حروف ناصبه عبارتند از: «أن، لن، کَي، و إذن». اگر قبل از فعل مضارع یکی از حروف ناصبه قرار گیرد آن فعل منصوب می‌شود. نصب فعل مضارع می‌تواند؛ لفظی، تقدیری، و محلی باشد. (برای اطلاع بیشتر درباره انواع اعراب مراجعه کنید به مقاله سخنی در اعراب | دفتر اول: «مقدمه‌ای بر اعراب و انواع آن»)

صفحه «دوره‌های متنوع آموزش زبان عربی» را در آکادمی نتحدث ببینید:

«أن»

«أن» حرف مصدری و نصب و استقبال است مثل: {يريد الله أن يخفّف عنكم}. أن به این دلیل حرف مصدری نامیده می‌شود که مابعد خود را در تأویل مصدر قرار می‌دهد پس آیه کریمه به این معناست که: يريد الله التخفيف عنكم. همچنین أن حرف نصب نامیده می‌شود چون فعل مضارع را منصوب می‌کند و نیز حرف استقبال نامیده شده به این دلیل که فعل مضارع را خالص برای استقبال قرار می‌دهد. در واقع همه نواصب فعل مضارع را که احتمال حال و آینده در آن می‌رود به آینده اختصاص می‌دهند.

أن ناصبه بعد از افعالی که به معنای یقین و علم قطعی است قرار نمی‌گیرد و در صورت آمدن بعد از این افعال، مخففه از أنّ و فعل بعد از آن مرفوع است مثل: {أفلا يرون ألّا يرجعُ إليهم قولًا} به معناى أنّه لا يرجعُ.

اگر أن بعد از فعلی که بیانگر ظن و گمان است قرار گیرد می‌توان آن را ناصبه یا مخففه از ثقیله به حساب آورد همان طور که أبو عمرو و حمزه و کسایی تکون را در {وحسِبوا ألّا تكونَ فتنةٌ} با رفع خوانده‌اند. البته در صورتی که بین أن و فعل «لا» فاصله نباشد نصب ارجح است: {أحسب الناس أن يُترَكوا}. اگر بین أن و فعل  فاصلی به جز «لا» مثل «قد، سین، و سوف» باشد أن مخففه از ثقیله و رفع واجب است مثل: «ظننت أن قد تقومُ» یا «أن ستقومُ» یا «أن سوف تقومُ».

أن ناصبه در مقام رجا و امید به انجامِ مابعد آن به کار می‌رود و به همین دلیل می‌تواند بعد از افعال ظن و شبیه به ظن و یا بعد از آن چه دلالت بر ظن و یقین ندارد قرار گیرد ولی هیچگاه بعد از افعال یقین و علم قطعی نمی‌آید چرا که افعال یقین و علم قطعی به آن چه که رخ داده مربوط می‌شوند و استفاده از آن چه که اتفاق نیفتاده و مربوط به آینده است همراه با آن‌ها مناسب نیست بلکه تاکیدشان صحیح است پس أن واقع بعد از افعال یقین و علم قطعی أن مخففه از مشدده و بیانگر تاکید است.

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

«لن»

«لن» حرف نفی و نصب و استقبال است یعنی همان طور که کاربرد سین و سوف برای اثبات مستقبل است لن برای نفی آن به کار می‌رود.

معنای لن تأکید نفی است نه ابدی بودن آن.

لن مرکب از «لا نافیه» و «أن مصدری ناصب مضارع» است.

«كَي»

«كَي» حرف مصدری و نصب و استقبال است. کي مانند أن مابعد خود را به تأویل مصدر می‌برد مثلا «جئت لكي أتعلّمَ» به معنای «جئت للتعلّم» است و مابعد آن مؤول به مصدر و مجرور با لام است. قبل از کي غالبا لام جری که بیانگر تعلیل است می‌آید مثل: {لكيلا تأسَوا على ما فاتكم} و اگر لام در ظاهر وجود نداشت در تقدیر گرفته می‌شود مثل: «استقم كي تُفلِحَ». 

