تمییز از نظر لغوی به معنای جدا کردن و مشخص کردن است و در اصطلاح نحو عربی اسم نکره جامد و منصوبی است که منظور از اسم یا جمله قبل از خود را روشن می‌کند. در دفتر اول از مجموعه مقالات تمییز ضمن آشنایی با تعریف تمییز در قواعد عربی، به شرح و بررسی انواع آن یعنی تمییز مفرد و تمییز جمله خواهیم پرداخت.

صفحه «کلاس‌های خصوصی زبان عربی» را ببینید:

تعریف تمییز

تمییز اسم نکره جامد و منصوبی است در معنای «مِن» که ابهام پیش از خود را بیان و روشن می‌سازد. در جمله «اشتریت كيلوغراما عسلا» لفظ «عسلا» تمییز است زیرا هم اسم نکره است وهم متضمن معنای مِن بیانیه است یعنی به جای عسلا می‌توانم بگویم: «اشتريت كيلوغراما من العسل». اگر می‌گفتم «اشتریت كيلوغراما» منظور من از کیلوگرم مشخص نبود و این سؤال مطرح می‌شد که یک کیلو از چه چیزی؟ یک کیلو خرما، یک کیلو روغن یا یک کیلو چیز دیگر؟ اما با گفتن «اشتريت كيلوغراما عسلا» ابهام جمله به کلی رفع می‌شود. در این جمله عسل تمییز و اسم مبهم یعنی کیلوغرام ممیَّز نامیده می‌شوند. 

تمییز باید همواره یک اسم نکره باشد. در جمله «هذا الرجل طاهرٌ قلبَه» گرچه «قلبه» ابهام نسبت «طاهر» را به «رجل» برطرف می‌کند اما نمی‌تواند تمییز باشد چرا که معرفه است. در واقع «قلب» به دلیل تشبیه به مفعول به منصوب شده است. 

این مقاله‌ها را هم بخوانید:

در تعریف تمییز گفتیم که تمییز دارای معنای مِن تبیین است. این قید از سویی تمییز را از حال متمایز می‌کند چرا که حال متضمن معنای «في حال كذا» یا «در حالی که» است. (برای اطلاع بیشتر درباره حال و احکام آن مراجعه کنید به: حال در زبان عربی | دفتر اول؛ انواع حال) و از سوی دیگر تفاوت تمییز را با اسم لا نفی جنس آشکار می‌سازد. در «لا رجل في الدار » گرچه رجل درای معنای من است ولی این من برای بیان نیست بلکه در معنای استغراق است.

صفحه «کلاس‌های آمادگی آزمون اشتمال» را در آکادمی نتحدث ببینید:

کلاس‌های آمادگی ازمون اشتمال

انواع تمییز

تمییز بر اساس ممیز آن به دو نوع تمییز مفرد (یا تمییز ذات) و تمییز جمله (یا تمییز نسبت) تقسیم می‌شود.

تمییز مفرد یا تمییز ذات

تمییز مفرد تمییزی است که یک اسم مبهم ملفوظ را تفسیر می‌کند. این کلمات مبهم چون عموما ذوات محسوسی مثل رطل و ذراع هستند تمییز آن‌ها به نام تمییز ذات نیز نامیده می‌شود. در مثال «اشتریت كيلوغراما عسلا» که در ابتدای مقاله دیدید «عسلا» تمییز مفرد یا تمییز ذات است. ممیَّز یا اسم‌های مبهمی که تمییز مفرد آن‌ها را تفسیر می‌کند به این شکل‌ها دیده می‌شوند:

