فعل مضارع با آمدن یکی از جوازم قبل از آن مجزوم می‌شود. جوازم بر دو گونه‌اند: گروهی که تنها یکی فعل را مجزوم می‌کنند مثل: «لا تيأسْ من رحمة الله»، و گروهی که دو فعل را جزم می‌دهند مثل: «مهما تفعلْ تُسألْ عنه». فعل مضارع همچنین با شروطی در جواب طلب مجزوم می‌شود. جزم فعل مضارع ممکن است لفظی یا محلی باشد مثل: لا تشتغلَنَّ بغير النافع. در این دفتر به جوازم یک فعل و جزم در جواب طلب می‌پردازیم. ادوات شرط جازم که دو فعل را مجزوم می‌کنند موضوع دفتر دوم این مقاله خواهد بود.

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

جزم یک فعل

چهار حرف «لَم، لَمّا، لام امر، و لا ناهیة» تنها یک فعل بعد از خود را مجزوم می‌کنند.

لَم و لَمّا

لَم و لَمّا به نام «حرف نفی و جزم و قلب» نامیده می‌شوند زیرا ضمن این که فعل مضارع را نفی می‌کنند و آن را مجزوم می‌سازند زمان آن را از حال یا آینده به ماضی تغییر می‌دهند مثلا «لم أكتبْ» و «لمّا أكتبْ» یعنی در زمان گذشته ننوشته‌ام.

فرق بین لَم و لَمّا

  1. «لم» برای نفی مطلق است و استمرار نفی با آن تا زمان حال جایز است ولی واجب نیست بنابراین اگر بگوییم «لم أفعل ثمّ فعلتُ» صحیح است. «لَمّا» همه اجزای زمان گذشته را به طور کلی نفی می‌کند تا به حال برسد. بنابراین درست نیست که بگوییم: "لمّا أفعل ثمّ فعلتُ" چون «لمّا أفعل» یعنی تا الآن انجام نداده‌ام و «ثمّ فعلتُ» با آن در تناقض است. «لمّا» «حرف استغراق» نیز نامیده می‌شود زیرا نفی با آن تمام زمان گذشته را در بر می‌گیرد.
  2. احتمال انجام فعلی که با «لم» منفی شده دیگر وجود ندارد ولی امید رخ دادن فعل منفی با «لمّا» هنوز هست. «لمّا أسافرْ» یعنی هنوز سفر نکرده‌ام ولی احتمال آن وجود دارد.
  3. «لم» می‌تواند بعد از ادوات شرط قرار گیرد مثل: «إن لم تجتهد تندم» ولی «لمّا» هیچگاه بعد از ادوات شرط نمی‌آید.
  4. حذف مجزومِ «لمّا» جایز است مثل: «قاربت المدينة ولمّا». یعنی: لمّا دخلتها، ولی حذف مجزوم «لم» جز در ضرورت جایز نیست: «احفظ وديعتك التي استُودِعْتَها ... يومَ الأعازب إن وصلتَ وإن لمِ» به معنای «إن لم تصل» (یا بنا بر روایت إن وُصِلَت یعنی «إن لم توصَلْ»).

لام امر

لام امر برای درخواست انجام فعل به کار می‌رود مثل: {لِينفقْ ذو سعة من سعته}

لا ناهیة

با لا ناهیه ترک فعل درخواست می‌شود مثل: {ولا تجعلْ يدك مغلولة إلى عنقك ولا تبسطْها كلّ البسط فتقعدَ ملوما محسورا}

