدگاه خود را بنویسید