صفحه «دوره اصطلاحات کاربردی عربی» را ببینید:

«إذن»

«إذن» حرف جواب و جزاء و نصب و استقبال است مثلا در جواب آن که می‌گوید: «سأجتهد» می‌گوییم: «إذن تُفلحَ». إذن حرف جواب و جزاء نامیده می‌شود زیرا در پاسخ به کلام سابق می‌آید و کلام پس از آن جواب و جزاء برای مضمون کلام پیشین است. گاهی إذن برای جواب محض است و جزاء در آن نیست مثل این که به شخصی می‌گوییم: «إنّي أحبّك» و او پاسخ می‌دهد: «إذن أظنَّك صادقًا».

درباره این که إذن چگونه ساخته شده دو احتمال وجود دارد:

۱. إذن «إذا شرطیه ظرفیه» است که فعل شرط آن حذف شده و تنوینی عوض از محذوف آمده و همانند حروفی شده که فعل مضارع را منصوب می‌کنند. پس «إذن أكرِمَك» در جواب «أزورك» یعنی «إذا زرتني أكرمُك» یا «إذا كان الأمر كذلك أكرمُك».

۲. إذن مرکب از «إذْ» و «أن مصدریه» است که معنای جواب و جزاء به خود گرفته است یعنی: «إذْ أن تزورَني أكرمُك».

املای «إذن»

إذن چه عامل و چه مهمل در کتابت با نون نوشته می‌شود. گفته شده که إذن عامل با نون و مهمل با الف نوشته می‌شود. در هنگام وقف بهتر آن است که نون إذن مانند منون منصوب به الف تبدیل شود همان طور که نون توکید خفیفه در وقف ابدال به الف می‌شود. در قرآن کریم إذن در هر دو حالت عامل و مهمل با الف نوشته شده که البته بر رسم مصحف قیاس نمی‌شود.

اگر علاقمند به آشنایی بیشتر با قواعد املای عربی هستید مراجعه کنید به مجموعه مقالات اصول و قواعد املای عربی. برای شروع این مقاله را بخوانید: اصول و قواعد املای عربی | دفتر اول؛ حذف «همزه وصل» و «الف».

صفحه «عربی دبیرستان» را ببینید:

شروط نصب با إذن

إذن فعل مضارع را با سه شرط منصوب می‌کند:

  • اول این که در صدر کلام باشد یعنی در ابتدای جمله باشد و پیش از آن چیزی متعلق به مابعد آن نیامده باشد یعنی مثل: "أنا إذن أكافئُك"، یا "إن تزرْني إذن أزرْك" در شرط، و یا "والله إذن لا أفعلُ" در قسم نباشد. اما اگر إذن مقدم بر قسم باشد در صدر جمله قرار می‌گیرد و فعل را منصوب می‌کند مثل: «إذن والله لا أفعلَ». اگر واو یا فاء قبل از إذن بیاید با جواز رفع و نصب، رفع غالب است. 
  • دوم فعل بعد از آن خالص برای استقبال باشد. اگر در پاسخ به «إنّي أحبّك» فعل را مرفوع کرده و بگوییم «إذن أظنُّك صادقًا» جمله برای حال است.
  • سوم بین إذن و فعل چیزی به جز «قسم» و «لا نافیه» فاصله نیندازد مثلا وقتی در جواب «يجود الأغنياء بالمال في سبيل العلم» می‌گوییم: «إذن هم يقومون بالواجب» فعل به این دلیل مرفوع شده که فاصل بین آن و إذن از فواصل جایز  یعنی قسم و لا نافیه نیست. در صورتی که با قسم یا لا نافیه بین إذن و فعل فاصله ایجاد شود فعل منصوب خواهد بود مثل: «إذن والله أُكرِمَك» یا «إذن لا أجيئَك». بعضی از علمای نحو در حالت نصب فصل با نداء و ظرف و جار و مجرور را مجاز دانسته‌اند مثل: «إذن يا زهير تنجحَ» در جواب «سأجتهد»، و «إذن يومَ الجمعة أجيئَك»، و «إذن بالجدّ تبلغَ المجد».

این هر سه شرط در جمله «إذن أنتظرَك» در جواب «سأزورك» جمع شده است. 

صفحه «دوره آمادگی آزمون اشتمال» را ببینید:

دفتر دوم این مقاله را با عنوان نصب فعل مضارع | دفتر دوم؛ نصب با «أن مضمره» مطالعه کنید.