در ادامه مجموعه مقالات قواعدی شناخت توابع در زبان عربی این بار به سراغ یک تابع مهم دیگر یعنی بدل و انواع آن خواهیم رفت. بدل همانند دیگر توابع به دلیل برخورداری از جنبههای کاربردی نقش مهمی در توسعه مهارتهای نوشتن، خواندن، شنیدن و مکالمه دارد.
صفحه «دورههای متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:
بدل
بدل به معنای بدیل و جایگزین، در نحو عربی تابعی است که بدون هیچ واسطهای مقصود اصلی از بیان حکم است. بر اساس این تعریف تفاوت بدل با عطف در این است که بین بدل و متبوع آن (مبدل منه) واسطهای مثل حروف عطف قرار نمیگیرد. و از سوی دیگر بدل بر خلاف نعت و توکید و عطف بیان، خود مقصود و منظور از حکمی است که در جمله بیان شده نه کامل کننده متبوعش. در جملهی «جاء زيدٌ أخوك» مقصود اصلی گوینده نسبت دادن فعل آمدن به «أخوك» است نه «زید». او از میان همه آنهایی که زید نام دارند آن زیدی را در نظر دارد که "برادر تو" است. بر همین اساس میگوییم بدل با نیت تکرار عامل آورده میشود و جاء زيدٌ أخوك یعنی: جاء زيدٌ جاء أخوك. مبدل منه اما برای نوعی مقدمه چینی و جلب توجه و آمادگی ذهنی آمده و با حذف آن تغییری در مقصود اصلی جمله ایجاد نمیشود و کلام باز مفید و مستقل خواهد بود.
انواع بدل
بدل بر چهار نوع است: «بدل کل از کل یا بدل مطابق»، «بدل بعض از کل»، «بدل اشتمال»، و «بدل مباین»
بدل کل از کل
بدل کل از کل به نام بدل مطابق یا بدل مطابقت نیز نامیده میشود. مفهوم بدل کل از کل کاملا با مفهوم مبدل منه آن یکسان است. در جملهی «هذا أخي زيدٌ»، «زيد» بدل کل از کل و «أخی» مبدل منه است و هر دو بر یک شخص واحد دلالت دارند. در دو آیه {اهدنا الصراطَ المستقيمَ، صراطَ الذين أنعمت عليهم} راه مستقیم و راه کسانی که به آنها نعمت داده شده هر دو یک راه است.
بدل بعض از کل
بدل بعض از کل بر بخشی از مبدل منه دلالت میکند مثل «قرأت الكتابَ نصفَه». در این مثال «نصف» بدل بعض از کل است و بر جزئی حقیقی از مبدل منه یعنی الكتاب دلالت دارد. بدل بعض از کل باید متصل به ضمیری باشد که به مبدل منه باز میگردد و در عدد و جنس از آن پیروی میکند. ضمیر مبدل منه میتواند در لفظ دیگری که مرتبط با مبدل منه است قرار گرفته باشد؛ در آیه {ثمّ عموا وصمّوا كثيرٌ منهم} «کثیر» بدل برای واو جماعت است و ضمیر عائد در «منهم» قرار گرفته که متعلق به کثیر است. همچنین ضمیر عائد میتواند مقدر باشد که از سیاق جمله به آن پی میبریم، مثلا در آیه {ولله على الناس حجّ البيت من استطاع إليه سبيلا} مَن بدل از الناس و تقدیر ضمیر عائد «من استطاع منهم» است.
صفحه «کلاسهای خصوصی زبان عربی» را ببینید:
بدل اشتمال
در بدل اشتمال مبدل منه مشتمل بر معنایی است که بدل آن معنا را بیان میکند مثل: «أعجبني زيدٌ خُلقُه». در شعر نابغه جعدي: «بلغْنا السماءَ مجدُنا وسناؤنا ... وإنا لنبغي فوق ذلك مَظهرا» مجدنا وسناؤنا بدل فاعل «نا» هستند.
تفاوت بدل اشتمال با بدل بعض از کل در این است که بدل اشتمال جزئی غیر حقیقی و عرَضی از متبوع است و امکان از بین رفتن این جزئیت وجود دارد. برای مثال وقتی میگوییم «نفعني المعلمُ علمُه» همراهی علم با معلم حقیقی و واجب نیست بلکه میتوان آن را از او جدا کرد به شکلی که گاهی همراهش باشد و گاهی نباشد.
شباهت بدل اشتمال با بدل بعض از کل این است که بدل اشتمال هم باید دارای ضمیر ظاهر یا مقدری باشد تا آن را به مبدل منه مرتبط سازد. ضمیر ظاهر مثل: {يسألونك عن الشهرِ الحرامِ قتالٍ فيه}، و ضمیر مقدر مثل: {قتل أصحابُ الأخدودِ النارِ ذاتِ الوقود} که تقدیر آن «النار فيه» است.