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

نکات

  • «لَمّا» وقتی بر «فعل ماضی» وارد می‌شود نافیه جازمه نیست بلکه به معنای «حین» است. مثلا لمّا اجتهد أكرمتُه به معنای حين اجتهد أكرمتُه است. از سوی دیگر وارد آوردن لمّا به معنای حین بر فعل مضارع خطاست و بنابراین "لمّا يجتهدُ أكرمه" غلط است و باید گفت: حین يجتهدُ أكرمه.
  • «لام امر» همواره مکسور است مگر این که بعد از «واو و فاء» قرار گیرد که در این صورت غالبا ساکن می‌شود مثل: {فليستجيبوا لي وليؤمنوا بي}. لام امر گاهی بعد از «ثمّ» نیز ساکن می‌شود مثل: {ثمّ ليقضوا تفثهم وليوفوا نذورهم وليطّوّفوا بالبيت العتيق} 
  • «لام امر» بر فعل غایب معلوم و مجهول و بر مخاطب مجهول و متکلم مجهول وارد می‌شود. لا ناهیه بر غائب معلوم و مجهول و مخاطب معلوم و مجهول و متکلم مجهول وارد می‌شود. لام امر و لا ناهیه در کمتر حالتی بر متکلم مفرد معلوم وارد می‌شوند چون کسی به خودش به تنهایی امر نمی‌کند اما ورود آن بر متکلمی که با دیگری همراه است امکان دارد مثل: {ولْنَحمِلْ خطاياكم}، «إذا ما خرجنا من دِمشقَ فلا نَعُدْ ... لها أبدًا مادام فيها الجَراضمُ». ورود لام امر بر فعل مخاطب معلوم هم بسیار کم رخ می‌دهد زیرا برای امر مخاطب صیغه خاص اِفعلْ وجود دارد.
  • طلب انجام یا ترک فعل اگر از رتبه پایین به بالا باشد «دعاء» نام دارد. در این حالت لام و لا «حرف دعاء» نامیده می‌شوند مثل: {يا مالك لِيقضِ علينا ربّك}، و {ربّنا لا تؤاخذنا بما نسينا أو أخطأنا}. همچنین در دعا به فعل امر با صیغه «فعل دعاء» گفته می‌شود مثل: {ربّ اغفر لي}.

صفحه «کلاس‌های زبان رسانه» را ببینید:

جزم در جواب طلب

فعل مضارعی که در جواب طلب یعنی «امر، نهی، دعاء، استفهام، عرض، تحضیض، تمنّی، و ترجّی» آمده باشد با شروطی مجزوم می‌شود.

این مقاله را هم بخوانید:

شروط صحت جزم در جواب طلب

برای مجزوم شدن فعل مضارع در جواب طلب باید جمله مضارعیه؛ جزای طلب یعنی مسبَّب از آن باشد مثل: «ارحموا من في الأرض يرحمْكم من في السماء». در نبود این شرط جزم صحیح نیست و فعل مضارع یا به اعتبار این که جمله استئنافیه است مرفوع خواهد بود، و یا در محل نصب حال قرار دارد مثل {ولا تمننْ تستكثرُ}، و یا در محل نعت است مثل: {فهبْ لي من لدنك وليًّا يرثني ويرث من آل يعقوب} (در غیر قرائت ابو عمرو و کسایی که یرثني و یرث را با جزم ثاء خوانده‌اند). در آیه کریمه {خذ من أموالهم صدقةً تطهّرُهم وتزكّيهم بها وصلّ عليهم} «تطهّرُهم» می‌تواند بنا بر جمله مستأنفه مرفوع، یا در محل نصب صفت برای صدقة یا در محل نصب حال از فاعل خذ باشد.

در «طلب با لا ناهیه» باید معنای جمله با حذف لا و قرار دادن إن شرطیه همراه با لا نافیه به جای آن کماکان برقرار باشد مثل: لا تعجلْ في أمورك تسلمْ ← إن لا تعجلْ في أمورك تسلمْ. در نبود این شرط جزم فعل مضارع صحیح نیست. برای مثال تحترقُ در «لا تقتربْ من النار تحترقُ» نمی‌تواند مجزوم باشد چون معنای "إن لا تقتربْ من النار تحترقْ" معنای درستی نیست.

در «طلب با غیر لا ناهیه» معنا باید بعد از قرار دادن إن شرطیه به همراه فعلِ برگرفته از سیاق به جای آن چه بیانگر طلب است کماکان صحیح باشد مثل: اجتهدْ تَنجحْ ← إن تجتهدْ تَنجحْ. 

گاهی فعل بعد از «کلام خبری که در معنای طلب است» مجزوم می‌شود مثل: «تطيعُ أبويك تلقَ خيرًا» به معنای أطعهما تلقَ خيرًا.

برای صحت «جزم بعد از امر»، فعل امر الزاما نباید با لفظ فعل باشد بلکه می‌تواند «اسم فعل امر» هم باشد مثل: صَه عن القبيح تُكَرَّم.

علامت‌های جزم فعل مضارع

علامت جزم مضارع در فعل صحیح الآخری که از افعال (امثله) خمسه نباشد سکون، و در فعل منتهی به حرف عله که از افعال خمسه نباشد حذف حرف عله است مثل: لم أخشَ المخاطر. در افعال خمسه علامت جزم حذف نون است مثل: الجنود لم يتوانَوا في الدفاع عن وطنهم. مضارع مبنی هنگام جزم در محل جزم قرار دارد مثل: لا تتكاسَلَنَّ. (مراجعه کنید به مقاله سخنی در اعراب | دفتر چهارم: «علامت‌های جرّ و جزم»)

صفحه «دوره‌های متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید: