28 مهر 1401
علم اسمی است که به طور معین و مطلق بدون نیاز به هیچ قرینهای برای نامیدن چیزی وضع شده است. از جمله اعلام میتوان به اسم اشخاص، کشورها، شهرها، دریاها، کوهها و هر اسم خاص دیگری اشاره کرد. علم مسمای خود را بدون قرینه تعیین میکند.
21 مهر 1401
جمع در نحو عربی اسمی است که بر تعداد ۳ و بیشتر دلالت دارد. جمع بر سه نوع است: جمع مذکر سالم، جمع مؤنث سالم، و جمع تکسیر. از انواع دیگر جمع میتوان به اسم جمع، جمع الجمع، اسم جنس جمعی، جمع با الف و تاء زائد، جمع قلت، جمع کثرت، جمعی که مفرد ندارد، جمعی که مطابق با مفرد اصلی خود نیست، جمع مصدّر با ابن و ذو اشاره کرد.
14 مهر 1401
«جمع تکسیر» یا «جمع مکسر» جمعی است که با تغییر در ساختار اسم مفرد ساخته میشود و در معنی و ریشه با آن مشترک است مثل «کُتُب عُلَماء و أنفُس» که به ترتیب جمع «کِتاب عالِم و نَفْس» هستند.
07 مهر 1401
تصغیر در زبان عربی تغییراتی است که بر اسم معرب وارد میشود تا به شکلی موجز معانی جدیدی مثل کوچک ساختن حجم، کم کردن مقدار، تحقیر، نزدیک کردن زمان و مکان، و ابراز محبت به آن ببخشد.
31 شهریور 1401
در ادامه احکام اسمهای منسوب این بار به بیان حکم نسبت در اسمهای مثنی و جمع سالم، جمع تکسیر، علم منقول از جمع تکسیر، اسم جمع، اسم جنس جمعی، علم مرکب، وزنهای فَعيلَة، فُعَيلَة، فَعيل و فُعَيل، اسمهای دو حرفی، و همچنین نسبت بدون یاء خواهیم پرداخت.
24 شهریور 1401
نسبت در زبان عربی عبارتست از افزودن یاء مشدّد ماقبل مکسور به آخر اسم برای بیان نسبت و ارتباط آن به یک چیز دیگر. این یاء مشدّد «یاء نسبت» و اسمی که یاء نسبت به آن اضافه میشود «اسم منسوب» نام دارد. اسمهایی مثل طهراني، فاطمي، و هاشمي اسم منسوب هستند. سیبویه نسبت را اضافه نامیده است.
17 شهریور 1401
عناوین اصلی این درس عبارتند از: حذف حال و صاحب الحال، حذف عامل حال، تعدد حال، اسمهای مرکبی که حال قرار میگیرند، و احکام واو حالیه.
10 شهریور 1401
در دفتر دوم از مجموعه مقالات حال در زبان عربی به طرح نکات مهمی درباره عامل حال و صاحب الحال میپردازیم. عناوین اصلی این درس عبارتند از: عامل حال، صاحب الحال، مسوغات تنکیر صاحب الحال، حکم صاحب الحال، مرتبه حال و صاحب الحال، مرتبه حال و عامل آن.
03 شهریور 1401
حال در زبان عربی وصف فضله منصوبی است که برای بیان حالت صاحب الحال به کار میرود: يشرح المعلم الدرس واقفًا. منظور از وصف اسم مشتق است، و مقصود از فضله بودن حال این است که عمده نیست یعنی مسند یا مسند الیه قرار نمیگیرد نه این که در جمله به آن نیازی نباشد مثل: {وما خلقنا السماوات والأرض وما بينهما لاعبين}
13 مرداد 1401
این درس درباره احکام توکید فعل مضارع با دو نون توکید ثقیله و خفیفه است. عناوین اصلی مقاله عبارتند از: وجوب توکید فعل مضارع، جواز توکید فعل مضارع، امتناع توکید فعل مضارع، راههای توکید فعل مضارع، و احکام مخصوص به نون توکید ساکنه.