بدل تفصیل ملحق به بدل اشتمال است و مبدلمنهِ مجملِ پیش از خود را به تفصیل بیان میکند: أكرم والديك أباك وأمّك، لك عليّ ثلاثة؛ فضل التربية وفضل التعليم وفضل التدبير. «ألا في سبيل المجد ما أنا فاعلٌ...عفاف وإقدام وحزم ونائلٌ». در اعرابِ بدل تفصیل سه حالت اتباع، نصب با تقدیر أعني، و رفع با تقدیر ضمیر مبتدا، جایز است: مررت بالرجلين زيدٍ وعمروٍ یا (أعني) زيدًا وعمرًا، یا (هما) زيدٌ وعمروٌ.
صفحه «کلاسهای میزگرد عربی» را ببینید:
بدل مباین
بدل مباین به کلی با مبدل منه متفاوت است و برای تصحیح اشتباه در لفظ و معنا یا تغییر مقصود به کار میرود. بدل مباین بر ۳ نوع اسـت: غلط، نسیان، و اضراب.
- بدل غلط: «أكلت برتقالًا تفّاحًا»، در این مثال میخواستم بگویم یک سیب خوردم ولی ناگهان به اشتباه به جای سیب گفتم پرتقال، اما به سرعت آن را تصحیح کردم و گفتم یک سیب خوردم.
- بدل نسیان: «سافر سعيدٌ عليٌّ»، تصور میکردم که سعید سفر کرده ولی بعد متوجه شدم که علی سفر کرده است لذا جمله را تصحیح کردم.
- بدل إضراب یا بَداء: «خذ القلمَ الورقةَ»، گرچه ابتدا گفتم قلم را بردار ولی بعد نظرم را تغییر دادم و گفتم که ورق را بردار.
بدل مباین مانند بدل مطابق نیاز به ضمیری که آن را به مبدل منه مرتبط سازد ندارد و اصولا در کلام فصیح نمیآید و بهتر آن است که در هنگام مواجهه با آن بین بدل و مبدل منه از لفظ «بل» استفاده شود تا شنونده متوجه این اشتباه، فراموشی و یا تغییر در نظر شود.
صفحه «دوره مکالمه عربی پیشرفته» را بینید:
متابعت بدل از مبدل منه
بدل تنها در اعراب تابع مبدل منه است و بنابراین در تعریف و تنکیر الزاما از آن پیروی نمیکند: {وإنك لتهدي إلى صراطٍ مستقيمٍ، صراطِ الله}، {لَنسفعًا بالناصيةِ، ناصيةٍ كاذبةٍ خاطئةٍ}. توجه داشته باشید ابدال نکره از معرفه زمانی صحیح است که بدل نکره موصوفه باشد.
ابدال ضمیر
ضمیر هیچگاه بدل قرار نمیگیرد نه برای اسم ظاهر و نه برای یک ضمیر دیگر. در جملاتی مثل «قمت أنت» و «مررت بك أنت»، أنت توکید است. (مراجعه کنید به مقاله شناخت توابع | دفتر سوم؛ «توکید») اما بدل قرار دادن اسم ظاهر برای ضمیر جایز است. در آیه {وأسرّوا النجوى، الذين ظلموا} «الذین» بدل است برای «واو فاعل» در «أسرّوا». در «بَلَغْنا السماءَ مجدُنا وسَناؤنا» هم دیدید که «مجدنا» بدل اشتمال است برای ضمیر فاعلی «نا».
بدلِ ضمیر مخاطب و متکلم تنها میتواند بدل بعض از کل یا اشتمال باشد مثل: {لقد كان لكم في رسول الله أسوةٌ حسنةٌ لِمَن كان يرجو الله واليوم الآخر} که جار و مجرور «لِمن» بدل بعض از کل برای «لکم» واقع شده است.
ابدال فعل و جمله
فعل و جمله هم میتوانند برای یک اسم یا فعل یا جمله دیگر بدل واقع شوند:
ابدال فعل از فعل مثل: {ومَن يفعلْ ذلك يَلقَ أثاما، يضاعَفْ له العذابُ يومَ القيامة} که یضاعفْ بدل است برای يلقَ.
ابدال جمله از جمله مثل: {أمدّكم بما تعلمون أمدّكم بأنعامٍ وبنينَ} که جملهی «أمدّكم بأنعامٍ وبنينَ» بدل است برای جملهی «أمدّكم بما تعلمون».
صفحه «کلاسهای دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید:
ابدال در اسمهای شرط و استفهام
هرگاه اسمی برای یک اسم استفهام یا اسم شرط بدل قرار گیرد باید همراه با آن بدل، همزه استفهام یا إن شرطیه ذکر شود مثل: «كم مالُك؟ أعشرون أم ثلاثون؟» «من جاءك؟ أعليٌّ أم خالدٌ؟»، «ما صنعت؟ أخَيرًا أم شرًّا؟» و همچنین: «مَن يجتهدْ، إن عليٌّ، وإن خالدٌ، فأكرِمه»، «ما تصنعْ، إن خيرًا، وإن شرًّا، تُجزَ به»، «حيثما تنتظرني، إنْ في المدرسة، وإن في الدار أُوافِك».
دیدگاه خود را بنویسید