  1. عدد: شامل عدد صریح مثل: اشتريت ستة عشر كتابا، و عدد مبهم مثل: كم كتابًا عندك. الفاظ عدد مبهم یا کنایات عدد عبارتند از: كم، كأين و كذا.
  2. اسم‌های مقادیر و هر آن چه که دلالت بر مقدار داشته باشد شامل: مساحت: هذا فدان أرضا، وزن: عندي رطل عسلا، کیل: أعطيت الفقير مدًّا قمحا، و واحد‌های اندازه‌گیری مثل: اشتريت مترا حريرا، و همچنین هر آن چه دلالت بر مقدار داشته باشد اگرچه از واحدهای اندازه‌گیری مصطلح نباشد مثل: جرّةٌ ماءً، برميلٌ زيتًا، كيسٌ قمحًا، مدّ البصر أرضًا، {فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره}، {فلن يُقبَل من أحدهم مِلءُ الأرضِ ذهبًا ولو افتدى به}
  3. هر اسم مبهمی که نیازمند تمییز و تفسیر است، مثل: للنساء مثل ما للرجال حقوقًا، عندنا غير ذلك غنمًا، {ولو جئنا بمثله مددًا}
  4. اسم مبهمی که فرع بر تمییز باشد و از آن ساخته شده باشد، مثل: خاتم ذهبًا، معطف صوفًا.

این مقاله‌ها را هم بخوانید:

صفحه «کلاس‌های میزگرد عربی» را ببینید:

تمییز جمله یا تمییز نسبت

بیایید این مثال را با هم ببینیم: در جمله «طاب المكان» (آن مکان خوب بود) بر خلاف آن چه که در تمییز مفرد دیدیم ابهام مربوط به یک کلمه نیست بلکه کل جمله دچار ابهام است، یا دقیق‌تر بگوییم: ابهامی در نسبت دادن خوبی به مکان وجود دارد که شنونده می‌تواند بپرسد از چه نظر خوب بود؟ و شما در جواب می‌گویید طاب المكان هواءً، از نظر هوا خوب بود. هواء در این جا تمییزی است که ابهام جمله پیش از خود یا به عبارت دیگر ابهام در نسبت دادن خوبی به مکان را برطرف می‌کند. بنابراین: تمییز جمله یا تمییز نسبت تمییزی است که ابهام را از جمله پیش از خود و از معنای نسبت داده شده در آن برطرف می‌کند. تمییز جمله بر دو نوع است: تمییز منقول (محوَّل) و تمییز غير منقول (غیر محوَّل). تمییز منقول یا محوّل خود به سه نوع محوّل از فاعل و محوّل از مفعول به و محوّل از مبتدا تقسیم می‌شود.

صفحه «کلاس‌های تخصصی مقاله‌خوانی» را ببینید:

  • تمییز محوّل از فاعل، در جمله «حَسُنَ الشابُّ خُلُقًا»؛ خُلقا تمییز نسبت است چرا که ابهام را از نسبت حُسن به شابّ برطرف می‌کند و اصل جمله این چنین بوده: حَسُن خلقُ الشابِّ که خلق در آن فاعل، و تمییز یعنی خلقا تغییریافته از فاعل است. در آیه {واشتعل الرأس شيبا} هم تقدیر «واشتعل شيبُ الرأس» است.
  • تمییز محوّل از مفعول به، در جمله «وفّيتُ العمالَ أجورا»؛ أجورا تمییز نسبت است چرا که ابهام را از نسبت توفية به العمال برطرف می‌کند. جمله در واقع وفّيتُ أجورَ العمال بوده که أجور در آن مفعول به است و در نتیجه تمییز یعنی أجورا تغییریافته از مفعول به است. تقدیر آیه کریمه {وفجّرنا الأرض عيونا} «وفجّرنا عيونَ الأرض» است.
  • تمییز محوّل از مبتدا، در جمله «خليل أوفر علما وأكبر عقلا»؛ علما و عقلا تمییز نسبت هستند و ابهام را از نسبت أوفر و أکبر به خلیل برطرف می‌کنند. اصل جمله این چنین بوده: علمُ خليل أوفرُ وعقلُه أكبرُ که علم و عقل هر دو مبتدا هستند و هر دو تمییز یعنی علما و عقلا تغییر یافته از مبتدا هستند. در آیه کریمه {أنا أكثر منك مالا وأعزّ نفرا} تقدیر: «مالي أكثرُ من مالك ونفري أعزُّ من نفرك» است.

در کنار تمییز منقول، تمییز غیر منقول تمییزی است که تغییر یافته از چیزی نیست مثل: لله درّه فارسا، ملأت قلب والدي سرورا، ملأت خزائني كتبا، ما أكرمك رجلا، أكرم بسليم رجلا، عظمتَ شجاعا.

صفحه «کلاس‌های دوره جامع مکالمه زبان عربی» را ببینید: